کمی خشاب های خود را پر کنید...

کوتاه بشنوید از حجت الاسلام پناهیان

کوتاه بشنوید از حجت الاسلام پناهیان

همه ی ماه ها، از آن خداست و همه روزها یوم الله است. ماه ذی الحجة ماهی است که حوادث تلخ و شیرینی در آن ثبت شده اند. روزهای ماندگاری از شیرین ترین روزهای تاریخ اهل بیت(ع) تا وقایعی جانسوز در خاندان عترت پیامبر اعظم (ع) همگی در کنار هم جمع شده اند. دو عید بزرگ یعنی عید قربان و عید غدیر زینت بخش این ماه هستند و در کنار آن ها، ولادت امام هادی(ع)، روز مباهله، روز ازدواج امیرالمومنین (ع) و حضرت زهرا(س)، روز خاتم بخشی امیرالمۆمنین (ع)، روز نزول سوره ی «هل اتی»، روز بخشیدن فدک به حضرت زهرا (س) و روز سدالابواب به مسجد پیامبر (ص) جز در منزل علی و زهرا (س) ایام سرور شیعیان در این ماه است که به حق باید این ماه را ماه اهل بیت (ع) نامید؛ ماهی پر از روزهای ثبت شده در تاریخ شیعیان و البته شهادت امام باقر (ع) و حضرت مسلم بن عقیل و هانی بن عروة در کوفه نیز در این ماه بوده اند که ایام حزن شیعیان اند.
درخشان ترین روز ذی الحجة به ویژه برای توبه کنندگان به درگاه الهی جز «عرفه» نخواهد بود؛ روز إنابه و توبه؛ روز بازگشت به سوی خدای مهربان که فرمودند اگر کسی در ماه رمضان آمرزیده نشد آخرین امیدش روز عرفه خواهد بود.
ذی الحجه یعنی ماهی که در آن حج انجام می شود و حاجیان برای اعمال حج رهسپار کعبه ی عشق در سرزمین مکّه می شوند. بر هر مسلمان مستطیعی واجب است که در طول عمر خود یک بار حج را به جای آورد و اگر کوتاهی نماید بر اساس روایات اسلامی همچون یهودیان محشور خواهد شد.یعنی حج گزاردن نشانه ی مسلمانی است و کسی که واجب الحج بوده است و از آن غفلت نماید شرط مسلمانی را از خود سلب نموده است. حال که حج این قدر اهمیت دارد معلوم می شود که این ماه مخصوص حج گزاردن نیز ماهی واجب التعظیم است.این ماه از ماه های حرام الهی است که در آن مسلمانان در صلح و آرامش برای عبادت خالصانه در میقات حج گرد هم می آیند و ندای وحدت و همدلی سر می دهند. حج موسمی مبارک است که تطهیر قلوب را فراهم می آورد. نقل است در اعمال این ماه که برای شریک شدن در ثواب اعمال حاجیان هر شب نمازی دو رکعتی مابین نماز مغرب و عشاء گزارده شود تا مبادا کسی از فیض این ماه محروم بماند. حاجیان در سرزمین مکّه و سایر مسلمانان در مصّلاهای نمازشان همگی بهرهمند از حج و ماه ذوالحجة باشند.

