هر بار یک سوال(19)

حتما شما هم اینروزها زیاد می شنوید که بسیاری از مردم می گن "درصد زیادی از علایم ظهور تحقق پیدا کرده "واقعا  این حرف چقدر درسته؟اصلا علایم ظهور چقدر در حتمیت اون اثر داره؟

برای بررسی این سوال اول نگاهی به چند حدیث می اندازیم:

 

گروه اول:روایتهایی که درباره ی علایم و مقدمات ظهور مطالبی دارند:

رروزی پیامبر خدا(ص)به حاضران فرمودند:"هنگامی که زنانتان فاسق و جوانانتان فاجر شوند و به معروف امر و از منکر نهی نکنید،چگونه خواهید بود؟"

گفتند:ای رسول خدا!آیا چنین چیزی تحقق می یابد؟!

فرمود:"آری و بدتر از این!هنگامی که معروف را منکر شناسید و منکر را معروف،چگونه خواهید بود؟..."(۱)

نیز اصبغ بن نَباته از حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) آورده:

"در آخرالزمان و نزدیکی ساعت(قیامت یا ظهور ) - که بدترین روزگاران است - زنانی عاری از لباس و آراسته به انواع زیور بیرون می آیند،خارج شدگان از دین ،وارد شدگان در فتنه ها ،متمایلان به شهوت رانی ِشتاب کنندگان به لذات   ِحلال کننده های حرام ها و جهنمی های جاویدان."(۲)

پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم):

"روزگاری بر مردم خواهد آمد که همت آنان سیر کردن شکم هایشان است و شرافت آن ها زندگی مادی ،قبله ی آنان زنانشان است و دینشان پول و دارایی شان.آنان بدترین مردم اند و نزد خدا بهره ای از خیر ندارند."(۳)

 

گروه دوم:احادیثی که به شدت از تعیین وقت ظهور امتناع فرموده و زمان ظهور را مانند برپایی قیامت می داند.

کمیت می گوید:

بر امام باقر(علیه السلام) وارد شدم ...پرسیدم:وقت ظهور مشخص است؟

فرمود:"همین پرسش از رسول خدا (ص) شد.فرمود:خروج او همانند زمان برپایی قیامت است که شما را فرا نمی رسد مگر ناگهانی."(۴)

هم چنین فضیل می گوید:از امام باقر(ع) پرسیدم :وقت ظهور مشخص است؟فرمود:"تعیین کنندگان وقت دروغ می گویند،

تعیین کنندگان وقت دروغ می گویند،تعیین کنندگان وقت دروغ می گویند،!"(۵)

نیز امام صادق(ع) فرمود :"وقت گذاران دروغ می گویند،ما نه در گذشته برای ظهور وقت تعیین کرده ایم و نه در آینده می کنیم." )

گروه سوم:احادیثی که بر دعا برای تعجیل فرج و استغاثه به درگاه خداوند تاکید می کنند.

اگر دعا اثر نداشت،امامان معصوم(علیهم السلام) آن همه تاکید نمی کردند.چه تنها برای کاری که تعجیل و تاخیر پذیر باشد دعا اثر دارد.از آن جمله :خود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در توقیع شیخ احمدبن اسحاق می فرماید :

"باب پرسش های بی فایده را ببندید و خود را به رنج نیاندازید و به اندازه ی و به اندازه ی آن چه شما را کافی  است،بسنده کنید.هم چنین برای تعجیل فرج ،بسیار دعا کنید که گشایش کار شما در همین (دعای بسیار )است.(۷)

امام موسی کاظم (علیه السلام) چنین دعا می فرمایند:

"خداوندا تو را به نام پنهانت سوگند...که بر محمد و آل محمد درود فرست و در فرج انتقام گیرنده شتاب کن و وعده ی او را تحقق ببخش..."(۸)

گروه چهارم:در احادیثی تاکید شده است که کار ظهور و خروج او در یک شب اصلاح می شود و خداوند به او اذن می دهد.

ضریس کنانی می گوید:

از امام باقر (علیه السلام) شنیدم که فرمود:"در صاحب الامر شباهتی به یوسف (علیه السلام) هست و آن این که خداوند عزوجل کار خروج او را در یک شب اصلاح می کند."(۹)

 

گروه پنجم:احادیثی که در آن سخن از بداء (=تغییر طرح قبلی و از نو آغاز کردن)به میان آمده.

این تغییر تقدیر به فرموده ی امام باقر (ع)  این چه طور است؟:

"خداوند به پایه ای مانند (ایمان به )بداء عبادت نشده است است و یا خداوند تعظیم نشده به مانند بداء." (۱۰)

بر همین اساس امر ظهور و خروج امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در روایات در شمار امور بداءپذیر قلم داد شده است.

 

نتیجه:

حالا از مطالعه ی پنج گروه احادیث این نتیجه را می توانیم برداشت کنیم که:

چه بسا تمام امور تمامی علایم ظهور هم بداء بردار باشد بطوریکه خداوندبنا به حکمت بالغه ی خود،بدون آنها ظهور حضرتش را اذن دهد.باید بدانیم که کار ظهور به دست خداست و به تحقق  قطعی آن علایم منوط نیست

این امر در یک شب به حکمت خداوندی اصلاح می شود.

حال دراین دوران وظیفه ی ما ایجاد صلاح اعتقادی و اخلاقی در جامعه و پیشاپیش آنها ،دعای بسیار بر فرج وگشایش است:

"اللهم عجل فرجه و سهل مخرجه واسلک بی محجته"


۱. منتخب الاثر :۴۲۶،ح۳.

۲.همان،ح۴.        ۳.همان"۴۳۸،ح۲۱.             ۴.همان:۱۲۴،ح۳۴.       ۵.همان:۴۶۳،ح۱.       ۶.همان،ح۲.

۷.احتجاج طبرسی۲:۴۷۱.                  ۸.منتخب الاثر:۵۰۸،ح۶.

۹.همان:۳۰۰،ح۲                     ۱۰.اصول کافی۱:۱۴۶،ح۱

معرفی منبع برای مطالعه در ادامه ی مطلب...

ادامه نوشته

پاسخ "هر یکشنبه یک سوال (18)"

 

 برا ی رسیدن به پاسخ این  سوال ضروری است که معنای غیبت صغری و کبری را بدانیم .

غیبت صغری از نظر زمان نسبت به غیبت کبری  کوتاه تر بوده است.در غیبت صغری عموم آن حضرت را نمیدیدند ،ولیکن گروه خاصی از مردم ایشان را زیارت میکردند و رابطه ای داشتند و می توانستند از طریق نایبان ویژه ایشان به امام(ع) دست یابند .

غیبت کبری دوره ای است که در آن به طور معمولی به امام عصر (عج)دست رسی نیست و از آن بزرگوار اطلاعات دقیقی در دست نیست  و کسی با حضرتش ارتباط دائمی و عادی ندارد ،اما لزوما در دوران غیبت  مردم بلا تکلیف  نخواهند بود .

تشخیص وظیفه و عمل  به احکام و عقاید شیعیان بعهده روات احادیث و فقها واگذار شده  و به مردم توصیه شده است که بدان ها مرا جعه کنند . چرا که بیان فقه و احکام و عقاید یکی از شوون امام زمان (ع)است . اکنون  آنها را از که بیاموزیم ؟چاره ای جز اطاعت  امر امامان و رجوع به آشنایان احادیث  امام (عج) نیست.

مراجعه به فقها و راویان احادیث در روزگاران امامان (ع)نیز رسم بوده است .در دوره امامت امام صادق (ع)،آن حضرت در مدینه بودند . کسانی که در مرو بودند و نیز بسیاری از مردم نقاط دیگر –که در تمام عمر یکبار هم به سعادت دیدار امام نائل نمیشدند –ناچار مسائل خود را از راویان احادیث فرا میگرفتند .البته در آن عصر کتب احکام خلاصه تر بود .

طول زمان زمینه  وسعت در فقه را ایجاد کرد . در عصر حضور امامان ،افراد مسائل محدود  مورد نیاز را ،بطور مستقیم یا غیر مستقیم ،از خود امام می شنیدند  و مشکل به سرعت حل میشد ،اما در روزگار  غیبت کبری  چنین نیست و متخصصان  باید احادیث موجود  را با کار علمی و تحقیق بررسی کنند .

 در دوران غیبت  به جر آیات و روایات ،در احکام  و مسائل دینی ماخذ و مرجعی نداریم . عموم مردم  تخصص و  فهم  لازم نسبت  به در یافت  حقایق آن را ندارند و از این رو  ،برای آگاهی از احکام دین ما را به فقیهان –که متخصصان  استنباط حکم اند –ارجاع داده و گفته اند :

«و اما من کان من الفقها  صائنا لنفسه حافظا لدینه ،مخالفا لهواه، مطیعا لامر مولاه ،فللعو ام ان یقلدوه »1

«توده مردم می توانند از فقیهی پیروی کنند  که خویشتن دار باشد و دین نگه دار و مخالف خواسته ها(ی نفس)و فرمان برمولای خویش (خدا و اولیایش).»

 امام زمان (عج) نیز می فرمایند :

«در پیشامد ها به راویان حدیث ما مراجعه کنید  که آنان حجت من  بر شمایند و من حجت خدایم.»2

کسانی درزمان  غیبت از نظر اندیشه و فکر و روحیه  به امامان و امام زمان (ع)نزدیک بوده اند که با کلمات و گفتا ر های آنان انس و آشنایی دارند . احتمال  میرود در میان فلاسفه ،شعرا ،ادبا ،عرفا،فیزیک دانان ،رجالیون ،اطبا ،مورخان و...کسانی باشند که به آن امام مهربان بسیار ارادت داشته باشند ،اما قرب فکری و روحی از آن کسانی است که با کلمات آنان انس و آشنایی دارند.

