طرح سراسری اربعین خودسازی

دبیرخانه کانون های مهدویت دانشگاه های کشور طرح سراسری«اربعین خودسازی» را برگزار می کند. هدف از طرح اربعین خودسازی، پرورش یک یا دو خصلت پسندیده در هر دوره چهل روزه می باشد و این طرح برای تمامی علاقه مندان مسیر قرب الی الله می باشد.

ثبت نام در این طرح از طریق سامانه پیامکی و رایانامه زیر میسر می باشد که برای این امر شخص داوطلب بایستی نام و نام خانوادگی، آدرس رایانامه و شماره تلفن همراه (جهت اطلاع رسانی محتوای هر دوره)، سن، شهر محل زندگی و دانشگاه محل تحصیل (درصورت دانشجو بودن) خود را به شماره یا رایانامه زیر ارسال کند.

 

شماره پیامکی: 30002558000313

آدرس رایانامه: Info@Dabirkhane12.com این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

زمان آغاز اولین دوره طرح 25 فروردین 1392 می باشد.

 لازم به ذکر است زمان آغاز دوره به منزله پایان ثبت نام نمی باشد و علاقمندان می توانند در هر زمانی با ثبت نام به جمع چله نشینان بپیوندند.

 محتوای اولین دوره پرورش دو امر پسندیده ی مداومت بر دعای عهد با حضرت صاحب الزمان روحی و ارواحنا له الفداه و مراقبت بر دائم الوضو بودن می باشد.

 افراد علاقمند در هر زمانی می توانند با ارسال مشخصات خود همراه با دیگران به تقویت نفس خویش بپردازند و با پایان هردوره طرح مراقبت خود را ادامه دهند تا چهل روز را به پایان رسانده و همچنین همگام با دیگران دوره بعدی را آغاز نمایند.

 از مزیت های این طرح تبدیل این خصلت ها به عادت در پایان هر اربعین می باشد و امید است هریک از این فضیلت ها در پایان هر اربعین ترک نگردند و به شکل عادت در آمده و ادامه یابند.

 در توضیحات بیشتر طرح آمده است: «با توجه به این که یکی از موارد اولین دوره ی اربعین خودسازی قرائت دعای عهد می باشد.زمان خواندن این دعا تا 9 صبح هر روز می باشد و خواهشمندیم مداومت بر این کار فراموش نگردد، همچنین اگر موافق به خواندن دعا در قبل از زمان تعیین شده نبودید حتما تا انتهای روز دعا را قرائت نمایید.

در صورت فراموش کردن خواندن دعای عهد نا امید نشویم و به فضل و منّ الهی از صبح روز آینده بر این امر همت گماریم.»

 در هر دوره اربعین خودسازی طرح ثابت روزانه 14 صلوات نثار سلامتی حضرت ولی عصر (عج) وجود دارد.

 

ادامه نوشته

شما که غریبه نیستید ۲

سلام بر اهالی سنا

جلسه دوم شورای هشتم هم روز دوشنبه ۲۶ فروردین برگزار شد راستش شما که غریبه نیستید همه اعضا با جسم و روح حاضر بودند فقط خانم طبیبی مقداری جسم شان دیر به جلسه رسید که آن هم به خاطر درد سر های مر بوط به اتفاقات بعد از نیدل استیک شدن بود که برای ایشان و همه ی خدومان عرصه سلامت جامعه آرزوی سلامتی داریم...

قبل از همه خانم میرزاوند شروع به بیان و معرفی کتاب گناهان کبیره کردند تا در جلسات بعد بیشتر یادمان دهند.

بعد عیدانه را نقد کردیم و علت عدم حضور حجه الاسلام فروزش و بهره مندی مان از حجه الاسلام تورانی را به بحث گذاشتیم

بعد در مورد ادامه ی کار های نجومی :) سنا گفتگو کردیم و قرار شد برای روز نجوم در رصد خانه زعفرانیه مختصری تبلیغات کنیم و خانم رضایی یکی از مسئولین فرهنگیمان برای جلسه بعد برای شورا تحقیق کنند که آیا می شود کلاس های نجوم آماتوریمان را با اعطای مدرک به دانشجویان برگزار کنیم یا خیر...

