
به نام آفریدگار هشت!
سلام بر غریب الغربا،سلام بر معین الضعفا، سلام بر سالار هشت، در روز حلول هشت ،عجیب روزی، عجیب تاریخی و عجیب میلادی!مانده ام چه بگویم ،چه بگویم از تجلی هشت ،یا ضامن آهو!
امروز8/8/88 روز میلاد هشتمین خورشید تابناک امامت و ولایت،خورشید بی غروب خراسان،سالار آسمان دلهای بی فروغ و دلسوخته هجر مهدی(عج) و... من دور از ضریح ،دور از حرم،دور از بهشت!
آری دلم گرفت،دلم گرفت از بی خودی خودم...
نمی دانم چه شده امروز انقدر عجیب شده گویی روز میلاد هشت در عرش امروز بوده! گویی هشت کولاکی در آسمان به پا کرده و شاید هم هشتاد و هشتهای دخیلهای بسته به پنجره فولاد گردوخاکی در آسمان به به پا کرده اندو امروز را نمادی بر رئوفیت سلطان رئوفان،سلطان تمام هشتهای عالم قرار داده اند. آری بی واسطه بیا و حلقه بندگیت را گره به زلف ضریح یار کن.
می دانی از کی در انتظار این روز بودیم؛روز تجلی هشت؟! از آغاز بهار، اما نشد که به پابوست برسیم، ای کاش..
تا حالا تحیر را وجدان کرده ای الان من متحیرم.. از چه؟نمی دانم. گویی تحیرم از تصویر گنبد طلاست نه از جو ضریح پر جلالت!نه...نه...دلم گیر تحیر مشهدالرضاست. دلم جای دیگر و ذهنم نمی دانم کجاست. ذهن و دل هر یک به جایی می روند گر چه نمی دانم کجا ولی همین دانم که قلب تار من گِرد گرد وغبار مشهدالرضاست.
می گویند پنجره فولاد رضا برات کربلا می دهد ،وای بر من که پنجه ام لیاقت گرفتن برات را نداشته است.پنجره فولاد دلم را برد به کربلا،کربلای حسین و یادش،چه کنم خدای من؟! امشب تا صبح بیدار می مانم اما چرایش را...نمی دانم؟!
یاد حسین و پرچم سرخش دلم را گره زد به پرچم سبزی که هنوز چشم انتظار علمدار است. هنوز چشم انتظار یار است و چشمِ انتظار را از کاسه در آورده است ولی وای!نه این جمعه هم خبری نشد و این تمدید انتظار است!
انتظار...انتظار...انتظار...
این جمعه هم نیامدی.می دانم که «اگر چند سالی یوسف از جرم زلیخا حبس شد؛حبس تو از گناه ما هزاران ساله شد.»
شرمنده ام،امام بزرگوارم سرور منتظران ،ای منتظر
میلاد شمس الشموس مبارک باشدت.
"سفیر"
**********
تولد امام رضا علیهالسلام از زبان مادر
نجمه مادر امام رضا علیهالسلام میگوید: هنگامی که فرزندم به دنیا آمد، دستهای خود را بر زمین گذاشت و سر به آسمان بلند کرد، در حالی که لبهای مبارکش حرکت میداد و سخن میگفت، ولی من متوجه آنها نمیشدم. در این هنگام، امام موسی کاظم علیهالسلام نزد من آمد و فرمود: «ای نجمه! کرامت خداوند گوارایت باد». سپس نوزاد را در جامه سفیدی پیچیدم و به حضرت دادم. ایشان در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و کامش را با آب فرات گشود. سپس فرزندم را به من داد و فرمود: «این کودک، بعد از من حجّت خدا در زمین است».
مشهورترين لقب
مشهورترين لقب آن حضرت «رضا» است و در سبب اين لقب گفته اند: «او از آن روي رضا خوانده شد كه در آسمان خوشايند و در زمين مورد خشنودي پيامبران خدا و امامان پس از او بود. همچنين گفته شده : از آن روي كه همگان، خواه مخالفان و خواه همراهان به او خشنود بودند. سر انجام، گفته شده است: از آن روي او رضا خوانده اند كه مأمون به او خشنود شد.»
ویژگی ها:
1. دانش
از اباصلت نقل شده است که میگفت: «من داناتر از علی بن موسی الرضا علیهالسلام ندیدم. هر عالمی هم که او را میدید، به همین مطلب اقرار میکرد. مأمون در جلسات متعدد، جماعتی از علمای ادیان و مذاهب گوناگون را برای مناظره با ایشان جمع میکرد، و همه مغلوب دانش امام رضا علیهالسلام میشدند».
2. ادب
امام رضا علیهالسلام هیچگاه کلام کسی را قطع، و حاجت نیازمندی را که مقدور بود، رد نمیکرد. ایشان در حضور کسی پای خویش را دراز نمینمود و به چیزی تکیه نمیداد. در خنده خویش به لبخند و تبسمی اکتفا میکرد. او با غلامان خویش به خوبی سخن میگفت و به آنان بیاحترامی نمیکرد و با آنان بر سر یک سفره غذا میل میفرمود. آن حضرت، کاسه بزرگی نزدیک سفره میگذاشت و بهترین قسمت از هر غذایی که در سفره بود، داخل آن میریخت و میفرمود آن را میان نیازمندان تقسیم کنند.
3. عبادت
امام رضا علیهالسلام شبها کم میخوابید و از ابتدای شب تا صبح بیدار بود. بعد از نماز صبح هم تا طلوع آفتاب، به عبادت خدا میپرداخت. ایشان پس از طلوع آفتاب به سجده میرفت و تا بالا آمدن خورشید در همان حال بود. در هر سه رو ز، یکبار قرآن را ختم میکرد؛ آن هم قرآن خواندنی با تفکر در آیات. بسیار روزه میگرفت و در تاریکی شب، صدقه میداد. او عابدترین شخص در زمان خود بود و با این حال، عبادت را فقط نماز و روزه نمیدانست و میفرمود: «عبادت، زیادیِ روزه و نماز نیست، بلکه بسیار اندیشه کردن در امر خداست».
طلوع شمس ندیدی ز نجم اگر محسوس ببین ز نجمه به عالم طلوع شمس شموس
نموده انفس و آفاق را قرین سرور شهی که نفس نفیسش بود انیس نفوس
تبارک الله از این روز اسعد میمون که هست مولد شاه حجاز خسرو طوس
خدیو خطه طوس آن که عارفان ندهند گدایی در او را به حشمت کاووس
مه سپهر ولایت شهی که در هر صبح زند به خاک درش آفتاب گردون بو
بگو بیا و ببین حشمت خدایی وی که آن به دیده خلق خدا بود محسوس
همیشه بر سر بام جهان به کوری خصم به نام نامی آن شه فلک نوازد کوس
درون جسم گدازد دل حسودانش چنان که شمع گدازد میانه فانوس
شهی که وحش بیابان از او گرفته مراد صغیر کی شود از لطف و رحمتش مایوس
![]()