کلمات و تفاسیر آن بزرگواران پیکره اصلی عقاید ایشان  را تشکیل میدهند و حامل علوم آنان است . شیعه باید به این افراد مراجعه کنند،چرا که این ها احکام و مسائل  دین را عمیق تر  فهمیده اند . ایشان نایبان عام امام (ع)-که حجت خداست- خوانده شده اند .

 درباره پرسش دوم :رابطه فقها با امام  زمان (عج)چگونه است ؟

 باید دانست که رابطه اینان مانند عموم مردم است .فقیهان  پارسا-  که حامل  علوم اهل بیت و خود افراد  برجسته ای اند – ممکن است با آن حضرت دیدار کنند . افرادی چون مقدس اردبیلی و علامه بحرالعلوم و...چه بسیار که از میا ن فقها و علمای بزرگ که به خدمت حضرتش مشرف گشته اند ، لیکن ملاک مراجعه  ی شیعه  به آنان ،دیدار حضوری آنان با امام زمان (عج) نیست ؛چرا که بسیاری از فقها و محدثان – اگر چه  مقامات عاالی داشته اند –ارتباطشان با آن حضرت برای ما روشن نیست .بعنوان نمونه ،معلوم نیست ثقه الاسلام کلینی خدمت امام رسیده باشد ؟یا شیخ صدوق امام را در بیداری دیده باشد؟در عین حال ،کتاب های اینان آثار دست اول شیعه و مراجع و ماخذ کهن رجوع و بهره مندی فقهاست .

 ارتباط اینان با امام زمان (عج)بر رابطه فکری و مکتبی استوار است .اینان از طریق روایات و اخبار با افکار  و اندیشه های امام زمان روحی فداه آشنایند و هرکس بیشتر در روایات  بررسی و تحقیق کند ،به امامان نزدیک تر  خواهد بود.تاریخ نیز چنین نشان داده است . امام (ع)همواره اشراف و لطف  خاصی را نسبت به فقهای عالی مقام و راویان احادیث داشته اند . در مواضع حساس ،ایشان را یاری کرده و پشتوانه محکمی برای آنان بوده اند .

محدث بزرگ حاجی نوری آورده است:یکی از علمای غیر شیعه که در بعضی  فنون علمی استاد جناب شیخ (علامه حلی )بود ،کتابی در رد مذهب شیعه امامیه نوشته بود و آن را برای مردم در مجالس می خواند و گمراه می کرد.از بیم آن که مبادا کسی از علمای شیعه رد آن را بنویسد ،کتاب را به کسی نمی داد  که بنویسد و علامه همیشه  فکر می کرد که آنرا بدست آرد تا رد آن را بنویسد . خلاصه  علاقه استاد و شاگردی را  وسیله عاریت گرفتن کتاب قرار داد و چون آن استاد نخواست که یکباره دست رد به سینه او نهد گفت:سوگند یاد کرده ام که این کتاب را بیش از یک شب  پیش کسی نگذارم .علامه نیز موضوع را غنیمت دانسته  کتاب را بگرفت و به خانه برد که در آن شب ازآنجا به قدر امکان نقل کند . چون به نوشتن آن پرداخت و نصفی از شب بگذشت ،خواب بر او غلبه کرد . حضرت صاحب الامر (عج) به سرای او در امدند و و به شیخ گفتند :«کتاب را به من واگذار و تو خواب کن »چون شیخ از خواب بیدار شد  ان نسخه از کرامت  صاحب الامر (ع)تما م شده بود.3

 اکنون که در زمان غیبت به سر می بریم  به همان ها که خودشان فرمودند:«صائنا لنفسه »باید مراجعه کرد

نتیجه این که از میان فقها  باید تنها به آن کسانی که مکتب امام  زمان (عج)را ترویج می کنند و محبت امام زمان (عج)را دارند و بعنوان شاگردان مکتب امام زمان (عج) و را نمایان مردم به سوی او (و نه بسوی خود )فعالیت می کنند ،رو آوریم و آنها را شناسایی کنیم  و در احکام از دانشمند ترینشان تقلید کنیم .


 پی نوشت :

1)وسایل شیعه 18:95،ح20

2)همان :101،ح90

3)نجم ثاقب ،باب 7،حکایت 15 با اندکی تغییر.

 

هر یکشنبه یک سوال(18)

امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف)در دوران غیبت،شیعیان را به راویان احادیث ارجاع داده اند:

۱.آیا روات احادیث همان فقها و مجتهدان اند؟

۲.ارتباط بین امام زمان(عج)و راویان و فقیهان چگونه است؟آیا ارتباط ویژه ای دارند یا مانند سایر مردم اند؟(به عبارت دیگر:آیا حتما آن ها به دیدار آن حضرت می رسند؟)

پاسخ" هر یکشنبه یک سوال (17)"

 

    نفس زکیه کیست؟              

    آیا جزء نشانه های حتمی ظهور است یا غیر حتمی ؟

مقصود از نفس زکیه جیست؟

پاسخ:

پنجمین و آخرین نشانه از نشانه‏هاى حتمى، قتل نفس‏زكیه است. نفس‏زكیه به معناى ‏انسان بى‏گناه است. در احادیث و آیات، از چهار نفر به عنوان نفس‏زكیه یاد شده است.‏‎ ‎

·         نفس ‏زكیه معاصر حضرت خضر علیه السلام،  او نوجوانى بود كه با همسالان خود ‏مشغول بازى بود، حضرت خضر علیه السلام او را كشت. حضرت موسى به او گفت: ‏‏«اَقَتَلْتَ نَفْساً زَكِیَّةً بِغَیرِ نَفْسٍ»؛ آیا شخص بى‏گناهى را كشتى كه كسى را نكشته ‏بود.(۱)

نفس‏ زكیه معاصر امام صادق‏ علیه السلام كه در مقابل منصور دوانیقى قیام كرد و با همه ‏طرفدارانش كشته شد.‏

نفس‏زكیه از كودكى زبانش مى‏گرفت(۲)

و لذا حدیثى جعل كرده به ابوهریره نسبت ‏دادند كه: مهدى نامش محمدبن عبداللَّه است و در زبانش عیبى هست!!(۳)

 نفس‏زكیه دیگرى در احادیث آمده كه در آستانه ظهور در نجف اشرف به شهادت مى‏رسد. ‏امیرمؤمنان ‏علیه السلام در خطبه‏اى كه به خطبه المخزون معروف شده، در میان ‏نشانه‏هاى ظهور مى‏فرماید: وَ قَتْلُ النَّفْسِ ‏الزَّكِیَّة بِظَهْرِ الكوفَة فی سَبعین؛ و كشته شدن ‏نفس‏زكیه (انسان بى‏گناهى) در پشت كوفه (نجف) با 70 تن.(۴)

شیخ مفید نیز به ‏هنگام شمارش نشانه‏هاى ظهور، از كشته شدن نفس‏زكیه با 70 تن از صالحان در پشت ‏كوفه سخن گفته است.(۵)‏‎ ‎

 

اما هیچكدام از این موارد ذکرشده ربطى به نفس‏زكیه موعود ندارد.‏‎

 

·         نفس ‏زكیه از نشانه‏هاى حتمى:

آخرین نشانه از نشانه‏هاى حتمى در آستانه قیام ‏جهانى حضرت بقیةاللَّه - ارواحنافداه - قتل نفس‏زكیه است كه در مسجد الحرام، در میان ‏ركن و مقام به هنگام قرائت پیام امام به شهادت مى‏رسد.

 ‏نفس‏زكیه موعود، دقیقاً سه ماه و دو روز بعد از ظهور و 15 روز پیش از قیام جهانى، روز ‏‏25 ذیحجة الحرام در میان ركن و مقام به شهادت مى‏رسد.

لذا امیر مؤمنان‏ علیه السلام در ‏خطبه المخزون هر دو را در كنار یكدیگر بیان مى‏كند: وَ قَتلُ النَّفس الزَّكیَّة بِظَهْرِ الكُوفَة فی ‏سَبعین، وَ الْمَذْبوحُ بَینَ الرُّكن وَالمَقام؛

از نشانه‏هاى ظهور كشته شدن نفس ‏زكیه‏اى ‏‏است در پشت كوفه با 70 تن، و آنكه كشته مى‏شود در میان ركن و مقام.(۶)‏‎ ‎

قتل نفس‏زكیه و خسف بیدا، از علامات ظهور به معناى اخص كلمه نمى‏باشند، ‏بلكه علامت خروج و قیام جهانى آن حضرت مى‏باشند

شیخ مفید نیز به پیروى از كلام امیر مؤمنان‏ علیه السلام این دو نشانه را كنار هم یاد كرده ‏است.(۷)‏‎ ‎

كشته شدن نفس ‏زكیه در میان ركن و مقام از نشانه‏هاى حتمى است.

 شیخ مفید از طریق فضل‏بن شاذان از امام باقر علیه السلام روایت كرده ‏كه فرمود: وَ قَتلُ النَّفس الزَّكیة مِنَ المحْتوم؛

 قتل نفس ‏زكیه از نشانه‏هاى حتمى ‏است.(۸)

این حدیث به همین تعبیر از امام صادق‏ علیه السلام نیز روایت شده ‏است.(۹)‏‎ ‎

نفس‏زكیه نامش محمد است.

امام صادق‏علیه السلام در ضمن یك حدیث طولانى ‏مى‏فرماید: وَ قَتْلُ غُلامٍ مِن آلِ‏ مُحمَّد صلى الله علیه و آله و سلم بَینَ الرُّكنِ وَ المَقام، ‏اِسْمُهُ مُحمدبن مُحمد، وَ لَقَبُهُ النَّفسُ ‏الزَّكیَّة؛

 قتل جوانى از آل ‏محمد صلى الله علیه و آله ‏و سلم در میان ركن و مقام كه نامش محمد فرزند محمد، و لقبش: نفس‏زكیه ‏مى‏باشد.(۱۰)‏‎ ‎

این حدیث را فضل‏بن شاذان فقط با دو واسطه نقل كرده كه هر دو در حد اعلاى وثاقت ‏مى‏باشند.(۱۱)

در این حدیث كه از نظر سندى در اوج صحت است، نام پدرش محمد ‏آمده، ولى در حدیث دیگرى از امام باقر علیه السلام حسن آمده است.(۱۲)‏‎ ‎

نفس‏زكیه از تبار امام حسین‏علیه السلام است.

 امام باقرعلیه السلام در ضمن یك ‏حدیث طولانى مى‏فرماید: اگر هر چیزى بر شما مشتبه شود؛ هرگز پیمان پیامبر، پرچم ‏پیامبر، سلاح پیامبر، و نفس‏زكیه‏اى كه از نسل امام حسین‏علیه السلام است، بر شما ‏مشتبه نمى‏شود.(۱۳)‏‎ ‎

پس آنچه ابو الفرج نقل كرده كه نفس‏زكیه از اولاد امام حسن مجتبى‏علیه السلام است، ‏از سوى پیروان نفس‏زكیه (محمدبن‏عبداللَّه‏بن‏حسن) جعل شده است.‏‎ ‎

حضرت مهدى دقیقاً 15 روز بعد از قتل نفس‏زكیه قیام جهانى خود را آغاز مى‏كند.

امام ‏باقرعلیه السلام در این رابطه مى‏فرماید: لَیْسَ بَینَ قِیامِ القائِم وَ قَتلِ النَّفسِ ‏الزَّكیةِ أَكثَر ‏مِن خَمسةَ عَشْرَ لَیلَة؛

در بین قتل نفس‏زكیه و قیام قائم(۱۴) جز 15 شب فاصله‏اى ‏نخواهد بود.(۱۵)‏‎ ‎

نفس‏ زكیه بى‌گناه است.

 امیرمؤمنان‏علیه السلام در این رابطه مى‏فرماید: ریختن خون ‏حرام، در روز حرام، در شهر حرام، از تیره‏اى از قریش. سوگند به خدایى كه دانه را ‏شكافت و انسان را آفرید، پس از آن بیش از 15 شب حكومت نخواهد داشت.(۱۶)

 ‏منظور از خون حرام؛ انسان بى گناه، منظور از روز حرام؛ ماه ذیحجة الحرام و منظور از ‏شهر حرام؛ مكه معظمه مى‏باشد.‏‎ ‎

نفس زكیه انسانی بی‌گناه و پاك به نام محمد از تبار امام حسین علیه السلام است

قتل نفس‏زكیه خیلى ناجوانمردانه است. امیرمؤمنان‏علیه السلام در این رابطه مى‏فرماید: ‏به خدا سوگند گویى به نوجوانى از قریش مى‏نگرم كه در خون خود دست و پا مى‏زند. ‏پس از این جنایت كسى در روى زمین عذر آنها را نپذیرد و دیگر براى آنها سیطره‏اى ‏نمى‏ماند.‏‎ ‎

نفس‏زكیه را به هنگام قرائت پیام حضرت مى‏كشند.

 امام باقرعلیه السلام مى‏فرماید: ‏قائم(۱۷) به یكى از یارانش مى‏فرماید برو به سوى اهل مكه و بگو من فرستاده فلانى ‏هستم. او به شما مى‏گوید »ما اهل‏بیت رحمت و معدن رسالت و خلافتیم، ما ذریه پیامبر ‏و از تبار پیامبرانیم، ما مورد ستم واقع شدیم، ما پایمال و منكوب شدیم، از روزى كه پیامبر ‏ما رحلت كرده تا به امروز حق ما گرفته شده، ما از شما یارى مى‏طلبیم. ما را یارى ‏كنید.« هنگامى كه آن جوان این پیام را ابلاغ مى‏كند؛ به سویش تهاجم مى‏كنند و او را در ‏میان ركن و مقام سر مى‏برند. او نفس‏زكیه است.(۱۸)‏‎ ‎

نفس‏زكیه دقیقاً روز 25 ذیحجه كشته مى‏شود و 15 روز بعد، روز دهم محرم (عاشورا) ‏قیام جهانى آغاز مى‏شود.‏‎ ‎

آخرین نشانه، قتل نفس‏زكیه است و بعد از آن، حضرت مهدى

(۱۹) صاحب سیره ‏شایسته، قیام مى‏كند.‏‎ ‎

حضرت مهدى(۲۰) خروج نكند جز هنگامى كه نفس‏زكیه كشته شود. چون او كشته ‏شود، ساكنان زمین و آسمان بر آنها خشمگین شوند.(۲۱)‏‎ ‎


۱.      ابو الفرج اصفهانى، مقاتل الطالبین، ص 203.‏‎ ‎

‏‏۲.      همان، ص 205.‏‎ ‎

۳.      سیوطى، تاریخ الخلفاء، ص 272.‏‎ ‎

‏۴.   شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 368؛ ابن فتال، روضة الواعظین، ج 2، ص 15؛ ‏اربلى، كشف الغمة، ج 3، ص 247؛ علامه مجلسى، بحارالأنوار، ج 52، ص 220.‏‎ ‎

۵.      حلى، مختصر بصائر الدرجات، ص 443.‏‎ ‎

۶.      شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 368.‏‎ ‎

۷- همان، ص 371؛ طبرسى، اعلام الورى، ج 2، ص 279؛ نعمانى الغیبة، ص 435؛ ‏شیخ حر، اثبات الهداة، ج 3، ص 722

۸. شیخ صدوق، كمال‏الدین، ج 2، ص 652؛ شیخ طوسى، الغیبة، ص 435؛ شیخ ‏حر، همان.‏‎ ‎

۹.   فضل‏بن شاذان، اثبات‏الرجعة - محظوط -؛ مختصر اثبات‏الرجعة، تراثنا، ش 15، ص ‏‏217، ح 18؛ میرلوحى، كفایة المهتدى، ص 280؛ خاتون آبادى، كشف الحق، ص ‏‏182، ح 30.‏‎ ‎

۱۰.      این دو واسطه عبارتند از:‏‎ ‎

صفوان بن یحیى، براى وثاقتش ر.ك: نجاشى، الرجال، ص 197، رقم 524؛ شیخ ‏طوسى، الرجال، ص 352؛ همو، اختیار معرفة الرجال، ص 502، رقم 963.‏‎ ‎

محمد بن حمران، براى وثاقتش ر.ك: نجاشى، الرجال، ص 359، رقم 965.‏‎ ‎

‏۱۱.      شیخ صدوق، كمال‏الدین، ج 1، ص 331؛ طبرسى، اعلام الورى، ج 2، ص 292؛ ‏اربلى، كشف الغمة، ج 3، ص 324

۱۲.      عیاشى، التفسیر، ج 1، ص 164، ح 222؛ بحرانى، البرهان، ج 2، ص 26، ح ‏‏694؛ علامه مجلسى، بحارالأنوار، ج 52، ص 223.‏‎ ‎

۱۳.      ابو الفرج اصفهانى، مقاتل الطالبین، ص 209.‏‎ ‎

۱۴.   شیخ صدوق، كمال‏الدین، ج 2، ص 649؛ شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 374؛ شیخ ‏طوسى، الغیبة، ص 445؛ طبرسى، اعلام الورى، ج 2، ص 281.‏‎ ‎

‏۱۵.      نعمانى، الغیبة، ص 258؛ علامه مجلسى، بحارالأنوار، ج 52، ص 234.‏‎ ‎

۱۶.      ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 19، ص 131.‏‎ ‎

۱۷.      علامه مجلسى، بحارالأنوار، ج 52، ص 307.‏‎ ‎

‏۱۸.      حائرى یزدى، الزام الناصب، ج 2، ص 177.‏‎ ‎

‏۱۹.      مقدسى، عقد الدرر، ص 116.‏‎ ‎

۲۰.      ابن ابى شیبه، المصنف، ج 8، ص 679، ح 199؛ متقى هندى، البرهان، ص 112.‏‎ ‎

‏۲۱.      مقدسى، عقد الدرر، ص 119

هر یکشنبه یک سوال (17)

    نفس زکیه کیست؟              

    آیا جزء نشانه های حتمی ظهور است یا غیر حتمی ؟

مقصود از نفس زکیه جیست؟

پاسخ هر یکشنبه یک سوال "16"

   دجال، شخص است یاجریان؟؟؟                    

       چه  مشخصاتی دارد؟

 

                     ادعای دجال چیست ؟   

 

پاسخ:

یکی از نشانه های ظهور آنحضرت که در بعضی روایات از نشانه های حتمی شمرده شده ،خروج دجال است .وی یک طاغوت پرتزویر و حیله گر است که عده بسیاری را بدنبال خود می کشد.(خروج دجال پیش از قیامت امری حتمی است؛اما در مورد وقوع قطعی آن پیش از ظهور اختلاف نظر وجود دارد.)

حتمی بودن خروج او :امیرالمومنین (ع)از پیامبر اکرم (ص)نقل می کند که فرمود:«پیش از قیامت ده امر حتمی واقع میشود خروج سفیانی ،دجال،دود ،دابه الارض،خروج قايم ،طلوع خورشید از مغرب،نزول عیسی،فرورفتن در مشرق جزیرة العرب،بیرون آمدن آتشی از قعر یمن که مردم را به محشر براند.»(1)

نام و نسب او :در کتابهای لغت ،دجال به معنای کذاب است،و فعل آن را بمعنی "آب طلاو آب نقره دادن "نوشته اند .دجال رادر زبان های فرانسه وانگلیسی "آنتی کریست "نامیده اند که بمعنای دشمن و ضد مسیح است.(2)

خصوصیات فردی او :علی (ع)می فرماید:«او چشم راست ندارد و چشم دیگرش در پیشانی اوست و مانند ستاره صبح میدرخشد ،چیزی در در چشم اوست که گویی آمیخته به خون است. وی در یک قحطی سخت می آید و بر حمار(الاغ) سفیدی سوار است.»(3) هر قدم حمارش يك ميل است و زمين منزل به منزل زير پايش نَوَرديده می شود و بر آبی نگذرد جز آن كه فرو رود تا روز قيامت.