بعد قرار شد همه نامی که بهتر می دانند برای دعای عهد ۹ اردیبهشتمان به خانم قلی پور مسئول تبلیغاتمان بفرستند و ایشان برای جلسه بعد لیستی از بهترین اسامی بیاورند تا تصمیم بگیریم مراسمی که در چهلمین صبح بهار قرار است بگیریم چه نام داشته باشد... شما هم می توانید نظر بدهیداااااااا.... همین زیر.

و آقای رسولی مسئول دیگر تبلیغاتمان طرح اولیه گرافیکی این مراسم را آماده کنند.

اعضای شورا از عجله برای برنامه ریزی جلسات اتاق فکرمان توسط دبیر مفلوک و وتو های حضرتش کمی دل آزرده بودند که به گفتگو گذاشته شد و در نهایت جلسات اتاق فکر با کیفیتی که تبلیغش در وبلاگ گذاشته شد شروع شد...

جلسات گروه مستند سازی هم با حضور استاد کرمی قرار شد چهارشنبه ها حدود ساعت ۴ تا ۶ با رویکرد تحلیل آثار دیگران و مشورت برای تولیدات سنا برگزار شود.

و از این گروه قرار شد به سرپرستی خانم میرزاوند تعدادی از دوستان مشغول ساخت گزارشی پیرامون فاطمیه در دانشگاهمان بشوند.

قرار شد خانم میرزاوند مسئول مجازیات فرهنگیمان پیامک های هفتگی را ثبت کنند و به پیشنهاد خودشان شاید هر ماه عمده پیامک ها به یکی ار ائمه(ع) اختصاص یابد در ضمن قرار شد هر روز تولد اعضای سنا را با پیامک به ایشان تبریک بگوییم.

و برای سایت و دانلود کتاب هایش هم پس از غنی سازی ۴۰% تبلیغات کنیم!

خانم کیانی هم مسئول حضوریات فرهنگیمان برای بهبود اتاق فکر و پر شور شدنش دائما فکر کنند و با سایر دوستان آن را به اجرا در آورند.

خانم حیدری هم یکی از مسئولین پزوهشیمان مسئول پیگیری چاپ کتاب جنین شناسی در قرآن و ثمر دادن این تلاش گروهی سنا شدند.

و قرار شد ترتیبی اتخاذ شود که سه شنبه ها اذان انتظار از بلندگو های دانشگاه پخش شود.

انهم یرونه بعیدا و نریه قریبا

خداحافظ

عظیمی


اتاق فکر

کانون مهدویت سنا

 

 با همکاری مجمع اتحاد تشکل ها تقدیم می کند:

 

سلسله جلسات کرسی آزاد اندیشی دینی با موضوع 

 

made by Laieشادی made by Laie

 

زمان:

چهارشنبه ۲۸ فروردین

چهارشنبه ۴  اردیبهشت

چهارشنبه ۱۱  اردیبهشت

چهارشنبه ۱۸  اردیبهشت

 

ساعت ۱۴ الی ۱۶

 

کارشناس جلسات:

حجت الاسلام و المسلمين  موسوی

 

مکان: پاتوق فرهنگی

made by Laieنقطهmade by Laie

 

حضور برای عموم آزاد است

روز نجوم

توجه                                                          

سیزدهمین روز جهانی نجوم

 

روز نجوم در رصدخانه زعفرانیه

 

 

از کلیه علاقه مندان به ستاره شناسی دعوت به عمل می آید

 

             

 با  برگزاری  ۱۲ غرفه با عناوین:

کیهان شناسی .منظومه شمسی .کودک .شناسنامه نجومی .صورت فلکی . تاریخ نجوم و ...

با حضور منجمان برتر کشور

در این روز شما میتوانید سوالات خود در مورد ستارگان ، کهکشان ها ، سیارات و ...را از غرفه داران مربوطه پرسیده و  اطلاعات خود در زمینه ستاره شناسی  را افزایش دهید.

همچنین در این روز میتوانید :

با سیارات، کهکشان ها،صور فلکی، دانشمندان نجوم و نظریات مطرح در نجوم  آشنا شوید .

در انتهای مراسم نیز امکانات رصد سیارات و ماه وجود دارد .

تصویری از روز نجوم سال  گذشته :

 

مکان : خیابان ولیعصر .نرسیده به میدان تجریش .خیابان سرلشگر فلاحی ( زعفرانیه ) ، رصدخانه زعفرانیه

زمان: ۲۱ - ۱۴

در صورت شرکت در برنامه به غرفه شناسنامه نجومی مراجعه فرمایید.

