ما...
همیشه شامل الطاف بی كران هستیم
چرا كه تحت نظرهای آسمان هستیم
تو یاد مایی و ما یاد هر كسی جز تو
تو فكر مایی و ما فكر آب و نان هستیم
نه از تو حرف شنفتیم و نه سخن گفتیم
هماره مایۀ ننگیم ما، زیان هستیم
اگر كه ابر تویی ما كویر بی آبیم
اگر بهار تویی ما همه خزان هستیم
كسی كه گم شده پشت گناه، ماهائیم
تو آشكاری و مائیم كه نهان هستیم
به انتظار خودت امتحان مكن ما را
كه ما رفوزۀ هر بار امتحان هستیم
ابا الرّحیم تو هستی و با وجود تو ما
همیشه صاحبِ بابای مهربان هستیم
محمّد بیابانی
حسرت...
هوای کوی تو داریم و حیف بالی نیست
به سینه می زنم از داغ تو ترک بخورد
شبیه سینه ی ما کاسه ی سفالی نیست
چرا بساط دو چشم ز گریه ها خالیست
چرا چرا دل ما از گناه خالی نیست
نشسته است اجل بر سرم مرا دریاب
بیا که سیر بگریم، بیا مجالی نیست
به پای منبر آیات تو گرفتم که
بجز مسیر شما فرصت تعالی نیست
بگو به آنکه جنون مرا نمی فهمد
نصیحت تو به دیوانه ها که حالی نیست
حسین گفتن من آبرو به من بخشید
فقط میان همین روضه خشکسالی نیست
***حسن لطفی***
نگاه کن حنجره ام را..ببین دفتر دلم را. نگاه کن دست خط مرا! هر صفحه اش پر است از رد پای ناشیانه عشق. می بینی خط شکسته ام را؟ ببین دفتری را که پر شده از آیه های اشک سوره مبارکه بغض.
حال با خطی به این شکستگی، بگو چه باید بنویسم از این روزگار حسرت بار...؟ بنویسم از لحظه غریبانه کوچ پرستو ها، یا بنویسم که چقدر وخیم است حال آن غافلی که این بار هم از قافله جا ماند؟ خودم پاسخش را می دانم. خودم می دانم این روزها تا دلت بخواهد صدای سرخوش آواز پرستوهای مسافر، از هر گوشه و کناری به گوش می رسد؛ اما چه کسی می داند که آوای بی نای یک جامانده بی دست و پای، چقدر شنیدنی ست؟
هر که نسبتی دور یا نزدیک با حسین داشت، راهی شد. و من نشسته ام لب مرز خسروی خسران و به تبر تیز گناهانی فکر می کنم که با همین دست های خود، ریشه های نسبت را - با نهایت بی رحمی - قطع کردم. سرنوشت هر که منسوب به حسین بود با منصوب شدن به همراهی قافله عشق، معلوم شد. همه راهی شدند و باز چون هر بار، حسرت نصیب این بی نصیب جا مانده و درمانده شد. غم محرمان خیمه عاشورا به چله رسید و من چله نشین اما به قافله تو نرسیدم. همه رفتند و تنها ما ماندیم. همه رفتند ما تنها ماندیم. همه رفتند و ما ماندیم تا نصیبمان از چله غم، این بار چله بغض باشد. همه پر کشیدند و ما با پر و بال شکسته نشستیم.
قسمتی از مستند "الا یا اهل العالم" تقدیم به دوستان سنایی: