حرف هایمان در شیرین ترین دیدار
باز هم سلام
بفرمایید این هم
سخنان جناب آقای عظیمی در دیدار رهبری انقلاب(مورخ ششم مرداد ماه سال جاری)
که به نمایندگی از کانون های قرآن و عترت حضور یافتند.
باز هم سلام
بفرمایید این هم
سخنان جناب آقای عظیمی در دیدار رهبری انقلاب(مورخ ششم مرداد ماه سال جاری)
که به نمایندگی از کانون های قرآن و عترت حضور یافتند.
با تاخیر به اطلاع می رسانم:
رهبر انقلاب اسلامی عصر دوشنبه مورخ ۱۶ مرداد ماه۱۳۹۱(مصادف با ۱۷ رمضان) با جمعی از دانشجویان و نمایندگان تشكلهای دانشجوئی در حسینیه امام خمینی(ره) دیدار كردند.
نمی دونم چقدر پیگیر بودید که بدونید انتظارات ایشون از دانشجوها و به طور مخصوصش از ما که عضوی کوچک از یک کانون دانشجویی هستیم چی هست ؟...
در هر حال؛ ازتون می خوام حتما ادامه مطلب رو مطالعه بفرمایید.
با تشکر
يكي از اولين نشانه هايي كه خدا مي خواهد همانند پيامبر قرائت(درك) كنيم،
شناخت طبع وجوديمان است...
اينكه انسان وقتي خود را بي نياز ميبيند، از دستورات خدا نافرماني مي كند.
كَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَى ﴿۶﴾ حقا كه انسان سركشى مىكند (۶)
أَن رَّآهُ اسْتَغْنَی
شايد يعني دوست دارد كاملا بي نياز باشيم و بندگيش كنيم، ولي چون ميل به سركشيمان را مي بيند...
كدام يك از ما اين جمله زيبا را با پوست و گوشت و استخوانمان براي هميشه نه براي چند لحظه قبول مي كنيم:
خدايا از من بگير هرآنچه كه تو را از من مي گيرد...
بسم رب المهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
وسوسه، آهنگ موزون شیطان و ترانه دوری از خیر ،و راهنمای انحراف از مسیر کمال است!
راه ورود شیطان و وسوسه های کفر آمیزش را با پناه به درگاه باری تعالی ببندیم.
فرشته.ب!
پروردگارا!
براستی چه پناهگاهی از پناهگاه امن تو بهتر،که چون به آن داخل شوم از شر هر مخلوقی در امانم!
ای رب مهربانم!
مرا از شر حسودان محفوظ دار،که تو عالم بر باطنهایی...
فاطمه.ب!
ای فرزند ماه های نورانی
ای فرزند چراغ های درخشنده
ای فرزند ستارگان درخشان
ای فرزند نشانه های آشکار
ای کاش می دانستم کجا دلها به ظهور تو آرام وقرار خواهد گرفت...
بیماری تاب و توانش را ربوده بود. رنج و درد جسمی آزارش میداد. رنگ چهرهاش به زردی میزد. درد را هر طور که بود، تحمل میکرد، ولی خانهنشین شدن و دوری از دوستان و آشنایان و مهمتر از همه دور شدن از امامش بیش از هر چیز دیگری روحش را میآزرد.
گاهی که تنهایی کلافهاش میکرد، کتاب میخواند، فرصتی بود تا اعمال روزانه و شبانه و مستحبات و مکروهات را از کتابی که یونس بن عبدالرحمان [۱] نگاشته بود، مطالعه کند.
خواندن آن کتاب نیز اگرچه مورد تایید اهل بیت بود، آه و حسرتش را افزون میساخت، زیرا با خود میگفت: ای کاش سلامت جسمی داشتم تا میتوانستم این اعمال را انجام دهم.
گاهی در اوج تنهایی، دلش هوای دیدار امام زمانش را میکرد. حسرت استشمام عطر امامت، صبرش را ربوده و بیتاب کرده بود، اما با خود میاندیشید: من کجا و محمد بن علی کجا!؟ مگر میشود امام به دیدن من بیاید؟ نه! من چنین لیاقتی ندارم.