منتظر حضور گرم شما هستیم .

 

 

فاطمه مادری مبارز...

جریانی كه در بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه وآله ابتدا در سقیفه و سپس در مدینه طی مدت اندكی شكل گرفت و در مرحله بعد، میان همه مسلمین خود را تثبیت كرد حاكمیت را از جریان ولایت و امامت جدا كرده و افكار عمومی را تحت الشعاع خود قرار داد. در این میان فاطمه زهرا سلام الله علیها جریان ولایت مداری را آغاز كرد كه به توصیف ابعاد گوناگون آن می پردازیم.

بصیرت و ولایت مداری

حركتی كه از سقیفه آغاز شد، تحت شعار «حاكم باید از سوی مردم باشد» شكلی مردمی به خود گرفت و حمایت افكار عمومی را جلب كرد و حادثه خانه اهل بیت علیهم السلام در جلوی چشم مردمی بوقوع پیوست كه همه از احترام پیامبر صلی الله علیه وآله به این خانواده آگاه بودند. مردم مدینه در ۸۰ غزوه دوشادوش پیامبر اسلام جنگیدند و شهید دادند و همه شاهد غدیر و تاكیدات پیامبر صلی الله علیه وآله بر حضرت علی علیه السلام در خلافت مسلمین بودند اما با یك جریان تبلیغاتی در مقابل كار انجام شده واقع شده و دست به بیعت با دیگری دادند. حال راهكار مبارزاتی حضرت زهرا سلام الله علیها مقابله با این تبلیغات در بصیرت دادن به مسلمانان از گذشته و یادآوری آنچه كه گذشت می باشد.

اشکهایی روشنگر

حضرت زهرا سلام الله علیها با صدای بلند گریه می كرد، اشك می ریخت، در جلوی دروازه شهر می نشست و گریه می‌كرد. در حقیقت حضرت زهرا سلام الله علیها با اینكار برای مردم ایجاد انگیزه و سوال می كرد كه چرا دختر پیامبر صلی الله علیه وآله مدام در حال گریه و اشك ریختن است؟ این ایجاد سوال خود موجب بیداری و یادآوری آن چیزی است كه تحت تبلیغات سیاسی مغفول واقع شد.

وقتی بزرگان مدینه خدمت امیرالمومنین علیه السّلام رسیدند، وَ اجْتَمَعَ شُیُوخُ أَهْلِ الْمَدِینَةِ وَ أَقْبَلُوا إِلَی أَمِیرِالْمُۆْمِنِینَ فَقَالُوا لَهُ یَا أَبَا الْحَسَنِ إِنَّ فَاطِمَةَ تَبْكِی اللَّیْلَ وَ النَّهَار...

و گفتند: یا ابا الحسن! فاطمه شب و روز گریه میكند، هیچ كدام از ما شب در رختخواب بخواب نمیرویم، روزها بعلت مشغله و طلب وسائل زندگی قرار و آرام نداریم، ما از تو تقاضا میكنیم كه فاطمه شب یا روز گریه كند.

حضرت امیر علیه السّلام فرمود: مانعی ندارد. وقتی امام علی علیه السّلام متوجه فاطمه اطهر علیهاالسّلام شد دید آن بانوی معظمه از گریه ساكت نمی شود، و تسلیت گفتن برای او ثمری ندارد، هنگامی كه چشم آن بانو به حضرت امیر علیه السّلام افتاد لحظه‏ای ساكت شد. امام علی علیه السّلام به وی فرمود: ای دختر پیغمبر خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم بزرگان مدینه از من خواسته‏اند كه از تو بخواهم:

یا شب برای پدر بزرگوارت گریه كنی یا روز.

فاطمه اطهر علیهاالسّلام گفت: یا ابا الحسن! من چندان مكثی در میان این مردم نخواهم كرد، بزودی من از میان این مردم میروم، یا علی بخدا قسم من شب و روز از گریه آرام نخواهم شد تا اینكه به پدرم ملحق شوم. حضرت امیر علیهاالسّلام فرمود: باشد، هر منظوری كه داری انجام بده.