با نگاهی گذرا در فهرست مناسبت ها و ایام این ماه روزهای درخشانی را در تاریخ اهل بیت (ع) خواهیم یافت: عید غدیر و روز اکمال دین با اعلام آشکارا و علنی ولایت امیرالمومنین علی(ع)، روز مباهله؛ روزی که پیامبر (ص)، امام علی(ع) را جان خویش خواند، روز خاتم بخشی امیرالمۆمنین در مسجد در حال رکوع که ولی شما مومنان خدا و رسول است و کسی که در حال رکوع زکات می دهد. روز ازدواج امیرالمومنین (ع) با حضرت زهرا (س) روزی که پیامبر (ص) به فرمان الهی نور را با نور تزویج کرد.
دیگر از ایام مبارک این ماه شریف روز عزل ابوبکر از تبلیغ سوره ی برائت است که جبرئیل به پیامبر (ص) از جانب خداوند متعال پیغام فرستاد که «یا رسول الله ادای این امر باید به دست شما یا به دست مردی که از شماست انجام شود.» و مردی از رسول خدا (ص) جز امیرالمۆمنین علی (ع) نبود.
روز مبارک دیگر در این ماه روز سدّ الابواب است. روزی که در آن به امر الهی پیامبر (ص) همه ی درهای منازل اصحاب به مسجد را بستند به جز در خانه ی امیرالمومنین (ع) که خداوند، خود امام علی(علیه السلام) را ساکن مسجد قرار داد. ذی الحجه ماهی است که در آن پس از قتل عثمان در سال ۳۵ هـ ق، مردم با امیرالموالمنین(ع) بیعت کردند و خلافت ظاهری امیرالمومنین(ع و حکومت عادلانه حضرت آغاز شد.
ذی الحجه ماه نزول سوره ی «هل اتی» در شأن امیرالمومنین (ع) و حضرت زهرا (س) و حسنین (ع) است. بعد از سه روز روزه و اعطای افطاری به مسکین و یتیم و اسیر بود که خداوند این سوره را در شأن اهل بیت(ع) نازل کرد و ایشان را از طعامی بهشتی بهره مند گردانید. در این ماه بود که اولین نماز جمعه ی امیرالمومنین (ع) به پا شد و حضرت علی (ع) از حکومت عدل خویش برای مردم گفتند.
با این همه مناسبت در این ماه عزیز و شریف باید گفت این ماه، ماه امیرالمومنین (ع) است. ماهی متعلّق به او و خاندان طاهرش که روزهای آن یادآور روزهایی است که ولایت امیرالمومنین (ع) به مردم به صورت مۆکّد مورد تصریح قرار می گرفت.
ماه ذوالحجه یعنی ماه حج و این ماه، ماه امیرالمۆمنین علی (علیه السلام) است. چه اشاره ی دقیقی! مومنین آگاه باشید که حج با ولایت امیرالمومنین (ع) تکمیل و اساساً مقبول می شود. حاجیان که به گرد کعبه طواف می کنند ولایت اولیای الهی پس از پیامبر (ص) را در جان خویش می نشانند و این چنین به خدای کعبه لبّیک می گویند.
لبّیک اللهم لبّیک به همه ی آن چه به عنوان دین به ما عرضه داشتی و اکمال دین و اتمام نعمت الهی جز با ولایت امیرالمومنین علی (ع) نبود.

بار پروردگارا... در این ماه که دشمن و کینه توزی و جنگ حرام است، در این ماه که حاجیان کعبه در سرزمینی امن در پرتو رحمت تو قرار دارند، در این ماه که روزها و ساعت هایش تأکید ولایت امیرالمومنین(ع) است، چه شد که با اولیای تو چنان کردند که پس از غصب خلافت و شهادت مدافعان ولایت کار بدانجا کشید که ولی تو از عرفات عشق به سوی سرزمینی پر بلا رهسپار گشت؟
چه رمزی بود در حج، در ولایت و در کربلا؟
که همچون رشته ای پیوسته و متصّل در این ماه شریف، ولایت را به حج و آن ها را به کربلا گره زد؟
وقتی ذی الحجة شروع شد، وقتی یاد کعبه و حج افتادی، وقتی در «عرفه» انابه و توبه کردی فراموش نکن که حج بی ولای او عبادت ناتمامی است که سودی به حالت نخواهد داشت...
الحمدالله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت امیرالمومنین علی علیه السّلام

منابع و مآخذ:
۱) تقویم شیعه- عبدالحسین نیشابوری- ماه ذی الحجة
۲)مفاتیح الجنان- شیخ عباس قمی (ره)- اعمال ماه ذی الحجة
۳)صهبای حج- آیت الله جوادی آملی
۴)حماسه ی حسینی- شهید مطهری
۵)بحارالانوار- علامه مجلسی (ره)