ودر صحیح مسلم در کلام رسول خدا(ص)دجال چنین توصیف شده است :

«او مردی چاق سرخ رو با موی سر مجعد و اعور است ،چشمش چون  دانه انگوری است که بر روی آب قرار گرفته باشد.»(4)

عقیده او : علی (ع)می فرماید:«او با صدای بلندی فریاد می زند که بین مشرق و مغرب صدایش را جن و انس و شیاطین می شنوند (به فرض صحت روایت،ممکن است این عمل بوسیله رادیو و تلوزیون صورت بگیرد)

و می گوید ای دوستان من !به سوی من آیید. من هستم کسی که آفریده است ،پس استوار ساخته و مقرر کرده و هدایت نموده است.من پروردگار برتر شماهستم.»(5)

مکان خروج : :امیرالمومنین (ع) می فرماید:«اواز شهری که آنرا اصفهان می گویند و قریه ای که معروف به یهودیه است بیرون می آید»(6)

محدث قمی(ره) می گوید: در روایت است كه رسول خدا(ص) فرمودند: «هر مؤمنی كه دجال را ببیند آب دهان خود را بر روی او بیندازد و سوره مباركه حمد را بخواند، تا سحر آن ملعون دفع شود و در او اثر نكند. چون اوظاهر شود، عالم را پر از فتنه و آشوب نماید، و میان او و لشگر حضرت قائم(ع) جنگ واقع شود، و بالاخره آن ملعون به دست مبارك حضرت حجت(ع) یا به دست عیسی بن مریم(ع) كشته شود. (7)  

البته روایات شیعه بر این است كه امام مهدی(ع) است كه دجال را می‌كشد، نه عیسی بن مریم.

برخی بر اين باورند که دجّال، نام شخص معيّنی نيست و هر كسی كه با ادعاهای پوچ و بی‏اساس و با توسل به حيله‏گری و نيرنگ، در صدد فريب مردم باشد، دجّال است

 

مرگ او:

آگاه باشيد بيشترِ پيروانش در آن روزگار، ناپاك زادگانند و صاحب پوستين‏های سبز. خداوند او را در شام بر سر گردنه‏ای كه آن را «افيق» نامند ـ به دست كسی كه عيسی  علیه السلام  پشت سرش نماز می‏خواند ـ هنگامی كه سه ساعت از روز جمعه گذشته باشد ـ خواهد كشت. آگاه باشيد که پس از آن، حادثه بزرگ باشد..

  از نکات شگف‌آور و تأمل برانگيز در انبوه روايات شيعه و سنّی، ارتباط بسيار شديدی است که بين دجّال و يهود مطرح شده است. در روايات آمده بيشتر پيروان دجال يهودی ها هستند.

همانگونه که از ریشه لغت دجال از یکسو و از منابع حدیث استفاده میشود،دجال به فرد معینی منحصر نیست،بلکه عنوانی است کلی برای افراد پر تزویر و حیله گر که برای کشیدن توده مردم به دنبال خود از هر وسیله ای لستفاده می کنند .چنانکه پیامبر اکرم (ص)فرموده است «هر پیامبری بعد از نوح قوم خود را از فتنه دجال بر حضر داشتو من نیز شما را بر حذر می دارم.»(8)


 


 پی نوشت ها :

(1)اثبات الهداة،شیخ حر عاملی،ج7،ص405.

(2)مهدی موعود نوشته و ترجمه علی دوانی ،ص972

(3) مهدی موعود نوشته و ترجمه علی دوانی ،ص965

(4)صحیح بخاری،ج9،باب 1094،ح1947.

(5) مهدی موعود نوشته و ترجمه علی دوانی ،ص965

 (6) مهدی موعود نوشته و ترجمه علی دوانی ،ص965

 (7) .»(منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج2،‌ ص336)

 (8)صحیح ترمذی ،باب ما جاء فی الدجال ،ص697

هر یکشنبه یک سوال" 16"

                        

               دجال، شخص است یاجریان؟؟؟                    

             چه  مشخصاتی دارد؟

 

                     ادعای دجال چیست ؟   

 

پاسخ هر یکشنبه یک سوال"15"

 

 

 چرا

باید  ادعای  ملاقات  با امام زمان را تکذیب  کرد?؟    

پاسخ:

بعضيها ملاقات با حضرت را منكرند و مي گويند ملاقات امكان ندارد و بر مدعاي خود رواياتي را شاهد مي آورند كه مي گويند: اگر كسي مدعي مشاهده و ملاقات با امام زمان(عليه السلام) شد او را تكذيب كنيدو از او نپذيريد. طبق اين روايات ما نمي توانيم اين نوع ملاقاتها را كه در كتب نقل شده بپذيريم. به هرحال ، امر داير است كه ما سخن مردم عادي وغير معصوم را كه مدعي ملاقات هستند، بپذيريم و يا سخن معصوم را كه فرمود، مدعي رؤيت و ملاقات را تكذيب كنيد، معلوم است كه بايد به سخن معصوم عمل كنيم نه سخن ديگران.

در پاسخ چنين ادعايي مي گوييم:1

اولاً، رواياتي در كار نيست، بلكه طبق تحقيق، يك روايت بيشتر نيست و آن همان توقيع حضرت ولي عصر(عليه السلام) به علي بن محمد سمري شش روز قبل از وفاتش است ، كه حضرت در اين توقيع به علي بن محمد (نايب چهارم) فرود: دست وپايت را جمع كن و به كسي براي بعد از خودت وصيت مكن، چرا كه زمان غيبت كبرا فرا رسيده وتونيز شش روز ديگر از دنيا مي روي. در آينده در بين شيعيان كساني پيدا مي شوند كه ادعاي مشاهدة ما را دارند، بدانيد كه قبل ازخروج سفياني و صيحة آسماني (دو علامت از علائم حتمية ظهور) هر كسي ادعاي مشاهدة ما را داشته باشد، دروغگو و مفتري است.2

آنها كه ملاقات امام زمان(عليه السلام) را قبول ندارند به اين روايت تمسك مي كنند وگرنه روايت ديگري در كار نيست.

ثانياً، از اين روايت نيز پاسخهايي داده شده است3 كه بهترين پاسخ به تناسب حكم و موضوع و با استفاده از لفظ «مفتر» كه حضرت فرمود: «الا فمن ادعي المشاهده قبل خروج السفياني والصيحه فهو كذاب مفتر .....» ، اين است كه منظور صرف ديدار و ملاقات نيست، بلكه ديداري است همراه با ادعاي نيابت كه مثلاً شخصي مدعي نيابت خاصه مي شود و مي گويد: من امام را مشاهده مي كنم و امام زمان(عليه السلام) مرا همانند نوّاب اربعه، نايب خاص خود قرار داده است، من وكيل آقا در بين شما هستم و شما بايد در كارها به من مراجعه كنيد. حضرت فرمود چنين كسي نه تنها دروغ مي گويد، بلكه افترا نيز مي بندد چون به ما نسبت مي دهد كه ما او را نايب و وكيل خود قرار داده ايم .اصل صدور روايت هم در مقام نيابت است كه حضرت به علي بن محمد فرمود: كسي را از جانب ما نصب مكن و دوران غيبت صغري و نيابت خاص تمام شده است. در چنين شرايطي اگر كسي ادعاي رؤيت و مشاهده داشته باشد، معلوم است كه منظور مشاهدة خالي از نيابت نيست.

بنابراين، اينكه مدعي مي گويد: رواياتي بر تكذيب مدّعي مشاهده وارد شده است، صحيح است، بلكه تنها يك روايت، آنهم در موقعيت خاص نيابت است. ما نيز در اين مسأله با مدعي هماهنگ هستيم كه اگر كسي در عصر غيبت كبري ادعاي مشاهده همراه با نيابت خاصه را داشته باشد، قطعاً كذاب ومفتري است، زيرا در غيبت كبري تنها نيابت عامه مطرح است نه خاصه.

پس از بيان منظور از ملاقات و اينكه مقصود صرف ديدار جمال يار است نه همراه با ادّعاي نيابت و وكالت،
مي گوييم: حق اين است كه ملاقات با آن امام همام ممكن است و هيچ استحاله اي ندارد، زيرا رؤيت شخصي كه در دنيا با بدن مادي زنده است و در بين مردم زندگي مي كند امري طبيعي وعادي است ونديدن بر خلاف عادت و روي مصالحي است كه اين غيبت را اقتضا كرده است.

كساني كه در عصر غيبت ادعاي رؤيت كرده اند تعدادشان به اندازه اي است كه امكان دروغ و يا تباني و توطئه بر اين دروغ وجودندارد، به تعبير فنّي ، ادعاي رؤيت از حد تواتر هم فراتر رفته و مدّعيان مشاهده نيز افرادي معمولي و يا لاابالي نيستند، بلكه افرادي چنين ادعايي را داشته اند كه اغلب تالي تلْو معصوم بوده و مردم در امور دين شان به آنها اقتدا مي كردند. چگونه ممكن است به افرادي همچون علامه حلي و سيد بحر العلوم و مقدس اردبيلي و علي بن مهزيار اهوازي وساير اولياي خدا، نسبت دروغ داد و گفت: اينان در ادعاي ملاقاتشان قصد فريب مردم و يا رسيدن به جاه و مال دنيا را داشته و براي نيل به هواهاي نفساني و خود را در بين عوام محبوب جلوه دادن در بين مردم چنين ادعايي را كرده اند. در حالي كه بسياري از اين بزرگان در حيات خود به طور عموم به مردم نگفته اند و برخي خواص هم كه به اين مطلب پي مي بردند و از آنها درخواست شرح ملاقات مي كردند پس از اخذ ميثاق و عهد و پيمان كه تا زنده بودن آنان براي كسي بازگو نكنند، براي آنان اعتراف مي كردند وگرنه براي عامه مردم تا حد امكان نمي گفتند و اغلب پس از درگذشت آنان مسأله فاش مي شد.