امام علی علیه السّلام بعد از این جریان اطاقی خارج از شهر مدینه برای حضرت زهرای اطهر علیهاالسّلام ساخت كه آن را بیت الاحزان میگفتند. موقعی كه صبح می شد فاطمه اطهر علیهاالسّلام حضرت حسن و حسین علیهما السّلام را برمیداشت و متوجه بقیع و خارج از مدینه میشد [در آنزمان قبرستان بقیع خارج از مدینه بود] و همچنان تا شب مشغول گریه بود. موقعی كه شب فرا میرسید حضرت امیر علیه السّلام می‏آمد و فاطمه اطهر علیهاالسّلام را بمنزل خویش باز میگردانید.

(بحارالانوار ج۴۳ص۱۷۷؛ در امالی صدوق ص۱۴۱ اینگونه آمده: اما فاطمه دختر محمد (صلی الله علیه وآله) بر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) گریست تا مردم مدینه به وی در آزار شدند و گفتند از فزونی گریه‏ات ما را آزار دادی و سر مقابر شهدا می‏رفت و تا میخواست میگریست‏.)

در این روایت می بینیم كه خود امیرالمومنین علیه السّلام در جهت دهی مبارزاتی حضرت زهرا سلام الله علیها همكاری كرده و اطاقكی در دروازه شهر برای ایشان ساختند. یك زن همراه دو بچه خود هر روز صبح آنجا رفته و این زن شروع به گریه می كند.

دروازه هر شهری محل عبور و مرور تجار و بازرگانان، عابران و رهگذران، مسافران و افراد مختلف است كه برای هر كدام سوال پیش می آید چرا این زن در دروازه شهر گریه می كند؟ او كیست؟ این دو كودك كیستند؟ از حضرت سوال می كردند و حضرت به خطبه می پرداخت و وقایع را بازگو می كرد.

سخنرانی های بلند آوازه

حضرت با آینده نگری در جامعه اسلامی در خطابه های خود به تذكار مسلمانان می پردازد و علت دچار شدن بشریت با مشكلات فراوان را بیراهه روی امروز معرفی می كند.

در كتاب احتجاج از سوید بن غفله روایت شده است:

چون فاطمه علیها السّلام بیمار شد به هنگام شدّت یافتن بیماریش گروهی از زنان مهاجر و انصار به عیادتش جمع شدند و بر آن حضرت سلام كرده، گفتند: ای دختر رسول خدا وضع بیماریت چگونه است و با آن چه می‏كنی؟ آن حضرت ستایش خداوند سبحان كرده بر پدرش درود فرستاد، و در قسمتی از سخنانش فرمود: «اَمَا لَعَمْرِی لَقَدْ لَقِحَتْ فَنَظِرَةٌ رَیْثَمَا تُنْتَجُ ثُمَّ احْتَلَبُوا مِلْ‏ءَ الْقَعْبِ دَماً عَبِیطاً وَ ذُعَافاً مُبِیداً هُنَالِك...»

( الاحتجاج، ج۱ص۱۰۹ ؛بحارالانوار ج۴۳ ص۱۶۰)

امّا به جان خود سوگند كه نطفه این(فتنه) بسته شده است. و شتر این فتنه آبستن شده، به همین زودی خواهد زایید انتظار كشید تا این فساد در پیكر اجتماع اسلامی منتشر شود. از پستان شتر پس از این خون و زهری كه زود هلاك‏كننده است، بدوشید...

در اینجاست كه پویندگان راه باطل زیان بینند و مسلمانانی كه در پی خواهند آمد، در می‏یابند كه احوال مسلمانان صدر اسلام چگونه بوده است. قلبتان با فتنه‏ها آرام خواهد گرفت. بشارتتان باد به شمشیرهای كشیده و برّان، و حمله جائر و متجاسر ستمكار، و درهم شدن امور همگان و خود رأیی ستمگران! غنایم و حقوق شما را اندك خواهند داد. و جمع شما را با شمشیرهایشان دور خواهند كرد. و شما جز میوه حسرت برداشت نخواهید نمود. كارتان به كجا خواهد انجامید؟...

مخفی بودن قبر بانو

حضرت برای اینكه این مبارزه تا رسیدن حق به جایگاهش ادامه پیدا كند در وصیت خود از امیرالمومنین علیه السّلام درخواست مخفی بودن قبر خود را كرد.