شهادت جانسوز دردانه ی رضوی ،جوادالائمه(ع) به پیشگاه مهدی موعود(عج)و دوستداران حضرتش تسلیت باد.
*****
دل افســــرده ام با غــم قــــرين اســــت كه در فكر جواد العارفيـــــن اســــــت
چــرا غمگيــــن در اين عالــم نبـاشــم پريشان قلب ختم المرسليـــــن اســــت
شــد از زهر جفــــا و كينــه مسمـــــوم جهان از ماتمش با غم قــــرين اســـت
بــه هنگــام شبــاب ، از كـيـــد دشمــن خزان ، گلزار سلطان مبيـــــن اســـــت
ميـــان حــــجـــــره در بســـتــه بــــراو زاهش ، لرزه بر عرش بريــن اســــت
غبار غـــم نشســتــــه بــــر رخ مـــــاه گه قتل شـــه دنيــــــا و ديـــن اســــــت
لبــش عطشان و جانـش بر لبــــش بود چنان جدش كه دريا افريــــــن اســـــت
هنــــوزم در تمــــام كــــون ، قطــــــره بپا شور عـزا در شهر ديــــن اســـــت
*****
جرعه ای معرفت
چرا «تقى» ؟
حضرت القاب بسیار دارند، که یكى از القاب آن حضرت «تقى» است و این به خاطر جلوه و ظهور خاصى است كه تقواى الهى آن امام همام در اجتماع آن روز نمود داشته و جهانى از پاكى و عفاف و تقوا را فرا راه دیدگان قرار داده بود و الا تمامى معصومین بر خوردار از صفت تقوا و عصمت الهى هستند.اما فرهنگ القاب معصومین ریشه اى اجتماعى و برخاسته از عنایت الهى دارد كه لقب «تقى» نیز از این مقوله است.
نگاهى به شرایط اجتماعى آن بزرگوار و وضعیت درباریان، ما را بدین نكته رهنمون مىكند كه دشمن تلاشى پیگیر داشت، تا به گمان خود، آن حضرت را با عیاشی ها و فساد دربار براى یك بار هم كه شده است، آلوده كند، و در نتیجه آن حضرت را از چشم شیعیان و طرفدارانش كه او را به خاطر پاكى و طهارت الهى اش مى ستودند، ساقط كند و حتى مامون، براى كشاندن آن حضرت به بزم دربار، دخترش ام الفضل را به عقد آن حضرت در آورد و در این جهت دستور لازم را نیز صادر كرد. اما راه بجایى نبرد و پاكى و تقواى امامت بر اندیشه باطل مأمونى، پیروز گشت و نورانیتى مضاعف یافت. در این باره كافى است روایت ذیل را مرور كنیم.
زهی خیال باطل
ابن شهرآشوب در كتاب «مناقب» از محمد بن ریان نقل مىكند كه، مأمون، درباره امام محمد تقى(علیه السلام) به هر نیرنگى دست زد، شاید بتواند آن حضرت را مانند خود اهل دنیا نماید و به فسق و لهو، او را متمایل كند، به نتیجه اى نرسید، تا زمانى كه خواست دختر خود را به خانه آن حضرت بفرستد، دستور داد صد كنیزك از زیباترین كنیزكان را بگمارند، تا زمانی كه امام جواد (علیه السلام) براى حضور در مجلس دامادى وارد مىشود، با جامهاى جواهر نشان از او استقبال كنند.
كنیزان به آن دستور العمل رفتار كردند ولى حضرت توجهى به آنها ننمود.
و مردى بود به نام «مخارق» كه آوازه خوان بود و بربط نواز و ریشى دراز داشت. مأمون او را طلبید و از او خواست كه تلاش خود را جهت متمایل نمودن امام به امور مزبور بكار گیرد.
مخارق به مأمون گفت اگر ابوجعفر(علیه السلام) كمترین علاقه اى به دنیا داشته باشد، من به تنهایى مقصود تو را تأمین مىكنم.
پس نشست مقابل آن حضرت و آواز خود را بلند كرد بگونه اى كه اهل خانه دورش گرد آمدند و شروع كرد به نواختن عود و آوازخوانى.
ساعتى چنین كرد، ولى دید حضرت جواد (علیه السلام) نه به سوى او، و نه به راست و چپ خود هیچ توجهى ننمود.
سپس سربرداشت و رو به آن مرد كرد و فرمود، «اتق الله یاذا العثنون» از خدا پروا كن اى ریش دراز. پس عود و بربط از دست آن مرد افتاد و دستش از كارافتاد تا آن كه بمُرد.
مامون از او پرسید تو را چه شد؟ گفت: وقتى كه ابو جعفر(علیه السلام) فریاد بركشید، آن چنان هراسیدم كه هرگز به حالت اول باز نخواهم گشت.