مرحوم حاجي نوري در كتاب نجم الثاقب مي گويد: مرحوم آخوند علامه «ملا زين العابدين سلماسي» كه يكي از شاگردان مرحوم «سيد بحرالعلوم» است فرمود: من در محضر درس سيد بحر العلوم بودم شخصي سؤال كرد: آيا امكان دارد كسي در زمان غيبت كبري حضرت صاحب الزمان را ببيند؟ سيد به او جواب نداد، ولي من كه نزديك او نشسته بودم ، ديدم سرش را پايين انداخته و آهسته مي گويد : چه بگويم ، در جواب او و حال آنكه حضرت مرا در بغل گرفته و به سينة خود چسبانيده است.»

به هر حال، در اينكه ملاقات با حضرت صاحب الامر ممكن و ميسر است و تعداد بيمشاري از اولياء خدا وشيفتگان آن حضرت به محضرش شرفياب شدند و بسياري از آنها از محضرپرفيض او بهره ها برده اند،‌ترديدي نيست ، اما اينكه چشم ما نابيناست و خفاشانه توان ديدار جمال بي مثال آن خورشيد عالمتاب را ندارد، عيب ونقص است كه به خود ما بر مي گردد. نه از قابل درك نبودن آن وجود مقدس، زيرا كه ما مدعي صحت ديدار يار هستيم نمي گوييم هر كه از راه رسيده ، با همه آلودگي هايش مي تواند به محضر امام زمان راه يابد ، چرا كه در آن حريم، جز پاكان و نخبگان و مؤمنان خالص و عاشقان كوي ولايت و سرانجام ، رنج كشيدگان در محبت را راهي نيست. ديدار امام زمان شرطها دارد يكي از آنها، انقطاع از علايق مادي و بريدن از همه مظاهر دنيوي و محو در جمال يار شدن است.


پي نوشت ها:

1- براي آگاهي بيشتر و پاسخهايي كه علما داده اند، ر.ك: به محدث نوري، جنه المأوي در بحار، ج 53 از ص 318 تا آخر كتاب ، بحار، ج 52، ص 151 – 172.


2- مجلسي ، بحار ، ج 52، ص 151.

هر یکشنبه یک سوال "15"

  چرا

باید  ادعای  ملاقات  با امام زمان را تکذیب  کرد?؟    

پاسخ "هریکشنبه یک سوال (14)"

 

 

??? آيا امام زمان، عليه‌‌السلام، پس از ظهور دين جديدى خواهند آورد،

اگر اینطورباشد پس خاتم بودن پیامبر و اینکه اسلام آخرین دین الهی است چه معنایی دارد؟؟؟

پاسخ:

در برخى از روايات آمده است كه وقتى حضرت مهدى، عليه‌‌السلام، ظهور كند مردم را »به

 امر جديد« و يا »كتاب جديد« دعوت خواهد كرد، از جمله آن روايت‌‌ها است روايتى از امام صادق، عليه‌‌السلام، كه در آن آمده است:

وقتى قائم، عليه‌‌السلام، ظهور كند به امر جديدى مردم را دعوت خواهند كرد، همانطور كه پيامبر اكرم، صلّى‌‌اللَّه‌‌عليه‌‌وآله، مردم را پس از بعثت به امر و آيين جديدى فرا مى‌‌خواندند

در مقابل براساس اعتقاد همه مسلمانان دين اسلام آخرين دين الهى و كتاب قرآن آخرين كتاب وحى است كه به بشر نازل شده است و گذشته از اين در تعداد زيادى از روايات تصريح شده است، امام زمان، عليه‌‌السلام، مردم را به اطاعت كامل از دين اسلام و احكام حياتبخش آن دعوت خواهد كرد. در اين باره از رسول خدا، صلّى‌‌اللَّه‌‌عليه‌‌وآله، نقل شده است كه:

قائم از فرزندان من است. اسم او اسم من و كنيه او كنيه من و خوى و رفتار او همانند سيره و رفتار من است، مردم رابر اطاعت از احكام دين من فرا مى‌‌خواند و آنها را به رعايت دستورات قرآن دعوت مى‌‌كند(۲)

از دقت در مجموعه اين روايات بوضوح روشن مى‌‌شود كه هدف امام زمان، عليه‌‌السلام، ترويج و حاكميت بخشيدن به احكام اسلام و تجديد عظمت آن است، وگرنه موضوع آوردن يا مطرح كردن آيين جديد به‌‌غير از اسلام به دلالت آيات صريح قرآن و روايات متواتر اهل بيت، عليهم‌‌السلام، منتفى است.

امّا اينكه
چرا از عملكرد آن حضرت به‌‌عنوان امر جديد ياد مى‌‌شود؟ علت آن است كه در طول تاريخ به‌‌ويژه در دوران غيبت مردم دراثر كوتاهى و غفلت يا جهل و نادانى بدعت‌‌هاى زيادى را در دين ايجاد مى‌‌كنند و به جهت منافع زودگذر دنيوى خود به خيال اينكه عدول از احكام الهى آنها را زودتر و يا راحت‌‌تر به آن اهداف مى‌‌رساند بسيارى از احكام قرآن و اسلام را ناديده مى‌‌گيرند يا آنها را به ميل خود تفسير و تأويل مى‌‌نمايند و درنتيجه اين كار اسلام واقعى به فراموشى سپرده مى‌‌شود،

لذا وقتى امام زمان، عليه‌‌السلام، ظهور مى‌‌كنند بدون توجه به ميل و خواست مردم احكام خداوند را به همان صورت كه صادر شده است به اجرا درمى‌‌آورند و بديهى است كه اين كار در نظر مردمى كه خيلى از اين احكام را به كنار نهاده بودند يا آنها را به گونه‌‌اى ديگر معنى مى‌‌كردند تازگى خواهد داشت و با اسلام مصطلح و رايج در بين آنها فرق خواهد كرد، درنتيجه با خود خواهند گفت آن حضرت به اسلامى غير از آن اسلامى كه ما مى‌‌شناسيم دعوت مى‌‌كند.

بنابراين بايد گفت چون مردم در آن زمان خيلى از اركان مهم و اساسى اسلام را رها كرده و به ظواهر آن اكتفاء نموده‌‌اند و به اصطلاح اسلام را در نماز و روزه و... خلاصه كرده‌‌اند با ديدن اينكه امام زمان، عليه‌‌السلام، در تمام زمينه‌‌ها به لزوم رعايت احكام خاصى كه ريشه‌‌هاى وابستگى به ديگران و تأثيرپذيرى از فرهنگ بيگانگان را قطع مى‌‌كند و هرگونه ظلم و ستم و امتياز طلبى‌‌هاى نادرست اجتماعى را از متوليان دروغين امور سلب مى‌‌كند و... پافشارى مى‌‌نمايند، درحاليكه اين امور را آنها تاكنون به اسم قوانين اسلامى ايجاد و رواج داده بودند، بديهى است كه با مشاهده چنين وضعى حتى برخى از متوليان مراكز مذهبى و فرهنگى نيز به مقابله با آن حضرت برخواهند خاست؛ چرا كه اولاً مضمون دعوت آن حضرت را به ضرر موقعيت خويش مى‌‌بينند و ثانياً آنها را مخالف با آنچه كه تا آنروز به اسم اسلام مى‌‌شناختند ارزيابى مى‌‌كنند.

امام صادق، عليه‌‌السلام، در روايتى به اين حقيقت اينگونه اشاره مى‌‌كنند:
وقتى كه قائم، عليه‌‌السلام، قيام كنند مردم را به اسلام جديد (واقعى) دعوت خواهند كرد و آنها را به‌‌سوى احكامى كه كهنه به‌‌نظر مى‌‌رسند و عموم مردم از آن دور افتاده‌‌اند هدايت خواهد نمود.(۳)

نكته ديگر آنكه اصولاً يكى از حكمت‌‌هاى اصلى ناميده شدن امام زمان، عليه‌‌السلام، به »مهدى« آن است كه آن حضرت مردم را به آنچه كه از دور شده‌‌اند يعنى احكام واقعى اسلام هدايت خواهد كرد.


پى‌نوشت‌ها:
1. اثباة الهداة، ج 7، ص 110.
2. همان، ج 7، ص 52.
3. ارشاد مفيد، ص 343.

 

هر یکشنبه یک سوال (14)

??? آيا امام زمان، عليه‌‌السلام، پس از ظهور دين جديدى خواهند آورد،

اگر اینطورباشد پس خاتم بودن پیامبر و اینکه اسلام آخرین دین الهی است چه معنایی دارد؟؟؟

هر یکشنبه،یک سوال (13)

  و ما ادامه می دهیم....

                                                چون ظهورت را نزدیک می دانیم.

*****

می گویند امام عصر(ارواحنا فداه)فرموده اند:

"ما هرگز شیعیانمان را از یاد نمی بریم و به یاد آنان ایم."