درد جسمی از یکسو، تنهایی و غربت از سویی و هجوم این افکار از دیگر سو امانش را بریده بودند که ناگاه در خانه به صدا درآمد.
تا نگاهش به نگاه امام افتاد، تمام درد و رنج خود را فراموش کرد. حضور امام، نشاط عجیبی در دلش پدید آورد.
وقتی امام جواد(علیه السلام) کنار بسترش نشست، شوق و امید به زندگی در دلش شکوفه زد. امام احوالش را پرسید و نگاه پر محبتش را به او هدیه کرد. [۲]
امام جواد(علیه السلام) این کتاب را تأیید کرد و پس از مطالعه آن سه مرتبه فرمود: «خدا یونس را رحمت کند.»
پی نوشت ها :
[۱]. عقیقی بخشایشی، حضرت امام محمد تقی (علیه السلام)، کریم اهل بیت، ص ۲۸.
[۲]. سید ابوالفضل طباطبایی و مهدی اسماعیلی، اعجوبه اهلبیت:، ص ۹۴.
بسم رب المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
پیامبر عزیزم با ضحی تو را اینگونه شناختم
"که خداوند تو را بی نیاز کرده و هر که را خدا بی نیاز کند خلق به او محتاجند."
حال ما بیش از پیش محتاج تو ایم مددی
بسم رب المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
امام علی (ع) فرمود:
نکند ناسپاسی آن که تو در حقش عمل نکویی انجام داده ای، دلسردت سازد.
گاه باشد که کسی تو را سپاس گوید، حال آنکه از جانب تو سودی ندیده باشد.
چه بسا سپاس سپاسگذاران بیشتر از آنچه ناسپاسان واگذارده اند، نفع به تو رساند.
"و خداوندنیکوکاران را دوست دارد"
حکمت ۲۰۴
با جمعی از یچه های سنا قرار گذاشتیم تا هر هفته به بهانه ی یک سوره پیامک هایی برای هم بفرستیم. پس از چندی قرار شد این جریان پیامکی را به فضای مجازی هم بیاوریم.
انشاءالله که این جریان ادامه دار باشد...
برداشت اول:
وقت نداریم!
بیایید دوباره شروع کنیم!
درست همان لحظه که کار قبلی تمام میشود.
بیایید خودمان اتنخاب کنیم.
سختی هارا می گویم.
قبل از این که آنها مارا انتخاب کنند.
آنوقت شیرین میشوند.
سختی ها بزرگمان می کند
و بعد از آن "آرامش " می آید.
این قانون خلقت است!
ح.اکبرزاده
پی نوشت:
از تمامی عزیزانی که مایلند در این جریان پیامکی سهیم باشند .دعوت به همکاری میگردد.
قوانین:
تا حد امکان از عبارات و اصطلاحات ساده و قابل فهم استفاده شود.
محتوای پیامک بر اساس اصول و محتوای طرح شده در سوره باشد.
از برداشت های شخصی و آزاد استفاده نشود.
از هر گونه پیشنهاد و انتقادی جهت موفقیت طرح شدیدا استقبال می کنیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
آیه ۹۴ و ۹۵سوره مبارکه اعراف
"و ما ارسلنا فی قریة من نبیَ الا اخذنا اهلها بالباساء و الضرّاء لعلّهم یضّرعون" (۹۴)
ترجمه آیه:*و ما هیچ پیغمبری به هیچ شهر و دیاری نفرستادیم مگر آنکه اهلش را به شدائد و محن مبتلا ساختیم تا به در گاه خدا تضرع و زاری کنند.*
مادامیکه انسانها در ناز و نعمتند کمتر آمادگی پذیرش حقایق را دارند اما وقتی نعمت از کفشان برود و احساس حاجت کنند همین سبب میشود تا از غرور به ذلت و مسکنت تغییر حال داده به تضرع و زاری وادار شوند و برای رفع ذلت به خدای سبحان پناه ببرند و به این ترتیب آماده قبول حقیقت شوند.در این حالت وقتی پیامبری به آنها بگوید که فریادرس تو همان آفریدگار توست زودتر از دوران غرور و ناز و نعمت بسوی حق گرایش می یابند.
