بایاد خدا...

آن قـدر بــالا نــرفتـه ام كـه پـاهـايم بلــرزد ،

پسـت و مقـامي هـم نـدارم كه نگران از دسـت دادنـش بـاشـم ،

از دنيــاي شمـا تنهــا كمـي اكسيــژن مـي خـواهـم !

و دستمـالـي بـراي سـرفـه هـايـم !!

عقــربـه هـاي سـاعـت كـه بـايستـنــد ،

مــن هــم مـي روم ....

السلام علیک یا اباالفضل العباس

" جـانباز شیمیـایی شهیـد سیـد عنـایت الله نـاصــری "

شــرمنــده ام کـه از دنـیــای مــن ،

تنهــا کپســولِ اکسیــژنش سهــم تــو شــد !

و مـن هنـوز در غفـلتــم کـه ریـه هـایم را ،

از صـدقـهء ریـه هـای پـُر تـاولِ تـو از هـوای تـازه پـُر میکنـم...

بـا تـوأم ای رزمنـدهء دیــروز ، غـریبِ امــروز ، شهیــدِ آینــده... !

ای کـاش میتـوانستـم دنیـا را از دریچـهء نگــاهِ تـو ببینــم... !


www.bahar22.com                               www.bahar22.com

ان قدر بالا رفته ای که دلم می لرزد ..

از دنیای تو اما من !

همان سرفه هایت را می خواهم

عقربه های ساعت که بایستد

می دانم سر قرارت با خدا رسیده ای

پس این من هستم که می روم...

اَللهُمَّ عَجِّل لِوَليِّکَ الفَرَج