امیرالمومنین علیه السّلام ، اسماء را دید كه بالای سر زهرا علیهاالسّلام نشسته گریه می‏كند و می‏گوید: یتیمان حضرت محمّد چه كنند، بعد از فوت جدّ شما دل ما به فاطمه خوش بود...

بعد از فاطمه به چه كسی دل خوش كنیم...

آنگاه حضرت علی بن ابی طالب علیه السّلام صورت مبارك فاطمه زهرا علیهاالسّلام را باز كرد رقعه‏ای نزد سر آن بانوی معظّمه یافت كه در آن نوشته بود:

بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم

این وصیّتی است كه فاطمه دختر پیغمبر خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم كرده است:

فاطمه شهادت می‏دهد كه خدایی جز خدای یگانه وجود ندارد، حضرت محمّد بنده و پیامبر خدا می‏باشد. بهشت بر حق و دوزخ بر حق است، قیامت خواهد آمد و شكّی در آن نخواهد بود، خداوند كلیه افرادی را كه در قبرها مدفونند بر خواهد انگیخت.

یا علی! من فاطمه دختر حضرت محمّد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم می‏باشم. خدا مرا در دنیا و آخرت برای تو تزویج نمود.

یا علی! تو از دیگران برای (غسل و كفن) من مقدّم هستی، مرا حنوط كن غسل بده، شبانه مرا دفن كن، شبانه بر بدنم نماز بگزار، شبانه به خاكم بسپار، احدی را از فوت من آگاه منمای، من تو را به خداوند می‏سپارم، و فرزندانم بدرود تا روز قیامت...

(بحارالانوار ج۴۳ ص۲۱۴)

آن حضرت جان خویش را در راه دفاع از ولایت حقه امیر مومنان علی (علیه السلام) فدا کرد و بدین سان بزرگترین درس بصیرت و ولایت مداری را برای همه ما اعم از زن و مرد در طول تاریخ به یادگار گذاشت...

این روزها ما برای مهدی زهرا چه کرده ایم؟...

بر روی چشمانم قدم بگذار

راهت نمی افتد به ما انگار یک بار
بر روی چشمانم قدم بگذار یک بار

دیدند خیلی ها تو را، اما نبوده
سهم نگاه من از آن بسیار یک بار

بین بساطم نیست آهی که بگیرد
چشم خریدار تو را ای یار یک بار

یابن الحسن هایم جواب آیا ندارد؟!
پاسخ بده بر این همه تکرار یک بار

این عاصی بر روی خاک افتاده را هم
در زمره دلدادگان بشمار یک بار

ناقابل است اما دعا دارم همیشه
خرج تو گردد جان بی مقدار یک بار

ای کاش می شد که برای ما بگیری
وقت ملاقاتی از آن بیمار یک بار

بد دید از همسایه ها اما نیفتاد
او از لبش "الجار ثُم الدار" یک بار

با دردها می ساخت اما دم نمی زد
از زخم های آتش و مسمار یک بار


***محمد بیابانی***

شهید گمنام سلام(پیراهن خاکی 46)

 

انتظارت به پایان رسید

یا شاید  هم انتظار خودم...

برای دیدن روی ماهت

خوش آمدی...

این جا تهران است

شهری غریب...

rose divider

 

به اطلاع می رساند

مراسم تشییع و تدفین شهدای گمنام در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی

از مسجد بلال سازمان صدا و سیما تا تقاطع اتوبان نیایش- ولی عصر(عج)

برگزار می گردد.

زمان: یکشنبه ۲۵ فروردین ماه همزمان با سالروز شهادت حضرت زهرا(س) ساعت ۱۰ صبح

 

 

 

ره انتظار دوست

سلام بر اهالی سنا

حتما تبلیغات کلاس های ره انتظار دوست را در دانشگاه دیده اید این کلاس ها که در حیطه ی شناخت ابعاد مختلف مهدویت و آخرالزمان است چند سالی ست برگزار می شود امسال هم میزبان دانشگاه تهران است...

روز های 5 شنبه ساعت 13 تا 17

به مدت 5 هفته از 22 فروردین ماه

استاد های خوبی هم هماهنگ شده که در سال های قبل کانون از حضور خیلی هایشان حضورا یا غیر حضورا استفاده کرده ایم مثل استاد اباذری خودمان...

برای آقایان قرائتی ، پناهیان و عباسی هم جلساتی در نظر گرفته شده است...

اطلاعات بیشتر و ثبت نام در

ایــنــجا

گل نرگس گل یاس...

 وقتی فشرد ،

قامت آن یاس پشت در

دستان باغبان ، به مناجات رفته بود

با این سئوال سخت :

گل را به پشت در ،که به دیوار می زند ؟

این سوره بزرگ

این کوثر سترگ

اینک کبود و خسته ، چه تفسیر می شود !

او ریشه می شود ،

که بروید نهال عشق

پنهان میان خاک

آیا کسی ، ریشه بر این خاک دیده است ؟

آن گنج بی بدیل ، پنهانِ آشکار

در پیش چشم یار

بازوی یاس می شکند از فشار در

اما گلاب ، حاصل افشردن گل است

آن عطر پیش ماست

عطار مهربان

عاشق گل های نرگس است...



قرار...


بالاخره محصول مشترک اهالی سنا پرده برداری شد....!!!

  یکی بود ، یکی نبود...

نویسندگان به ترتیب حروف الفبا:
     : 
محسن اعلایی - محمد باقری - محمد امین رسولی - سهیل عظیمی - وحید مقدم - مجتبی ملک محمد - 
                      محمدمهدی نصیرپور - مهرداد نیاززاده        
    
:   فهیمه بایرامی - سارا حسیبی - راضیه حیدری - معصومه خادمی - فرزانه دانشیار - فاطمه سیدامیرخانی-
                       مهسا سیفی- مریم عمیدی -  الناز قلی پور - رضوانه میرزاوند - سمیه نجفی

 

برای خواندن داستان،بر روی ادامه مطلب کلیک کنید.

ادامه نوشته

میهمانی سبز واژه ها...

ایمان بیاوریم به آغاز فصل سبز...
از زرد بی ترانه ی اکنون سفر کنیم
و باور کنیم فردای عشق را
در باور دوباره ی این شاخه های خشک...


توجه !!                                                               توجه!!

مراسم با شکوه عیدانه

با حضور استاد ارجمند حجه الاسلام فروزشدوشنبه ۱۹ / ۱/ ۹۲

ساعت ۴ - ۲


در سالن EDC ساختمان پزشکی

برگزار میشود...





بی صبرانه چشم به راه حضور گرمتان هستیم...

دیر نکنیدا...!!

http://oshelam.persiangig.com/image/zarde%20kochik/chaseupssmiley.gif


جلسه مجازی

سلام

صد سال به از این سال ها...

این اولین جلسه مجازی این دوره سناست. جلسه ی قبل فرصت نشد نظر دوستان را راجع به آمدن روز دعای عهد از یکشنبه به دوشنبه بپرسیم...

بدینوسیله می پرسیم(لطفا تا غروب جمعه نظرتان را خصوصا دوستان شورا حتما با اسم حقیقی ثبت کنید)

مزایای این جابجایی:

دوشنبه روز جلسات شورای مرکزی هم هست

دوشنبه روز آغاز عهد 1391 هم هست

چهلمین صبح بهار هم که قرار است مراسم داشته باشیم دوشنبه است

برای دوستان اجرایی هم فرقی میان یکشنبه و دوشنبه نیست...

((پایان جلسه))


یادآوری:

مراسم عیدانه دوشنبه 19 فروردین ساعت 2 تا 4 با حضور حجه الاسلام فروزش

و از ساعت 4 تا 5:30 هم جلسه مجمع عمومی سنا

* دوستان شورای مرکزی حتما در هر دو مراسم می بایست حضود داشته باشند.

س.عظیمی

امتداد

وَ سـَتـُنـَبـِئُكَ اِبـْنـَتـُكَ بـِتـَضـافـُرِ اُمـَتـِكَ عـَلى هـَضـْمـِهـا فَاحْفِها السُؤ الَ وَاَسْتَخْبِرْها الحالَ *... 

اى رسـول خـدا! بـه زودى دخـترت تو را آگاه خواهد ساخت كه امّتت در ستم كردن به وى اجتماع كـرده بـودنـد.

پـس هـمـه چـیـز را از او سـؤ ال كـن و از حال او جویا شو...!

*امـام عـلى علیه السلام بـه هـنـگـام خـاك سـپـارى پـیـكـر ِ حـضـرت زهـرا سلام الله علیها

کوچه ؛

قنفذ غلاف بر می دارد ...

.

.

.

قتلگاه ؛

و الشمر جالس عَلی ...

.

.

.

و حالا ؛

.

.

.

این داستان تا کی ادامه دارد؟؟!!....

تا من،منم،ضمیر تو پیدا نمی شود

بسم رب المهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)

عمریست که این عطش به لب ها مانده
از هجر حبیب ، تاب و تب ها مانده
چون حائل ماست این گناهان،آری
خورشید به پشت ابر و شب ها مانده

کوتاه بشنوید از حجت الاسلام پناهیان 

                                                                                                  التماس دعا

اگر  می شـود می توانی بـمان

ببین می تــوانی بمانی بمان
عزیزم تو  خیــلی  جـوانی بمان

تو هم مثل من نیمه جـانی بمان
زمــین گـیر  من،آســمانی،بمان

اگر  می شـود می توانی بـمان

تو  نـیلوفرانه  تـریـن  یاس  شـهر
وجود  تو  کانون  احـساس  شهر

دعا گوی  هر قـدر  نشناس شهر
نکش دست از دست دستاس شهر

نباشـی، چـه آبی چه نانـی بمان

چه شد با علی همسفر ماندنت
چه  شـد  ماجرای  سـپر ماندنـت

چه  شد پـای حـرف پـدر  ماندنـت
پس از غـصه ی پشـت  در  ماندنت

نـدارد علــی هـمزبانی بمــان
 
برای علی بی تو بـد میشود
بدون تو غم بی عـدد میشود

نرو که غــرورم لــگــد میشود
و این سـقف،سـنگ لحدمیشود

تو باید غــمم را بدانــی بمــان

چرا اشــک را آبـرو میکــنی
چرا چــادرت را رفـو میکـــنی

چرا اسـتخوان درگـلو میکــنی
چرامـــرگ را آرزو میکـــــنی

چه کم دارد این زنــدگانی بمان

*صابر خراسانی*


غربت ماندگار

عجب شهر غریب و ساکتی است اینجا ، صدایی نیست دراین کوچه های تنگ و وحشت زا،
گمانم شهر یثرب بعد پیغمبر خموش و سرد و بی روح است،ولی درکوچه ای با نام زیبای بنی هاشم ،که غربت همچو باران بارد از هرگوشه ی آنجا ،
خبر از اتفاقی می دهد انگار ، کمی بایدتحمّل کرد و دید اینجا چه خواهدشد، ولی ای شعر جای صبر اینجا نیست ،
نمی دانم چرا دل شوره دارم بهرآن خانه،همان خانه که باشد میزبان حضرت زهرا، همان زهرا که باشد حضرت صدیقه ی کبری ،
همان زهرا که پیغمبربه وصفش گفت: عالم خاک پایت مادر بابا ، همان زهرا که مدحش کرده مریم، آسیه، حوّا،
همان زهرا که حتّی نور او باشد دم عیسی ، همان زهرا که بر او کرد تکیه مادر موسی ،
و امّا بگذریم و بازگردیم و ببینیم عاقبت درآن حوالیّ و پیش چشم های حضرت مولی الموالیّ و نگاه کودکان خسته و تنها چه خواهد شد ؟
صدای درب می آید، چرا زهرا سراغ درب می آید؟ کجایی فضه تا گیری جلوی مادر ما را ، ولی ای وای مادر رفت پشت در،
ازآن سو یک صدا آمد، علی را گو بیاید ورنه آتش می خورد این در ، ولی زهرا نمی خواهد ببیند دلبرش را دست بسته بین این کوچه ،
بگفتا پشت در من فاطمه بنت نبیّم ، به هرمُلک و مَلَک ، جنّ و بشر جان و ولیّم ،
نه تنها پشت در یا بین کوچه بلکه در هرجای عالم من سراپا یار بی همتای مولایم علیّم ،جواب فاطمه شعله کشیده خشم دشمن را ،
چه خواهدشد خدا آنجا؟ چه می بینم درون خانه ی مولا ، خدایا شعله زد دشمن درِ بیت رسول الله،خدایا فاطمه پشت درافتاده،
صدای فضّه آمد آه،خانم برزمین خورده، حسن آمد حسین آمد ، همه بر سر چرا مادر چنین گشتی؟