"ثم بدلنا مکان السیّئة حسنة حتی عفوا و قالوا قد مسّ ءاباءنا الضرّاء و السّراّء فاخذنهم بغتة و هم لا یشعرون" (۹۵)
اگر در زیر حوادث و مشکلات تغییر مسیر ندادند و همچنان در گمراهی ماندند،سنت دیگری را حاکم می کنیم:پس آنگاه به جای بدی،خوبی می آوریم تا فزونی گرفتند یعنی به جای آن ناراحتی ها گشایشها و نعمت قرار میدهیم تا بار دیگر زندگی آنها رونق گرفته و کمبودها مبدل به فزونی شود و نفرات آن ها فراوان گردد.حال اگر به جای اینکه به خدا توجه پیدا کنند و نقمت و نعمت را از او بدانند ،متوسل به این منطق بشوند که روزگار در تحول و دگرگونیست و روزی ناکامی دارد و روز دیگر کامروایی،همانطور که با پدرانمان نیز چنین کرد و آنها را گرفتار سختی و ناراحتی کرد و اصلاموضوع امتحان یا عذاب الهی مطرح نیست،وقتی کار به اینجا کشید و آنها مغرورتر و گمراهتر شدند به طور ناگهانی و بی خبر ایشان را گرفتیم تا به آنها بفهمانیم که اگر اینقدر به خصوصیات اسباب و مجاری امور اگاه هستند پس چرا آمدن عذاب را پیش بینی نکرده و برای دفاع آماده نشدند؟"(1)
واما یک نکته از هزاران نکته این آیات :
<<<<ارسال سفیر الهی به مردم بعد از گرفتاری آنها به بلا واظهار تضرع و زاری به در گاه خداوند و آمادگی برای پذیرش حقیقت امکان پذیر است..>>>>>>
آهای منتظران منجی موعود!!!
???چقدر تا به حال اضطرار حقیقی برای وصال مولا و صاحبمان حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) رسیده ایم تا خداوند افتخار دیدار بی پرده اش را نصیبمان کند؟؟؟
بیایید در این شبهای قدر ،در این شبهای آسمان دست در دست قرآن و عترت وبا جاری ساختن مفاهیم قرآن بزرگ فرج بزرگ را از خدا با تضرع و ناله طلب کنیم
"امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السو..."
چه زیبا می گفت استادی که:معنای این فرمایش امام عصر(عج) که(بیان قریب به مضمون) "راز ظهور در مجلس عزای حضرت زینب (س) نهفته است "یعنی اینکه باید همچون زینب (س)مضطر شویم تا محبوبمان از پرده ی غیبت به در آید، از زینب(س) باید آموخت رسم محبت به ولی را...
***
در همین جا از همه دوستان دعوت میکنم در این بهار قرآن و در روزهای باقیمانده از آن هرکس آیه ای جزیی و... از این کتاب شریف را خواند و نکته ای نظرش را جلب کرد(چیزی شبیه به رسم عیدانه های سنا)در ذیل این مطلب بنگارد تا در کلام نور به صورت روزانه دوستان وبلاگی خود را سهیم کند.
پی نوشت:۱
.خلاصه تفاسیر المیزان و نمونه(عباس پور سیف)
سوره مبارکه آلعمران آيه 8
رَبَّنَآ لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ
ترجمه:
(راسخان در علم مىگويند:) پروردگارا! پس از آن كه ما را هدايت كردى، دلهاى مارا به باطل مايل مگردان و از سوى خود مارا رحمتى ببخش. به راستى كه تو خود بسيار بخشندهاى.
سوال :
چه چیزی بعد از هدایت ممکن است باعث گرایش به باطل شود ؟
پاسخ:
ربنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا... : دعايى است كه خداوند از زبان راسخان در علم نقل مى كند. گويا زبان حال آنها چنين است كه
پروردگارا پس از آنكه ما را هدايت كردى دلهاى ما را منحرف مساز و از پيش خود رحمتى بر ما ببخش كه تو بسيار بخشنده هستى.
