برا ی رسیدن به پاسخ این سوال ضروری است که معنای غیبت صغری و کبری را بدانیم .
غیبت صغری از نظر زمان نسبت به غیبت کبری کوتاه تر بوده است.در غیبت صغری عموم آن حضرت را نمیدیدند ،ولیکن گروه خاصی از مردم ایشان را زیارت میکردند و رابطه ای داشتند و می توانستند از طریق نایبان ویژه ایشان به امام(ع) دست یابند .
غیبت کبری دوره ای است که در آن به طور معمولی به امام عصر (عج)دست رسی نیست و از آن بزرگوار اطلاعات دقیقی در دست نیست و کسی با حضرتش ارتباط دائمی و عادی ندارد ،اما لزوما در دوران غیبت مردم بلا تکلیف نخواهند بود .
تشخیص وظیفه و عمل به احکام و عقاید شیعیان بعهده روات احادیث و فقها واگذار شده و به مردم توصیه شده است که بدان ها مرا جعه کنند . چرا که بیان فقه و احکام و عقاید یکی از شوون امام زمان (ع)است . اکنون آنها را از که بیاموزیم ؟چاره ای جز اطاعت امر امامان و رجوع به آشنایان احادیث امام (عج) نیست.
مراجعه به فقها و راویان احادیث در روزگاران امامان (ع)نیز رسم بوده است .در دوره امامت امام صادق (ع)،آن حضرت در مدینه بودند . کسانی که در مرو بودند و نیز بسیاری از مردم نقاط دیگر –که در تمام عمر یکبار هم به سعادت دیدار امام نائل نمیشدند –ناچار مسائل خود را از راویان احادیث فرا میگرفتند .البته در آن عصر کتب احکام خلاصه تر بود .
طول زمان زمینه وسعت در فقه را ایجاد کرد . در عصر حضور امامان ،افراد مسائل محدود مورد نیاز را ،بطور مستقیم یا غیر مستقیم ،از خود امام می شنیدند و مشکل به سرعت حل میشد ،اما در روزگار غیبت کبری چنین نیست و متخصصان باید احادیث موجود را با کار علمی و تحقیق بررسی کنند .
در دوران غیبت به جر آیات و روایات ،در احکام و مسائل دینی ماخذ و مرجعی نداریم . عموم مردم تخصص و فهم لازم نسبت به در یافت حقایق آن را ندارند و از این رو ،برای آگاهی از احکام دین ما را به فقیهان –که متخصصان استنباط حکم اند –ارجاع داده و گفته اند :
«و اما من کان من الفقها صائنا لنفسه حافظا لدینه ،مخالفا لهواه، مطیعا لامر مولاه ،فللعو ام ان یقلدوه »1
«توده مردم می توانند از فقیهی پیروی کنند که خویشتن دار باشد و دین نگه دار و مخالف خواسته ها(ی نفس)و فرمان برمولای خویش (خدا و اولیایش).»
امام زمان (عج) نیز می فرمایند :
«در پیشامد ها به راویان حدیث ما مراجعه کنید که آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدایم.»2
کسانی درزمان غیبت از نظر اندیشه و فکر و روحیه به امامان و امام زمان (ع)نزدیک بوده اند که با کلمات و گفتا ر های آنان انس و آشنایی دارند . احتمال میرود در میان فلاسفه ،شعرا ،ادبا ،عرفا،فیزیک دانان ،رجالیون ،اطبا ،مورخان و...کسانی باشند که به آن امام مهربان بسیار ارادت داشته باشند ،اما قرب فکری و روحی از آن کسانی است که با کلمات آنان انس و آشنایی دارند.
کلمات و تفاسیر آن بزرگواران پیکره اصلی عقاید ایشان را تشکیل میدهند و حامل علوم آنان است . شیعه باید به این افراد مراجعه کنند،چرا که این ها احکام و مسائل دین را عمیق تر فهمیده اند . ایشان نایبان عام امام (ع)-که حجت خداست- خوانده شده اند .