?؟ آیا منظور ایشان همه ی شیعیان اند ؛حتی گناه کاران یا پاکان و پرهیزکاران

از آنان؟ دراین صورت گناه کاران چه می کنند?؟

پاسخ"در محضر نور 12"و "هر یکشنبه یک سوال 12"

آیات۴،۳،۲ سوره مبارکه ی صف:

*یا ایّها الذّین امنوا لم تقولون ما لا تفعلون(۲)کبر مقتا عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون (۳)انّ الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانّهم،بنیان مرصوص(۴)*

ای کسانی که ایمان آورده اید،چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟(۲)نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نمی کنید(۳).خداوند کسانی را دوست می دارد که در راه او پیکار می کنند،همچون بنایی آهن(۴)

?سوال...........پیام آیات...........بدون شرح؟

پاسخ:

پاسخ:عمل نکردن به گفتار،گاهی به خاطر ناتوانی است و گاهی از روی بی اعتنایی که در این مورد توبیخ است.عالم بی عمل ، به درخت بی ثمر ،ابر بی باران ،نهر بی آب،زنبور بدون عسل،سوزن بدون نخ و الاغی که کتاب را حمل می کند ،تشبیه شده است.در احادیث می خوانیم :علم بلا عمل حجةالله علی العبد(غررالحکم) علم بدون عمل،حجتی بر علیه انسان است.

العلم الذی لا یعمل به کالکنز الذی لا ینفع منه(امالی صدوق.ص۳۴۳).علمی که به آن عمل نشود ،مانند گنجی است که از آن انفاق نشود.

کسی که از عدالت سخن بگوید ولی عادل نباشد،سخت ترین  حسرت را در قیامت خواهد داشت.

امام صادق(علیه السلام) فرمود:کسی که کارهایش تاکید کننده ی گفتارش نباشد،عالم نیست.

به امید روزی که گفتارمان صحیح و اعمالمان مطابق با سخنانمان باشد.

*****

    ؟?اگر ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم راه و ملازم 

 

 پر شدن  زمین ازبیداد و ستمگری است،آیا کوشش در راه نشر احسان و نیکی و

تقوا فایده دارد یا  خیر؟?

 پاسخ: 

اولا ،تنها ظرف حتمی و غیر قابل تغییر ظهور ، پر شدن  جهان از ستم نیست.بلکه  ظهور ،ظرف دیگری هم دارد که صلاح گروهی از مردم و و آمادگی بشر  برای پذیرش حکومت عدل  و جهانی امام(ع) است.

ثانیا،دو واقعیت ستم و پرشدن ،از امور نسبی اند.

ثالثا ، سخن عقل و فطرت و نیز ندای تربیتی تمامی انبیا و اولیا این است:حتی اگر تمام اقطار جهان را فساد و ستم  فرا گرفت  ،هرگز نباید از تلاش  در راه اصلاح فرد و جامعه دریغ کرد.تجربه  نیز  نشانگر ثمرات  تلاش های آن بزرگواران در همین موقعیتها ی حساس است.چه بسیار انسانهای پاک و والا را که علی رغم اکثریت فاسد و جریان فراگیر فساد اجتماعی در همین موقعیت ها تربیت کرده و به جامعه تحویل داده اند!

رابعا مصلحان و مربیان بشریت چنین توصیه کرده اند :

۱.انسانها ی متقی در راه  اثرگذاری در محیط  و جامعه باشند.

۲.امر به معروف و نهی از منکر را در اولویت قرار داده هیچ گاه آنها را ترک  نکنند.

۳. هرگز از روح و تائیدات خداوندی  نا امید نگردند که این یاس خود از گناهان کبیره محسوب می شود.

4. در بیان وظایف چشم به راهان در ضمن احادیث چنین آمده است.:

امام باقر (ع) درباره ی این ایه که می فرماید*ای مومنان !صبر پیشه کنید و یکدیگر را به آن توصیه کنید و ارتباط یابید* فرمودند :منظور این است که بر انجام واجبات شکیبا باشید،بر دشمنان خود صبر پیشه کنید و با امام چشم به راه خود مرتبط باشید.*

"نیز امام صادق (علیه السلام) فرمود:آن کس که دوست دارد از یاران قائم ما باشد باید که چشم به راه باشد،به پارسایی و حسن خلق رفتار کند و..."

نتیجه این ظهور و حکومت حضرت مهدی(عج) دو ظرف دارد ،ظرف انتخابی ما _ که صلاح و تقوی است_ و ظرف قهری ستم که نتیجه ی عدم کوشش و تلاش مردم و روند عادی روزگاران است.به حکم عقل و دستورات شرع ،انسان های دوران غیبت مامورند که ظرف اول را در باره ی خود و سپس دیگران ایجاد و آماده سازند.

در این زمینه ،نگاه کنید به:

-          منتخب الاثر                                    - ترجمه ی مکیال المکارم(ج2)        

           - معرفت امام عصر (عج)                          - مهر محبوب

 

پاسخ"هر یکشنبه یک سوال(11)"

?؟تفاوت حضور و غیبت امام را توضیح دهید?؟

 

پاسخ:پیش از بیان تفاوت،ضروری است بدانیم امام زمان (عج)در جوامع حضور دارند،اما ظهور ندارند و آشکار نیستند.پس بهتر است بگوییم تفاوت ظهور و غیبت امام(علیه السلام)در چیست.

در بیان تفاوت دو پدیده بهتر است ابتدا تشارک و هم گونی آن دو را بشناسیم،سپس به وجوه تفاوت آن دو بپردازیم.البته وجود تفاوت و تشارک از دو جهت قابل بررسی و تحقیق است:از بعد وجود خود امام و از جهت مردمان آن دورانها.

از جهت نخست،برخی شئون امام در روزگار غیبت بدین قرار است:

۱- وساطت در افاضه ی فیض هستی از سوی مبدا آفرینش به سوی جهانیان.

۲-هدایت و راه نمایی مخلوقات در باطن جهان و قافله سالاری آن ها و تکمیل نفوس انسانی در سیر عبودیت و بندگی و حراست آنان با تربیت غیر مستقیم.

۳-رسیدگی و فریادرسی به فریادخواهان و پناه دهی به بی پناهان و اغاثه ی استغاثه کنندگان بی واسطه یا به واسطه ی اولیای خاص.

۴-عبادت و بندگی و پای نهادن در درجات کمالات بی انتهای عبودیت برای خود امام(علیه السلام)،عمل به واجبات و مستحبات و ترک محرمات و مکروهات و تبدیل مباحات به مستحبات با قصد و اندیشه ی عبودیت در مناجات.

از جهت دوم:

۱-تحقق تمامی موارد یاد شده در بالا به نحو کامل تر و فراگیرتر.

۲-مرجعیت دینی و پاسخ دهی به مسایل اعتقادی،اخلاقی و کرداری عملی روزانه به جهانیان.

۳-اسوه قرارگرفتن و الگو شدن کامل در تمامی شئون فردی و اجتماعی در ابعاد گوناگون.

۴-تشکیل حکومت عدل الهی و جهانی و تحقق کامل آرمان انبیا و اولیا.

۵-تربیت و تعلیم مستقیم نفوس مستعده و رسانیدن آنان به کمالات بندگی خدا.

۶.نظارت بر دستگاه های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و رهبری و راه نمایی آن ها و سوق به سوی رعایت عدل کامل.

۷.حضور فعال در جوامع و دیدارهای مستقیم با کارگزاران،والیان ،مدیران ایالات مختلف.

اما از جهت مردم:مردم به شرط توجه و معرفت از تمامی شئون زمان غیبت،در غیبت و ابعاد گسترده ی روزگار ظهور بهره ی کامل می برند.جز اینکه در زمان غیبت از بهره هایی محروم و دور می مانند:

۱.امام خود را میبینند لیکن او را نمی شناسند.(یرونه و لا یعرفونه).

۲.برای کسب معارف اعتقادی و اخلاقی و تکلیفی،نه به امام،بلکه به نایبان او در احکام (فقها)مراجعه کنند.

۳.تسلیم حکومت ها ی عادی بوده از حکومت عدل جهانی قرآن دورند.

۴.تحت تربیت کامل آن معلم و اسوه ی کامل نیستند و پای سخنان دل نشین خدایی او نمی نشینند.

۵.به تقاضا و خواست خود با او دیدار نخواهند داشت.

۶.آفتاب وجود امام را از پشت ابرهای غیبت احساس می کنند.

 

درباره ی شئون گوناگون امام،مراجعه کنید به:

- معرفت امام عصر(عج)بخش اول و دوم                    - خورشید مغرب،فصل دوم

- مجالس حضرت مهدی(عج)                                 - پیرامون معرفت امام(فارسی)

درباره ی مسایل ظهور،نگاه کنید به:

- عصر ظور(فارسی):۳۷۵-۳۵۱                               - به سوی دولت کریمه

کمال هستی در عصر ظهور(فارسی) 

 

 

هر یکشنبه یک سوال (12)

 

؟?اگر ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم راه و ملازم 

 

 پر شدن  زمین ازبیداد و ستمگری است،آیا کوشش در راه نشر احسان و نیکی و

تقوا فایده دارد یا  خیر؟?

 

هر یکشنبه یک سوال(11)

?؟تفاوت حضور و غیبت امام را توضیح دهید?؟

 

منبع برای مطالعه:

*خورشید مغرب (فارسی)،فصل ۱۱(تکلیف در عصر غیبت)و فصل ۱۳ (انتظار)

*آفاق انتظار(فارسی)

پاسخ"هر یکشنبه یک سوال (10)"

?؟

در جنگ های صدر اسلام،نیروهای غیبی به امداد مسلمانان می آمدندو قرآن کریم نیز از آنها حکایت می کند.آیا در دوره ی قیام حضرت صاحب الامر (علیه السلام)نیز چنین خواهد بود؟

?؟

پاسخ:

در مورد حضرت بقیّة الله (عجل الله تعالی فرجه الشریف)روایاتی است که خداوند اراده ی حتم دارد که حکومت او را در تمام گستره ی زمین برپا سازد.

از این رو،او "منصور بالرّعب و مویّد بالنصر"است(یعنی،با رعبی که در دل دشمنان می افتد،یاری می گردد).خداوند نسبت به امام زمان (عج)یاری ویژه ای دارد،بیش از آن چه در حکومتهای دیگر اولیا به وقوع پیوسته است.

در قرآن می خوانیم:"هو الذی ارسل رسوله باالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کلّه و لو کره المشرکون"

"او خدایی است که پیامبر خود را برای هدایت و هم راه دین حق فرستاد تا بر همه ی ادیان پیروزیش دهد،اگرچه کافران را خوش نیاید."

احادیث وارده در ذیل این آیه ی کریمه تاویل آن را در دوران حکومت حضرت مهدی (علیه السلام )می داند.۱

البته برنامه ای به وسعت حکومت حضرت حجّت (ع) ـ که جهانی است ـ جز با یاری و نصرت خاص و ویژه ی پروردگار ،امکان ندارد و آیات دیگر و احادیث بسیار بر آن شاهد گویاست.

بنا به آیه ی پنجم سوره ی قصص نیز برپایی حکومت جهانی آن امام همام تجلّی تحقق اراده ی قطعی خدای متعال است که به مصداق :"و نرید ان نمنّ علی الذین ..."صورت خواهد گرفت.

انشاءالله.

۱.بحارالانوار۵۲: ۱۹۱  المحجّة:۲۲۶  منتخب الاثر:۲۹۰، ح۱-۳

***********

برای مطالعه ی بیشتر مراجعه کنید به:

*امام مهدی(علیه السلام)از ولادت تا ظهور:۵۸۱-۵۹۶

*امام مهدی (علیه السلام)امید ملت ها:۱۰۷-۱۱۳

*کمال هستی در عصر ظهور.        *رهایی بخش      *در فجر ساحل:۳۹.

*خورشید مغرب،فصل آخر            *روزگار رهایی ۱: ۵۹۱

*گفتارهایی پیرامون امام زمان،فصل های ۱،۲،۳

هر یکشنبه یک سوال(10)

?؟

در جنگ های صدر اسلام،نیروهای غیبی به امداد مسلمانان می آمدندو قرآن کریم نیز از آنها حکایت می کند.آیا در دوره ی قیام حضرت صاحب الامر (علیه السلام)نیز چنین خواهد بود؟

?؟

پاسخ"هر یکشنبه یک سوال(9)"

    

???آیا در احادیث اسلامی،مشخصات روزگار غیبت

  آمده است؟؟؟

                                            اگر آمده برخی از آنها را بیان کنید.

پاسخ:   

درباره ی دوران غیبت کبری احادیثی آمده است که می توان آن ها را به چهار گروه تقسیم کرد.

گروه اول:روایاتی که از گسترش ستم و بیداد،فساد،شیوع شرک و گناه،آلودگی و بزه کاری،غربت اسلام و قرآن سخن گفت.

گروه دوم:احادیثی که در علائم ظهور و قرب آن علاماتی را بیان می کنند.مانند خروج سفیانی،صیحه ی آسمانی،شکاف زمین و...

گروه سوم:احاد یثی که  به اوصاف باور استواران آن روزگار و مومنان آن دوره تاکید کرده اند.

گروه چهارم:روایاتی که وظیفه ی شیعه را در این ایام بر می شمرده اند.

در اینجا،به عنوان نمونه احادیثی برای هریک از چهار گروه بالا می آوریم:

گروه اول:امام حسن(علیه السلام)فرمودند:"آنچه چشم به راه آن اید رخ نخواهد داد مگر آن روزگار که از یکدیگر بیزاری جویید و روی هم آب دهان اندازید،یکدیگر را به کفر نسبت دهید و برخی از شمابرخی دیگر را لعن کنید."

عرض کردم:در آن دوران هیچ خیری نباشد؟

فرمود:"تمام خیر در آن روزگار است،چرا که قائم ما به پا خیزد و تمامی شرور رابردارد.:"(۱)

ادامه نوشته

هر یکشنبه یک سوال(9)

    

???آیا در احادیث اسلامی،مشخصات روزگار غیبت

  آمده است؟؟؟

                                            اگر آمده برخی از آنها را بیان کنید.

پاسخ"هر یکشنبه یک سوال8 "

در دولت امام زمان (عج) چه کسانی رجعت خواهند کرد؟

آیا به اختیار خود رجعت کنندگان است یا تنها به اراده ی خداوند است و آیا رجعت زمان معینی دارد؟

پاسخ:مسلما رجعت افراد زمان مشخص دارد و به اراده ی خداوند است.در دعای عهد -،منتظران امام عصر(عج) می خواهند که اگر مرگ میان ظهور و آنان فاصله شد،خداوند آنان را از قبر بیرون آورد تا شمشیر به دست و کفن به تن،ندای مولایشان را لبیک گویند.

چه بسا خداوند این درخواست را برای برخی افراد ذی صلاح اجابت فرماید و آنان به این جهان بازگردند.درباره ی این که چه کسانی رجعت خواهند کرد به نقل چند حدیث بسنده می کنیم:

۱.اما صادق(ع)فرمودند:

"اول کسی که به دنیا رجعت می کند امام حسین(ع)است.رجعت مربوط به عموم نیست،بلکه مومنان خالص و مشرکان محض به دنیا رجعت خواهند کرد."

ادامه نوشته

هر یکشنبه یک سوال(8)

در دولت امام زمان (عج) چه کسانی رجعت خواهند کرد؟

آیا به اختیار خود رجعت کنندگان است یا تنها به اراده ی خداوند است و آیا رجعت زمان معینی دارد؟

 

چه اتفاق جالبی !!در این هفته ی بارش ۸ سوال هفته ی ما هم اتفاقا به ۸ رسید!!

پاسخ"هر یکشنبه یک سوال (6)"

?????توقیعات درباره ی چه موضوعی صادر شده است و

 آیا برای انسان ها ی دیگر قابل بهره برداری است؟؟؟؟؟

پاسخ:باید بدانیم توقیعات امام زمان (ع)نیز مانند سایر احادیث امامان بزرگوار حاوی مطالب گوناگون اعتقادی،مبدئی معادی ،اخلاقی ،فقهی ،تاریخی ،علمی و پرسش درباره ی مدعیان نیابت و... است.بنابراین اگرچه در موارد خاص صدور یافته است برای تمامی شیعیان قابل استفاده است.

از باب نمونه:

درباره ی توقیفی بودن اسما و صفات حق تعالی:

"تعالی الله و جلّ عمّا یصفون،سبحانه و بحمده."

"خداوند از آنچه که توصیف می کنند برتر است و با ستایش او را تنزیه می کنم."

در لزوم معرفت امام:

"و اگر شیعیان ما ـ که خداوند توفیق طاعتشان دهد ـ در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند،هم دل می شدند،میمنت ملاقات ما از ایشان به تاخیر نمی افتاد."

ادامه نوشته

هر یکشنبه یک سوال(7)

?????در نوشته های مربوط به امام زمان(عج)سخن از رجعت آمده است.

                                           معنای آن دقیقا چیست؟

                    آیا سند محکمی از   قرآن و احادیث برای آن وجود دارد؟؟؟؟؟

هر یکشنبه یک سوال (6)

?????توقیعات درباره ی چه موضوعی صادر شده است و

 آیا برای انسان ها ی دیگر قابل بهره برداری است؟؟؟؟؟

پاسخ"هر یکشنبه یک سوال(5)"

 

????? توقیعات چیست و صحت صدور آنها از

 

سوی بقیة اللّه(عج)چگونه مشخص میشود ؟؟؟؟؟ 

پاسخ:توقیع در لغت به معنای امضا کردن و مهر کردن نامه است.

در اصطلاح شیعی ، نامه هایی است که مورد امضای امام میباشد که برخی کلمات خود آن امام است و برخی املای آن حضرت و نوشته اشخاص مورد وثوق ایشان .

در دوران سخت دو غیبت صغرا وکبرا ،ارتباط مستقیم با امام عصر علیه السلام امکان ندارد .برخی از یاران امام (ع) از طریق توقیعات پیامهای حضرت را به مردم ابلاغ می کردند.

از باب نمونه :شیخ مورد اطمینان ابو عمروعمری که رحمت خدا بر او بادـ گوید:ابن ابی غانم قزوینی وگروهی از شیعیان در باره (جانشین)حضرت عسگری (ع) مشاجره واختلاف کردند.

ابن ابی غانم گفت: ابو محمد (امام حسن عسگری ع) از دنیا رفت و جانشینی ندارد. بعد در همین باره نامه ای نوشتند و به ناحیه مقدسه فرستادند و اختلاف خود را بازگو نمودند. جواب نامه آنها به خط آن حضرت ـ که درود خدا بر او پدرانش باد -رسید:

بنام خداوند بخشاینده مهربان 

"خداوند ما و شما را از فتنه ها محفوظ دارد و به ما و شما روح یقین موهبت فرماید و از فرجامی زشت وبد پناه دهد! همانا خبر شک وشبهه ی گروهی از شما در دین به من رسید و از تردیدی که در باره اولیای امرشان به دل آنان راه پیدا کرده است خبر دار شدیم. از این جهت به خاطر شما، نه به خاطر خودمان ، اندوهگین گشتیم و درباره شما ، نه درباره خودمان بد حال شدیم: زیرا که خدا با ماست و با بودن او نیازی به دیگری نداریم و حق با ماست و از اینکه کسی از ما برگردد ترسی نداریم. ما ساخته شده های پروردگارمان هستیم و آفرینش بعد از ما ساخته شده های ماست ".  