در اين قسمت از دعا، اشاره به اين دارد كه بشر همواره نيازمند به توفيق الهى است و اگر توفيق الهى همراه او نشود ممكن است در عين هدايت و راهيابى دچارلغزشها و كجرويها باشد و همانگونه كه كجروان، آيات متشابه قرآن را مطابق ميل خود تأويل مى كردند او نيز دچار چنين لغزشى باشد و لذا خداوند به راسخان در علم مى آموزد كه همواره از خدا توفيق درست انديشيدن بخواهند و اگر چنين كنند، ضمن اينكه خدا آنها را يارى خواهد كرد، مقام تسليم و رضاى آنها بالا خواهد رفت و همين امر آنها را از لغزشها حفظ خواهد كرد.
دعاى ديگرى كه خداوند به راسخان در علم مى آموزد اين است كه بگويند:
پروردگارا تو همه مردم را در روز قيامت كه شكى در وجود آن نيست، گردهم خواهى آورد.
اين دعا اعتراف به روز قيامت و معاد است كه ياد آن انسان را از افتادن در خطا و گناه نگه مى دارد و سبب مى شود كه راسخان در علم در تأويل آيات قرآنى هوسهاى خود را دخالت ندهند.
در پايان اين دعا جمله اى آمده كه مى تواند ادامه دعا باشد و مى تواند جمله مستقلى از قول خدا باشد وآن اينكه خداوند هرگز خلف وعده نمى كند. يعنى خدا آمدن روز قيامت و حشر و نشر انسانها در آن روز را وعده داده و او از وعده خود تخلف نمى كند.
چند روايت
1 ـ سئل ابو عبدالله (ع) عن المحكم و المتشابه قال: المحكم ما يعمل به و المتشابه ما اشتبه على جاهله.(1)
از امام صادق(ع) درباره محكم و متشابه پرسيدند فرمود: محكم آن است كه به آن عمل مى شود و متشابه آن است كه بر كسى كه آن را نمى داند مشتبه شود.
2 ـ امام رضا(ع) فرمود: كسى كه متشابه قرآن را به محكم آن برگرداند به صراط مستقيم هدايت شده است سپس فرمود: در اخبار ما هم مانند قرآن متشابه وجود دارد پس آن را به محكم آن برگردانيد.(۲)
3 ـ عن الصادق (ع) نحن الراسخون فى العلم و نحن نعلم تأويل(۳)
امام صادق (ع) فرمود: راسخان در علم ما هستيم و تأويل آن را ما مى دانيم
4 ـ قال اميرالمؤمنين (ع): وقد جعل الله للعلم اهلا و فرض على العباد طاعتهم بقوله: (و ما يعلم تأويله الا الله و الراسخون فى العلم)(۴)
اميرالمؤمنين (ع) فرمود: خداوند براى علم اهلى قرار داده و پيروى از آنها را بر بندگانش واجب كرده با اين سخن: (وما يعلم تأويله ...)
پیام آیات:
۱- به علم و دانش خود مغرور نشويم، از خداوند هدايت بخواهيم. «ربّنا لاتزغ قلوبنا...»
2- نشانهى علم واقعى و رسوخ در علم، توجّه به خدا و استمداد از اوست. «الاّ الراسخون فى العلم... ربّنا لاتزغ قلوبنا»
3 - محور هدايت و گمراهى، قلب و افكار انسانى است. «لاتزغ قلوبنا»
4- در خط قرار گرفتن خيلى مهم نيست، از خط خارج نشدن بسيار اهميّت دارد. «بعد اذ هديتنا...»
5 - هديه و هبهى دائمى و بىمنّت، مخصوص اوست. «انّك انت الوهّاب»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ - البرهان ج 1 ص 271
۲ - نورالثقلين ج 1 ص 318
۳ - اصول كافى ج 1 ص 213
۴ - نورالثقلين ج 1 ص 315
رَبَّنَآ لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ
ترجمه:
(راسخان در علم مىگويند:) پروردگارا! پس از آن كه ما را هدايت كردى، دلهاى مارا به باطل مايل مگردان و از سوى خود مارا رحمتى ببخش. به راستى كه تو خود بسيار بخشندهاى.