روایت فوق بیانگر عمق توطئه مأمون، جهت نشانه گرفتن تقواى الهى امام جواد (علیه السلام) مىباشد، كه عصمت الهى امام جواد (علیه السلام) نقشه هاى آنان را نقش بر آب مىنمود. و در همین راستا سخن دیگرى كه از «ابن ابى داود» نقل شده است كه درجمع اطرافیان خود گفت:
خلیفه به این فكر افتاده است كه ابوجعفر (علیه السلام) را براى شیعیان و پیروانش به صورت – العیاذ بالله - زشت و مست نامتعادل و آلوده به عطر مخصوص زنان نمودار كند. نظر شما در این باره چیست؟ آنها مىگویند این كار دلیل شیعیان و حجت آنان را از بین خواهد برد. اما فردى از میان آنان مىگوید جاسوسهایى از میان شیعیان برایم این چنین خبر آورده اند كه، شیعیان مىگویند در هر زمان باید حجتى الهى باشد و هرگاه حكومت متعرض فردى كه چنین مقامى نزد آنان دارد بشود، خود بهترین دلیل است بر اینكه او حجت خداست.
پس از آن «ابن ابىداود» خبر را به خلیفه منتقل مىكند. در این هنگام خلیفه این چنین اظهار نظر مىكند كه: «امروز در باره اینها هیچ چاره و حیله اى وجود ندارد. ابوجعفر را اذیت نكنید.
امام (علیه السلام) خود بى رغبتى و ناراحتى خویش را از وضعیت دربار و همراهى آنان اظهار مىداشت. «حسین مكارى» مىگوید:
در بغداد بر ابوجعفر (علیه السلام) وارد شدم، وی در نزد خلیفه بانهایت جلالت مىزیست. با خود گفتم كه حضرت جواد (علیه السلام) با این موقعیت كه در اینجا دارد دیگر به مدینه بر نخواهد گشت. چون این خیال در خاطر من گذشت، دیدم امام سرش را پایین انداخت و پس از اندكى سربلند كرد در حالى كه رنگ مباركش زرد شده بود، فرمود: «اى حسین، نان جو با نمك نیم كوب در حرم رسول خدا (صل الله علیه و اله) نزد من بهتر است از آنچه كه مشاهده مىكنى».
پس از نومیدى از همراهى امام و درخشش هرچه بیشتر جلوههاى پاكى و تقواى امام بود كه دشمن تصمیم به شهادت امام (علیه السلام) را مىگیرد، زیرا كه هر روز شخصیت امام فروغى فروزان تر به خویش مىگیرد و دلهاى مشتاق پاكى و عفاف را هرچه بیشتر بسوى خویش جذب مىكند.
اینجا ...
فرقی نمیکند کجاست !
بی تو ـ همه جا دور است....
به شوق پاک شدن،پا در وادی پاکان گذاشته ام،اما....خوب میدانم که هنوز مانند آنان نشدم....
به شوق انتظار خودم را منتظر جا زده ام،اما...خوب می دانم با انتظار هزار هزار فاصله دارم....
......
مولایم!مرا به شوق هایم قبول کن نه به آنچه می دانم....نه به آنچه هست.....چرا که....
حقیقت این بار خیــــــــــلی تلخ است........
همه جا را آب فراگرفته بود بی هیچ نشانی از خاکی ها...بی هیچ نشانی از حیات موجودات...
تا آنگاه که اراده پروردگارت محقق می شود و اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون
و این ندای پروردگار توست:والارض بعد ذلک دحاها
و زمین را بعد از آن با غلتانیدن گسترش داد...
و خاک پدید آمد تا جایگاهی شود برای آسایش بنی آدم،تا پیشانی غرور انسان سجده گاهی داشته باشد برای تضرع و خشوع.
وزمین آفریده شد تا آدم در تجارتی بزرگ با خدا معامله کند...
و ابتدای زمین در دحوالارض از شروع خلقت ازنقطه ای به بلندای رستگاری از یک مکعب روشن که ثقل زمین است و پناهگاه بنی آدم آغاز شد...
و زمین از همان روزی که بنیان نهاد ابراهیم خشت خشت خانه خدا را چونان نقطه ای روشن بر مدار خویش هم چنان می چرخد و می چرخد تا آن زمان که بار دیگر در همین نقطه روشن و آغازین،از کعبه،بار دیگر جانی دوباره بگیرد و رویشی دوباره آغاز کند با قدوم مبارک بزرگ مردی از آل طه،حضرت مهدی(عج).. و به حق روز دحوالارض حقیقی آن زمانست...
به امید آن روز...
التماس دعا....

آمارها نشان از این دارند که تعداد زیادی از آدمها با آرزوهای دور و دراز به قصد قربت به این شهر سفر کرده اند...
عده ای هم که متولد شده در این شهر هستند به بهانه وطن دوستی گویی قصد ترک شهر را نداشته و بر سر جای خود محکم نشسته اند...
بعضی ها هم که کوله پشتی به پشت دائما در حرکتند،حرکت به سوی مقصدی معلوم....
اما خوب که گوش کنی در میان همه این شلوغی ها صدایی به گوشت می رسد....
لطفا در مکان پارک نفرمایید..

****************
********
بی ربط نوشت:دوستان عزیز سنایی! لطفا در صورت داشتن هرگونه پیشنهاد و یا انتقاد از سیر جدید!! بورد اطلاع رسانی کانون مهدویت سنا حتما نظر خود را در قالب نظر خصوصی و یا به طور شخصی با مسئول مربوطه در میان بگذارید.
ضمنا به اطلاع می رساند جهت دریافت فیلم تدوین شده مراسم عیدانه (نوروز ۹۱ با حضور استاد رضازاده) به دفتر نهاد رهبری مراجعه فرمایید.
با تشکر

من که در کوله ی خود هیچ ندارم چه کنم...؟!
من که از اینهمه عالم جز بغلی هیچ ندارم ،چه کنم؟!
با تو ام جان من ای دُرّ پریشان خاطر
یاد تو جمع پریشانی مجنون خاطر...
با توام جان به فدایت، تنها!
تا به کی این دل من پیش تو رسوا ...تا کی؟
گر نگیری سر این رشته ی بی دنباله...
گر نگیری ز لب جام جمت لعل پیاله دائم...
.
.
من و این جام و دل و لعل و پیاله تا کی...؟!
بسم رب المهدی "عجل الله تعالی فرجه الشریف"
سربازي يوناني فاصله حول و حوش 40 كيلومتري دشت «ماراتن» تا آتن را يك نفس دويده است تا خبر پيروزي يونانيان بر ايرانيها به مردم برساند. اما تا به آتن ميرسد و اين خبر را ميدهد نقش زمين ميشود و ميميرد. حالا اين افسانه شده است مبناي راه افتادن مسابقه دو «ماراتن» كه يكي از پاهاي ثابت المپيك است و البته بغير از آن در ساير اوقات سال هم در جاي جاي مختلف جهان برگزار ميشود.


از این دست اسطوره های ملی و مذهبی فراوان وجود دارد که یا شناخته شده نیستند و یا اینکه راهی به کتابهای درسی ما پیدا نمی کنند تا همچنان بچه ها از تصمیم کبری بخوانند و برای کوکب خانم کف بزنند.کاری به ناشناخته ها نداریم.اینهمه کتاب دفاع مقدس،اینهمه خاطره شفاهی...چرا نتوانسته جای خود را در مدارس ما باز کند؟
اما حضور دریاقلی در کتاب های ما نشان داده است که می توان این راه را ادامه داد و این گنجینه ها را می توان به خوراک دل و فکر مردم تبدیل کرد اما اگر آدمهای خلاق و متعهدی پیدا شوند تا یکی مثل کامران نجف زاده در هلند درباره پترس فداکار گزارش تهیه کند و ناشناخته بودن او برای مردم هلند را افشا کند،تا یکی مثل حبیب احمدزاده از دریاقلی مستندی بسازد به نام"بهترین مجسمه دنیا" و بعد مجسمه یادبود دریاقلی در آبادان نصب شود،تا یکی درباره او فیلم بسازد،تا بالاخره یک نفر پیدا شود و قبر خاک گرفته و غریب او را در بهشت زهرا(س) تا کسی مثل دکتر محمدرضا ترکی داستان دریاقلی را برای کتاب درسی ششم بازنویسی کند،تا...
این مسیر به این افراد نیاز دارد.بسم الله....
بسم رب المهدی(عج)