ادامه نوشته

هر یکشنبه یک سوال (5)

 

????? توقیعات چیست و صحت صدور آنها از

 

سوی بقیة اللّه(عج)چگونه مشخص میشود ؟؟؟؟؟ 

پاسخ"هر یکشنبه یک سوال(4)"

?????تفاوت مقام امام زمان (عج)با سایر امامان در چیست؟

نیز تفاوت مقام اصحاب او با مقام اصحاب پیامبر (ص)و سایر امامان در چیست؟

این که در حدیث آمده مهدی(علیه السلام ) طاووس اهل بهشت است چه معنی دارد؟؟؟؟؟؟

پاسخ:این که امام زمان(عج)به طاووس تشبیه شده اند،زیبایی و نشر دین اسلام به دست ایشان را نشان می دهد،زیرا طاووس ـ هنگامی که پرهایش را می گشاید ـمنظری بسیار زیبا دارد.او نیزـ که عهده دار نشر دین در گستره ی زمین است ـ دورترین اقطار آن را با پرچم توحید زیبایی و صفا می بخشد و همانند طاووس ـ که محیط خود را زیبا مبی سازدـ چشم ها را خیره و خردها را حیران می گرداند.البته این تفسیر،برداشت بسیار ناقصی است که نظر ما میرسد و الا سخن امامان ـچون امام سخنان است ـحامل ده ها تفسیر و معانی دیگر است.

این که مقام او چگونه....

ادامه نوشته

پاسخ"هر یکشنبه یک سوال (3)"

چرا امامان دوازده تنند و بیشتر نیستند؟

?????اگر شمار آنان بیشتر بود و همیشه در میان جوامع حضور فعال داشتند پدیده ی غیبت منتفی می شد و این همه مشکلات ناشی از غیبت به وجود نمی آمد و سستی در عقاید مردم رام نمی یافت.؟؟؟؟؟

پاسخ:الف ـخداوند اصل نبوت را به لطف و فضل خود برای هدایت و راهنمایی مردم قرار داد و هرگز بشر را در آن راه و تاثیری نیست.هم چنین در تعداد آنان نیز خداوند به علم و حکمت خویش آنچه اراده می فرماید،انجام می دهد.در قران آمده است:

"یا بنی آدم امّا یاتینکم رسل منکم یقصّون علیکم آیاتی..."

"ای فرزندان ادم!آنگاه که رسولانی از خودتان به سوی شما آیند و ایات مرا بر شما خوانند..."

به یقین،تعیین امام برای امامت نیز شئون پروردگاری خدا  و در تداوم حق خط رسالت است تا جایی که حتی پیامبران را در آن حق انتخاب و گزینش نیست.شمار آنان نیز چون تعداد انبیا به اراده و حکمت و فضل خداوندی است.

ب ـ شمار انبیا و اوصیا و امامان هر جه باشد،باز این پرسش مطرح است که:حکمت این تعداد چیست؟چرا این تعداد و نه بیشتر و نه کمتر معین شده است؟

نتیجه این که در اموری که اصل آن ها از جانب خداوند حکیم است،در ابعاد و شئون دیگر آنها نیز تسلیم اراده ی خداوندی باشیم.

 

در باره ی دوازده تن بودن امامان می توان به کتاب های ذیل نگاه کرد:

ـ اصول کافی         ـامامت و مهدویت (ج ۱ بخش پیرامون معرفت امام)

هر یکشنبه یک سوال(3)

چرا امامان دوازده تنند و بیشتر نیستند؟

?????اگر شمار آنان بیشتر بود و همیشه در میان جوامع حضور فعال داشتند پدیده ی غیبت منتفی می شد و این همه مشکلات ناشی از غیبت به وجود نمی آمد و سستی در عقاید مردم رام نمی یافت.؟؟؟؟؟

نظر شما چیه؟

پاسخ"هر یکشنبه یک سوال(2)"

???با مشخص بودن کامل شخص مهدی موعود،چگونه

است که برخی منسوبان و مدعیان مهدویت پدیدار

شده اند؟؟؟

پاسخ:مشخص بودن صفات فردی مانع از آن نیست که به علل و انگیزه های نفسانی،باطل در جایگاه حق قرار گیرد و مدعیان دروغین ادعای حقانیت نمایند.چه بسیار در تاریخ پر ماجرای بشر که افراد ادعای امامت یا نبوت و حتی الوهیت و خدایی کردهاند و حتی هنوز هم در گستره زمین پیروان فراوانی دارند!

نکته ی مهم و اصلی در این جاست که خداوند حکیم،حجت رسای خود را بر انسانها تمام فرموده است تا همگان از روی بینه و دلیل روشن،هدایت یا گمراه شوند."انّا هدیناه السبیل امّا شاکرا امّا کفورا"

انگیزه های ادعای مهدویت و انتساب به آن را در نکته های ذیل می توان خلاصه کرد:

۱.ریاست خواهی و جاه طلبی:انسان در درون خود دارای حسّ خودمحوری و ریاست خواهی است و از آنجا که مقام امام دوازدهم و مصلح غیبی جهان مقام بی بدیل و ریاست بی نظیر الاهی در سطح تمتمی جهانیان است،مدعیان به خیال نیل به آن مقام،چنین مسندی را ادعا کرده اند تا در چند روزه ی دنیا حس ریاست خواهی خود را ارضا کنند.

۲.هم کاری با در بار خلفا و پادشاهان:خلفای اموی و عباسی که غاصب مقام خلافت امامان بزرگوار و مدعی امامت ایشان بوده اند ـخود را به دروغ خلیفه رسول الله و خلیفه الله می خواندند.آنان برای دوام و بقای حکومت خود مدعیان مهدویت را تقویت می کردند تا از این راه جای پای خود را در آن مسند دروغین محکم تر سازند.

۳.دنیا طلبی و حرص جمع مال:مردمان از روی اطاعت از امام خود در هر زمان،مراجعات دینی و مالی خود را تنها به امام خود دارند و مرجع اصلی و اختیاردار مصرف حقوق شرعی واجب و مستحب مقام شامخ امامت است.بنابراین گروهی به طمع جمع مال و رسیدن به مطامع دنیا مدعی چنین مقامی شده اند.

۴.نشر عقاید فاسد و انحرافی:از آنجا که اسلام راستین اهل البیت(ع)شکننده هر گونه شرک و انحراف است گروهی با این ادعا خواسته اند عقاید فاسد را در میان مردم نشر دهندتا آنها را جایگزین عقاید حق اسلامی کنند. 

۵.انحراف مردم از اندیشه ی انتظار مصلح حقیقی جهان:سیاست های شوم استعماری از وحدت و تصلب و ایمان و یکپارچگی مردم شیعه و مسلمانان نگرانند.با تقویت و ایجاد زمینه برای مدعیان،خواسته اند مردم شیعه را دچار چنددستگی و اختلاف کنند.

۶.حسادت به امامان بزرگوار.

۷.خستگی و ستوه مردم از ستم و بیدادحاکمان:مردمان خوب ـ هر زمان از ستم به ستوه می آیند ـ با اندیشه و یاد مهدی موعود و اختلاط روحی با او،آلام خود را تسکین می دهند.بنابر این سودجویان از این موضوع سوءاستفاده کرده اند.

برای مطالعه ی بیشتر مراجعه کنید به:

ـامام مهدی از ولادت تا ظهور(فارسی)                            ـ اصالت مهدویت در اسلام(فارسی)

ـتاریخ عصر غیبت(فارسی)  

هر یکشنبه یک سوال(2)

???با مشخص بودن کامل شخص مهدی موعود،چگونه

است که برخی منسوبان و مدعیان مهدویت پدیدار

شده اند؟؟؟

پاسخ "هر یکشنبه یک سوال(1)"

این عبارت از خواجه نصیرالدین طوسی نقل شده:           

"وجوده لطف و تصرفه لطف آخر وعدمه منّا"

وجود امام یک لطف است و تصرف(وحضور عینی)او (در جایگاه رهبری انسان ها)لطف دیگر.نبود او از ماست.

              ?                  ?                    ?                  ؟                   ؟

آیا تنها علت غیبت ونبود آن حضرت به خاطر گناه شیعیان، دوستان ونزدیکان آن حضرت است یا عوامل دیگری هم در آن اثر داشته است؟ 

 

پاسخ:گرچه ما علت غیبت را نمی دونیم ولی می دونیم که یکی از حکمت های آن امتحان مردمه .دیگه از عوامل زمینه ساز غیبت،گناهانه.این به معنی انحصار عوامل نیست چرا که بشر بدون اتکا به جهان وحی نمی تونه بر تمامی ابعاد احکام و وقایع دینی مسلط باشه.به همین خاطر،برای قرب ظهور و فرج تاکید بسیاری به ترک گناه و اصلاح فرد و جامعه شده.

هر جا سخن از آرزوی ظهور هست،سخن از دعا برای فرج و گشایش هست.سخن از صلاح و تقوی هست.

به شرط تقوی و زلالی جان،می تونیم با زبان های پاک و جان های زلال از خداوند متعال تقاضا کنیم که ظهور زودتر واقع بشه.ان شاءالله.این به معنیه حتمیت ظهور با خوب شدن ما نیست. پاکی و صلاح زمینه ی ظهور ه نه علت تامّه ی اون.

در سفارشات امام عصر(عج) برداشت می شود:اگر شیعه به یقین بداند که مبادرت به گناه قلب مولایش را می آزارد و در طول غیبت آن سرور تاثیر گذار است،به یقین چنین شیوه ای پیش نمی گیرد و به عکس،می کوشد تا گام گذار وادی صلاح و اصلاح گردد.در این زمینه و برای دریافت پاسخ دقیق تر مراجعه کنید به:

-مکیال المکارم بخش تکالیف اثر غیبت           -خورشبد مغرب بخش انتظار