سوال :
چه چیزی بعد از هدایت ممکن است باعث گرایش به باطل شود ؟
با توجه به هدف ایجاد این بخش در وبلاگ که ایجاد سوال در ذهن مخاطب و تفکر و تامل در آیات است تا رسیدن نظرات دوستان پاسخ سوالات درج نخواهد شد .
فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُواْ الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُواْ الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيّاً
إِلَّا مَن تَابَ وَ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحاً فَأُوْلَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لَايُظْلَمُونَ شَيْئاً
ترجمه ایه شریفه:
آنگاه پس از آنان، جانشينان بد و ناشايستهاى آمدند كه نماز را ضايع كردند و هوسها را پيروى كردند. پس به زودى (كيفر) گمراهى خود را خواهند ديد.
مگر كسى كه توبه كند و ايمان آورد و كار شايسته انجام دهد، پس آنها داخل بهشت مىشوند و به هيچ وجه مورد ستم قرار نمىگيرند (و از پاداششان كاسته نمىشود).
سوال:
۱)توبه تظاهر است یا تحول ؟
۲)شرط رستگاری چیست ؟
آیه ۳۷ سوره مبارکه نحل:
إِن تَحْرِصْ عَلَى هُدَاهُمْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي مَن يُضِلُّ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِينَ
ترجمه:
اگر [چه] بر هدايت آنان حرص ورزى ولى خدا كسى را كه فرو گذاشته است هدايت نمىكند و براى ايشان يارىكنندگانى نيست .
منظور از هدایت نشدن برخی از انسان ها حتی با وجود تلاش پیامبر چیست ؟
آیا بین بندگان خدا فرقی هست که از پیامبرش می خواهد در هدایت آنهاطمع نورزد ؟
اگر اینگونه است رحمت و عدالت خداوند چه میشود ؟
آیه ۷ سوره مبارکه بقره
خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِيمٌ
ترجمه آیه:
خداوند بر دلهاى آنان و بر شنوايى ايشان مهر نهاده و بر ديدگانشان پردهاى است و آنان را عذابى دردناك است
*مهر زدن بر دل و دیدگان یعنی چه ؟
*این کیفر و عقوبت سزای چه کسانی است؟
*آیا با مهر زدن به دل و دیده امکان هدایت سلب میشود؟
پاسخ:
مُهر بدبختى كه خداوند بر دل كفّار مىزند، كيفر لجاجتهاى آنان است. چنانكه مىخوانيم: «يطبع اللَّه على كلّ قلب متكبّر جبّار»(1)خدا بر دل افراد متكبّر و ستمپيشه، مهر مىزند.
و در آيه 23 سورهى جاثيه نيز مىخوانيم: خداوند بر دل كسانى كه با علم و آگاهى به سراغ هواپرستى مىروند مهر مىزند.
بنابراين مهر الهى نتيجهى انتخاب بدِ خود انسان است، نه آنكه يك عمل قهرى و جبرى از طرف خدا باشد.مراد از قلب در قرآن، روح و مركز ادراكات است. سه نوع قلب را قرآن معرّفى مىكند:
1. قلب سليم،2. قلب منيب، 3. قلب مريض.
ويژگىهاى قلب سليم
الف: قلبى كه جز خدا در آن نيست. «ليس فيه احد سواه»(۲)
ب: قلبى كه پيرو راهنماى حقّ، توبه كننده از گناه و تسليم حقّ باشد.(۳)
ج: قلبى كه از حبّ دنيا، سالم باشد.(۴)
د: قلبى كه با ياد خدا، آرام گيرد.(۵)
ه: قلبى كه در برابر خداوند، خاشع است.(۶)
البتّه قلب مؤمن، هم با ياد خداوند آرام مىگيرد و هم از قهر او مىترسد. «اذا ذُكر اللّه وَجِلَت قلوبهم»(۷) همانند كودكى كه هم به والدين آرام مىگيرد و هم از آنان حساب مىبرد.