همان هنگام دست فاتح خیبر گرفتند و میان کوچه بردند و صدای خسته ی زهرا بلند وگفت: مگرمن مرده باشم تا که دست حیدرم بسته شود اینجا ،
و با حالی غمین و خسته و بی جان ، و باقدرت و با هیبت، کشید از دست دشمن دست حیدر را ، و چندین مردجنگی برزمین افتاد،
اشاره کرد آن نامرد، بزن قُنفُذ به بازویش،چنان زدضربه را آن بی حیا بر بازوی زهرا،که عشق حضرت حیدر فتاد از پا ،
صدای کودکی با ناله آمد،گفت: ای نامرد بی غیرت مزن او مادرم زهراست،همه همسایه ها گرم تماشا،
چرا کس نیست تا یاری کنددست خدا را؟به والله این همان زهراست... زهرای رسول حق که عالم خاک پایش بود،
کنون برخاک افتاده،ازاین جریان تلخ اکنون گذشته مدتی ای وای،چه می بینم دراین خانه، به روی بسترافتاده گل حیدر.
حسن،زینب،حسین ازغصّه هریک می زند بر سر ، خدایاپیرکرده مادرم راآتش آن در،
چرا زهرا پس ازآن واقعه ازاهل خانه روی می گیرد؟ مگرچیزی شده مادر؟و مادرگفت: دلبندان من ، یاران بی همتا ،
بگیرد هرکه دستش را بسوی آسمان بالا، تمام کودکان خوشحال از اینکه مادر ما هست پا برجا ،
همه گفتندحالا این دعا دارد که یاالله ، شفا ده بر تن زهرا ، تمام دست ها بالا و دلها بیقرار و کودکان آرام ،و مادرگفت با ناله ، رسان یارب برای فاطمه مرگش که دیگرخسته ام از عالم دنیا، تمام دست ها بر سر،
حسینش می زند سینه، وَ زینب می زندلطمه،چرا مادرچنین گفتی مگرمارا نمی خواهی؟
وَ زهراگفت باحیدر: تو را سوگند ای یار دلم ، مولا، به وقت غسل و تدفینم شبانه درکفن بگذار و خاکم کن ، پس از دفن عزیزت برسرقبرم نشین، قرآن تلاوت کن،....
و مادر رفت و زینب تازه تنها شد.
و چندین سال ازآن جریان گذشت و روز دیگر شد به نام روزعاشورا، نبی درصورت اکبر،
علی در سیرت عباس و زینب کار زهرایی کند اینجا، ....حسین تنهاست واویلا ،
دگرعباس و عون و اکبروقاسم دراینجا نیست ، تمام لاله ها پرپرشده از کینه ی اعداء،
حسین است وسپاهی بی حیا دربین این صحرا،وَهنگام وداع حضرت ارباب و زینب شد،
وَ گفتا ای برادرجان بیاصبری نما تا من وصیت های مادر را کنم اجرا ، بیا این کهنه پیراهن به تن کن دلبر زهرا ،
حسین آماده ی رفتن شد و خیمه به استقبال او گریان ، به میدان رفت و دائم ذکرتکبیرش ،
وَ با یادخدا آوای تهلیلش به گوش اهل خیمه می رسید و اهل خیمه یک صدا گفتند:حق،الله اکبر،حق ،
ولی ناگه صدای شیهه ی اسبی به گوش خیمه ها آمد ، به نزدیک خیام آمد،ولی با یال خونی و تن خونی و رخ خونی،
پدر درگودی گودال افتاده، وَ زینب روی تلّ زینبیّه،آه می بیند. یکی برسینه ی شاه است و خنجر روی حنجر وای،
چه می بینم خدایا این حسینم نیست؟
جلورفت وگذشت از نیزه ها و دید آری،حیف، سری ببریده درگودال افتاده،
وَ با ناله صدا زد مادرم ای کاش می بودی و می دیدی چه آمد برسر زینب،
همان جا خم شد و بوسید جایی را که حیدر نه ، پیمبر نه ، وَ حتی فاطمه آنجا نبوسیده ... کجا بوسید ؟
....آری بوسه زد رگ های خونین برادر را ، صدا زد وا محمد وا علی واویلتا مادر ،
شدم تنها در این صحرا ، همان جا بود زینب دل ز دنیا کَند و با مادر ، وَ با حیدر همه باهم صدا کردند :
وای از غربتت ای شاه بی سر ، ای حسین جانم

حسین رحمی