خواهر عزیز!
پس از اهداء سلام و درود، رسیدن به فلاح را برایتان آرزو می کنم.
چون در آغاز قدم گذاشتن در سال جدید از شما دور بودم و نتوانستم خود را به این راضی کنم که سال نو را آغاز کنم و در این لحظات حساس از عمر با شما سخن نگویم، ناچار برای اولین بار قلم به دست گرفتم و با شما حرف می زنم.
ساعتی پیش داشتم مطالعه می کردم، به یک جمله رسیدم. در مورد این جمله ی زیبا فکر کردم و مناسب دیدم که نتیجه ی این ساعات فکر را که در آستانه ی شروع سال جدید بود برایتان بنویسم...
بقیه در ادامه مطلب
میلاد سردار حماسه ساز هویزه، شهید سید محمدحسین علم الهدی، گرامی و راهش پر رهرو باد...
چون بنده به نماز ایستد و به چیزی جز معبود توجه کند خداوند متعال فرماید:
بنده من به چه می اندیشی مگر از من مهربان تر و بزرگوارتر سراغ داری؟
و اگر بار دیگر وجه خود به جایی معطوف دارد،فرماید:
بنده من آن کیست که از من بهتر یافته ای و به او توجه کرده ای؟
و چون برای بار سوم به غیر خداوند متعال توجه کند حق تعالی او را از رحمت خود دور و مهجور سازد و به فصاحت تمام به او گوید:
خداوند تو را در برابر عالم بالا رسوا و مفتضح کند همانگونه که مرا نزد همگان رسوا و مفتضح نمودی.
منبع:نشان از بی نشان ها، ص 288

اگر بهشت و جهنمی هم نبود باز لازم بود به خاطر لطف خداوند مردم مطیع او باشند و نافرمانیش نکنند.
امام رضا(ع)،بحارالانوار ج 71،ص174
فعال ظهور:کاش معشوق ز عاشق طلب جان می کرد/تا که هر بی سر و پایی نشود یار کسی(عج)
خانم بایرامی:سلامت می دهم مولای خوبیها ،که عشقت شعله بر جانم کشیده/ای که روی خندان خدا دیدن به مهر و ولای تو تنیده...."السلام علیک یا علی بن موسی الرضا"

کمی با خود روراست باشیم....
دروغ می گوید کسی که گمان میکند شیعه ماست ولی به ریسمان غیر ما چنگ زده است.
امام صادق(ع)،مشکاه الانوار ص 67
آقای نجفی:نه دگر مستی می گرچه فراوان باده/نه دگر حال دعا گرچه سر سجاده/هرشب جمعه خجل گشته صبا/اگر این جمعه بیاید چه کسی آماده؟
فعال ظهور:مهدیا!در مسلک ما معنی پرواز چنین است/با بال شکسته به هوای تو پریدن...

از امروز و فردا کردن در کارهایت بپرهیز چرا که تو به امروزت تعلق داری نه به روزهای آینده.
حضرت محمد(ص)،بحارالنوار،ج 77،ص 75
آقای نجفی:امیر بی قرینه کی می آیی؟سحرخیز مدینه کی می آیی؟عزیزم مادرت چشم انتظاره.دوای درد سینه کی می آیی؟
فعال ظهور:شکسته بالم عروجم ز تیرهای معاصی/خدا کند که نیفتم ز دیدگانه سیاهت
مهدیا!با هر گناه فاصله می گیرم از شما کم کم،وجب وجب، دو سه فرسنگ می شود
/emam-reza-23.jpg)
میلاد عالم آل محمد(ص)،هشتمین حجت سرمد، السلطان اباالحسن، حضرت رضا علیه السلام مبارک باد.
مریض آمده اما شفا نمیخواهد
قسم به جان شما جز شما نمیخواهد
برای پیش تو بودن بهانهای کافیست
بهشت لطف کریمان بها نمیخواهد
دلیل نالهی من یک نگاه محبوب است
وگرنه درد غلامان دوا نمیخواهد
فقیر آمدم و دلشکسته پرسیدم:
مگر که شاه خراسان گدا نمیخواهد؟
دلم به عشق تو تا آسمان هشتم رفت
نماز در حَرَمت «اهدنا» نمیخواهد
همین قدر که غباری بر آستان باشد
رواست حاجت عاشق، دعا نمیخواهد
تو آشنای خدایی، کدام رهگذری
در این جهان غریب آشنا نمیخواهد؟
ببین به گوشهی صحنت پناه آوردم
مگر کبوتر آواره جا نمیخواهد؟
به حکم آنکه «علیک الرفیق ثم طریق»
دلم بدون رضا (ع) کربلا نمیخواهد
قاسم صرافان