ويژگىهاى قلب مريض
الف: قلبى كه از خدا غافل است و لايق رهبرى نيست. «لاتطع من اغفلنا قلبه»(۸)
ب: دلى كه دنبال فتنه و دستاويز مىگردد. «فامّا الّذين فى قلوبهم زيغ فيتّبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة»(۹)
ج: دلى كه قساوت دارد. «جعلنا قلوبهم قاسية»(۱۰)
د: دلى كه زنگار گرفته است. «بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون»(۱۱)
ه: دلى كه مُهر خورده است. «طبع اللّه عليها بكفرهم»(۱۲)
ويژگى قلب منيب
قلب منيب، آن است كه بعد از توجّه به انحراف وخلاف، توبه وانابه كرده و به سوى خدا باز گردد. ويژگى بارز آن تغيير حالات در رفتار وگفتار انسان است.
خداوند در آيات قرآنى، نه ويژگى براى قلب كفّار بيان كرده است:
الف: انكار حقايق. «قُلوبُهم مُنكِرة»(1۳)
ب: تعصّب. «فى قلوبهم الحَميّة»(14)
ج: انحراف و گمراهى. «صَرفَ اللّه قُلوبهم»(1۵)
د: قساوت و سنگدلى. «فَويلٌ لِلقاسيَة قلوبهم»(1۶)
ه : موت. «لاتَسمعُ المَوتى»(1۷)
و: آلودگى و زنگار. «بَل رانَ على قلوبهم»(1۸)
ز: مرض. «فى قلوبهم مَرض»(1۹)
ح: ضيق. «يجعلْ صَدره ضَيّقاً»(۲۰)
ط: طبع. «طَبع اللّه عليها بكفرهم»(۲۱)
قلب انسان، متغيّر و تأثيرپذير است. لذا مؤمنان اينچنين دعا مىكنند: «ربّنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا»(۲۲) خدايا! دلهاى ما را بعد از آنكه هدايت نمودى، منحرف مساز.
امام صادق عليه السلام فرمودند: اين جمله (آيه) را زياد بگوييد و خود را از انحراف ايمن و درامان ندانيد.(۲۳)
- درك نكردن حقيقت، شايد بالاترين كيفرهاى الهى است. «ختم اللَّه على قلوبهم»
2- كفر و الحاد، سبب مهر خوردن دلها و گوشهاست. «الذين كفروا... ختم اللَّه»
3- در اثر پافشارى بر كفر، امتيازات اساسى انسان (درك حقايق و واقعيّات) سلب مىشود. «الّذين كفروا... ختم اللَّه»
4- كيفر الهى، متناسب با عمل ماست. «الّذين كفروا... ختم اللَّه»
آرى، جزاى كسى كه حقّ را فهميد وبر آن سرپوش گذاشت، آن است كه خدا هم بر چشم، گوش، روح و فكرش سرپوش گذارد. در واقع انسان، خود عامل بدبختى خويش را فراهم مىكند. چنانكه امام رضاعليه السلام فرمود: مُهر خوردن، عقوبت كفر آنهاست
خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِيمٌ
ترجمه آیه:
خداوند بر دلهاى آنان و بر شنوايى ايشان مهر نهاده و بر ديدگانشان پردهاى است و آنان را عذابى دردناك است
*مهر زدن بر دل و دیدگان یعنی چه ؟
*این کیفر و عقوبت سزای چه کسانی است؟
*آیا با مهر زدن به دل و دیده امکان هدایت سلب میشود؟
آیه ۵۵ سوره مبارکه نور:
وعد الله الذین اءمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الا رض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم اءمنا یعبدوننی لا یشرکون بی شیا و من کفر بعد ذلک فأ ولئک هم الفاسقون
?حکومت جهانی مستضعفان وعده های داده شده در آیه
55 نور در چه زمانی و توسط چه کسانی محقق
می شود؟
پاسخ:
۱-حكومت جهانى مستضعفان
از آنجا كه در آيات گذشته ، سخن از اطاعت و تسليم در برابر فرمان خدا و پيامبر (ص) بود، آيه مورد بحث همين موضوع را ادامه داده و نتيجه اين اطاعت را كه همان حكومت جهانى است بيان مى كند، : ((خداوند به كسانى كه از شما ايمان آورده اند و اعمال صالح انجام داده اند وعده مى دهد كه آنها را قطعا خليفه روى زمين خواهد كرد، همانگونه كه پيشينيان را خلافت روى زمين بخشيد)) .