بهره از کلام رضوی
دوست هر کس عقل اوست و دشمنش نادانی او.
هر کس از خداوند به روزیِ کم راضی شد، خداوند از او به عمل کم راضی میشود.
مهربانی با مردم، نیمی از خِرد است.
مؤمن باید سه ویژگی داشته باشد: سنتی از خداوند، سنتی از پیامبر صلیاللهعلیهوآله و سنتی از امامش سنت پروردگارش رازداری، سنت پیامبرش مدارا کردن با مردم، و سنت امامش پایداری در تنگاناهاست.
از امام رضا درباره بهترین بندگان پرسیده شد. امام فرمود: کسانی که چون نیکی کنند شادمان گردند و آن هنگام که بدی کنند از خدا آمرزش جویند و آنگاه که به آنان چیزی بخشیده شود سپاس گذار باشند و چون دچار بلایی شوند صبر وشکیبایی پیشه کنند و آنگاه که آنها را به خشم آورند گذشت کنند.
فرمود: بايد هر يك از شماها امر به معروف و نهى از منكر نمائيد، وگرنه شرورترين افراد بر شما تسلّط يافته و آنچه كه خوبانِ شما، دعا و نفرين كنند مستجاب نخواهد شد.
فرمود: چنانچه زمين لحظه اى خالى از حجّت خداوند باشد، اهل خود را در خود فرو مى برد
از امام رضا(عليه السلام) سؤال شد كه عقل و هوشيارى چگونه است؟
حضرت در جواب فرمود: تحمّل مشكلات و ناملايمات، زيرك بودن و حركات دشمن را زير نظر داشتن، مدارا كردن با دوستان مى باشد - كه اختلاف نظرها سبب فتنه و آشوب نشود
توصيه هاي رفتاري
امام فرمود: خاموشي دري از درهاي حکمت است، خاموشي محبت ديگران را به سوي خود مي کشاند، و به هر خوبي رهبري مي کند.
و فرمود: دوست هر ... خرد او، و دشمنش ناداني اوست.
و فرمود: پاکيزگي خوي پيامبران است.
و فرمود: اگر سخن از کسي مي گويي که حضور دارد، او را با کنيه بخوان و اگر غايب است نام او را ياد کن.
و فرمود: بر مردم روزگاري فرا مي رسد که سلامت کامل اگر ده جزء باشد نه جزء آن در گوشه گيري، و يک جزء ديگر در خاموشي است.
و فرمود: هر ... خوبيهايي دارد که به آنها ستوده مي شود و نيازي به خودستايي ندارد.
![]()

برکات حضور امام رضا علیه السلام در ایران
بی شک باید حضور امام رضا (علیه السلام) را در نیشابور نقطه عطفی در تاریخ تشیّع این منطقه (و به دنبال آن در ایران) بشمار آورد. علی رغم همه ی محدودیت هایی که مامون برای جلوگیری از فعالیت امام رضا (ع) و ارتباط شیعیان با امام (ع) به وجود آورده بود، بارزترین موضوعی که در سیره امام رضا(علیه السلام) از مدینه تا مرو، به ویژه در نیشابور مشهود است، تلاش حضرت برای معرفی جایگاه معصومین(علیهم السلام) در این فرصت می باشد. امام رضا (علیه السلام) از لحظه حرکت از مدینه تا مرو همیشه از روش های گوناگون برای شناساندن شیعه بهره برد. رجاء بن ابی الضحاک که مأمور آوردن امام به مرو بود، می گوید: امام در هیچ شهری از شهرها فرود نمی آمد، مگر این که مردم به سراغ او می آمدند و مسایل دینی و اعتقادی خویش را از او می پرسیدند.
امام در طول مسیر، احادیث را از طریق پدرانش به حضرت علی و پیامبر (سلام الله علیهم اجمعین ) می رساند که این بهترین روش برای معرفی مکتب تشیّع و خنثی کننده ی توطئه هایی بود که شیعه را خارج از دین می شمرد. نمونه ی برجسته آن، حدیث سلسله الذهب بود...



نویسندگان : کارگروه فرهنگی ، کارگروه اجرایی