سیاهچاله اسم مرموز و پر رمز و رازی که به خصوص این روزها زیاد شنیده میشه
سیاهچالهها اجرام فضایی دارای شعاع بسیار کم و جرم بسیار زیاد میباشند. یکی از خصوصیات آنها گرانش زیاد آنها است که حتی نور را هم در خود جذب میکند .اگر ستاره ای حداقل بیش از 3برابر خورشید جرم داشته باشد به طور طبیعی به سیاهچاله تبدیل میشود.
سیاهچاله ها را از این رو به این نام میخوانند که بی نورند و چون یک جاروبرقی اختری، ماده و انرژی را از فضا میمکند. اخترفیزیکدانان، سیاهچالهها را که بسیار کوچکند، آخرین مرحله تاریخ رندگی ستارگان بسیار بزرگ میدانند. هر جرم با انرژی سرگردانی که به یک سیاهچاله نزدیک شود (در داخل فاصله معینی که افق آن خوانده میشود) بطور مقاومت ناپدیری به درون گرداب، که همان سیاهچاله، است کشیده میشود. نیروهای کشندی شدید درون سیاهچالهها ماده را در یک سمت میکشد و منبسط میکند و در سمت دیگر میفشرد و خرد میکند. تا آن که آن ماده به کلی تجزیه و جزء فضای خمیده و سیاهچاله شود.
• هر سیاهچاله محدوده ای به نام افق رویداد دارد که هر چسمی اگر از آن فاصله نزدیکتر شود در دام گرانشی سیاهچاله میافتد.
• اگر چه از سیاهچالهها هیچ تشعشعی خارج نمیشود، اما اگر از داخل میدان مغناطیسی بسیار قوی الکترون عبور کند اشعه x تولید میشود .حال سیاهچاله حکم میدان مغناطیسی و اجسام بلعیده شده همان الکترون ها هستند در نتیجه چیزهایی که در سیاهچالهها سقوط میکنند به هنگام سقوط اشعه ایکس از خود منتشر میکنند و ما از این راه هم میتوانیم به وجود سیاهچاله پی ببریم.
در خصوص سیاهچاله ها رموز زیادی وجود دارد .که در مطلب بعدی راجع به آنها و به خصوص
مدل انیشتینی آن توضیح داده میشود.
(یا معشر الجن و الانس ان استطعتم ان تنفذوا من اقطار السموات و الارض فانفذوا لا تنفذون الا بسلطان ) الرحمن /33
ای گروه جن وانس .اگر میتوانید از مرزهای آسمان و زمین بگذرید پس بگذرید.ولی هرگز نمیتوانید مگر با نیروی علم.
" تولدی " دوباره است ، در جایی فراتر از آنکه " عقل زمینی " به ساحت مقدس آن راه یابد ...

انگار برای " من " همین قدر کفایت میکند که درباره ی ستاره های دهه شصت ، خاطراتی بشنوم ، وصیت نامه ای بخوانم ، عکس های یادگاری چند نفره شان را نگاه کنم ،و گاه گاهی جایی را برای یاد آوری "بودنشان " خط خطی کنم ...
این روزها فکر میکنم این کارها را که همه در مورد ستاره هایشان خوب بلدند ....
می شود پوستری در اتاق چسباند ، دنبال آخرین تبلیغات کنسرت ستاره ها بود ،آلبوم امضای ستاره هارا تکمیل کرد ، مدل مو و لباس را عوض کرد ...
فقط " ستاره هایمان " کمی با هم فرق میکند ، همین ...!
پس من هم در "عمل " کاری نکرده ام ....!
پایبند بودن به آن آرمان ها کاری سختی است انگار در دهه نود !!!
اما " تـُــــــــو " اگر می توانی پایبند باش و پاسداری کن ....
" لُــــــطفا " به این سـُـــــوال ها پاسخ دهید ؟
آیا جَـــــــنگ تمام شده یا در حال حاضر در حال جـــــنگیم ؟
اگر در حال جنگیم ، خَــــــط مُــــــقدم جبــــهه این جنگ کجاست ؟
در پاسداری از خط مقدم این جبهه ، " مَــــــن " چه ها می توانم بکنم ؟
.
.
" هــــــــــفته دِفــــــاع مُـــقــــــدس گــــــرامی بــــاد "