درباره پرسش دوم :رابطه فقها با امام زمان (عج)چگونه است ؟
باید دانست که رابطه اینان مانند عموم مردم است .فقیهان پارسا- که حامل علوم اهل بیت و خود افراد برجسته ای اند – ممکن است با آن حضرت دیدار کنند . افرادی چون مقدس اردبیلی و علامه بحرالعلوم و...چه بسیار که از میا ن فقها و علمای بزرگ که به خدمت حضرتش مشرف گشته اند ، لیکن ملاک مراجعه ی شیعه به آنان ،دیدار حضوری آنان با امام زمان (عج) نیست ؛چرا که بسیاری از فقها و محدثان – اگر چه مقامات عاالی داشته اند –ارتباطشان با آن حضرت برای ما روشن نیست .بعنوان نمونه ،معلوم نیست ثقه الاسلام کلینی خدمت امام رسیده باشد ؟یا شیخ صدوق امام را در بیداری دیده باشد؟در عین حال ،کتاب های اینان آثار دست اول شیعه و مراجع و ماخذ کهن رجوع و بهره مندی فقهاست .
ارتباط اینان با امام زمان (عج)بر رابطه فکری و مکتبی استوار است .اینان از طریق روایات و اخبار با افکار و اندیشه های امام زمان روحی فداه آشنایند و هرکس بیشتر در روایات بررسی و تحقیق کند ،به امامان نزدیک تر خواهد بود.تاریخ نیز چنین نشان داده است . امام (ع)همواره اشراف و لطف خاصی را نسبت به فقهای عالی مقام و راویان احادیث داشته اند . در مواضع حساس ،ایشان را یاری کرده و پشتوانه محکمی برای آنان بوده اند .
محدث بزرگ حاجی نوری آورده است:یکی از علمای غیر شیعه که در بعضی فنون علمی استاد جناب شیخ (علامه حلی )بود ،کتابی در رد مذهب شیعه امامیه نوشته بود و آن را برای مردم در مجالس می خواند و گمراه می کرد.از بیم آن که مبادا کسی از علمای شیعه رد آن را بنویسد ،کتاب را به کسی نمی داد که بنویسد و علامه همیشه فکر می کرد که آنرا بدست آرد تا رد آن را بنویسد . خلاصه علاقه استاد و شاگردی را وسیله عاریت گرفتن کتاب قرار داد و چون آن استاد نخواست که یکباره دست رد به سینه او نهد گفت:سوگند یاد کرده ام که این کتاب را بیش از یک شب پیش کسی نگذارم .علامه نیز موضوع را غنیمت دانسته کتاب را بگرفت و به خانه برد که در آن شب ازآنجا به قدر امکان نقل کند . چون به نوشتن آن پرداخت و نصفی از شب بگذشت ،خواب بر او غلبه کرد . حضرت صاحب الامر (عج) به سرای او در امدند و و به شیخ گفتند :«کتاب را به من واگذار و تو خواب کن »چون شیخ از خواب بیدار شد ان نسخه از کرامت صاحب الامر (ع)تما م شده بود.3
اکنون که در زمان غیبت به سر می بریم به همان ها که خودشان فرمودند:«صائنا لنفسه »باید مراجعه کرد
نتیجه این که از میان فقها باید تنها به آن کسانی که مکتب امام زمان (عج)را ترویج می کنند و محبت امام زمان (عج)را دارند و بعنوان شاگردان مکتب امام زمان (عج) و را نمایان مردم به سوی او (و نه بسوی خود )فعالیت می کنند ،رو آوریم و آنها را شناسایی کنیم و در احکام از دانشمند ترینشان تقلید کنیم .
پی نوشت :
1)وسایل شیعه 18:95،ح20
2)همان :101،ح90
3)نجم ثاقب ،باب 7،حکایت 15 با اندکی تغییر.