((و دين و آئينى را كه براى آنها پسنديده ، به طور ريشه دار و پا بر جا در صفحه زمين مستقر سازد)) ((و خوف و ترس آنها را، به امنيت و آرامش مبدل خواهد كرد)) ((و آنچنان مى شود كه تنها مرا مى پرستند و چيزى را شريك من قرارنخواهند داد))
مسلم است بعد از اين سيطره حكومت توحيد و استقرار آئين الهى و از ميان رفتن هرگونه اضطراب و ناامنى و هر گونه شرك ((كسانى كه بعد از آن كافر شوند فاسقان واقعى آنها هستند)) (و من كفر بعد ذلك فاولئك هم الفاسقون ).
از مجموع آيه چنين بر مى آيد كه خداوند به گروهى از مسلمانان كه داراى اين دو صفت هستند ايمان و عمل صالح سه نويد داده است :
۱ - حكومت روى زمين .
۲- نشر آئين حق به طور اساسى و ريشه دار در همه جا
۳- از ميان رفتن تمام اسباب خوف و ترس و وحشت و ناامنى .
و نتيجه اين امور آن خواهد شد كه با نهايت آزادى خدا را بپرستند و فرمانهاى او را گردن نهند و هيچ شريك و شبيهى براى او قائل نشوند و توحيد خالص را در همه جا بگسترانند.
تفسير جمله ((كما استخلف الذين من قبلهم )).
اما جمعى ديگر معتقدند كه اين آيه اشاره به بنى اسرائيل است ، زيرا آنها با ظهور موسى (عليه السلام ) و در هم شكسته شدن قدرت فرعون و فرعونيان مالك حكومت روى زمين شدند، چنانكه قرآن در آيه 127 سوره اعراف مى فرمايد: ((ما آن جمعيت مستضعف (مؤ منان بنى اسرائيل ) را وارث مشارق و مغارب زمينى را كه پر بركت كرديم قرار داديم )).و نيز درباره همانها مى فرمايد: ((ما اراده كرده ايم كه قوم مستضعف (مؤ منان بنى اسرائيل ) را در روى زمين تمكين دهيم )) (و صاحب نفوذ و مسلط سازيم ).
درست است كه در ميان بنى اسرائيل حتى در عصر موسى (عليه السلام ) افراد ناباب و فاسق و حتى احيانا كافرى بودند، ولى به هر حال حكومت بدست مؤ منان صالح بود (بنابراين ايرادى كه بعضى از مفسران به اين تفسير كرده اند با اين بيان دفع مى شود) تفسير سوم نزديكتر به نظر مى رسد.
۲ - اين وعده الهى از آن كيست ؟
۳ - هدف نهائى...
وعد الله الذین اءمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الا رض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم اءمنا یعبدوننی لا یشرکون بی شیا و من کفر بعد ذلک فأ ولئک هم الفاسقون
ترجمه:
خداوند به کسانی که از شما ایمان آورده اند و اعمال صالح انجام داده اند وعده می دهد که آنها را قطعا خلیفه روی زمین خواهد کرد، همانگونه که پیشینیان را خلافت روی زمین بخشید. و دین و آئینی را که برای آنها پسندیده پا بر جا و ریشه دار خواهد ساخت و خوف و ترس آنها را به امنیت و آرامش مبدل می کند، آنچنانکه تنها مرا می پرستند و چیزی را برای من شریک نخواهند ساخت. و کسانی که بعد از آن کافر شوند فاسقند.
؟? ?؟ ؟? ?؟ ؟?
حکومت جهانی مستضعفان وعده های داده شده در آیه
55 نور در چه زمانی و توسط چه کسانی محقق
می شود؟?
?؟ ?؟ ؟? ؟? ?؟
وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَكِرِينَ
و تدبير خود را بكار بستند. خداوند نيز تدبير خود را بكار برد و خداوند بهترين تدبير كننده است. |
منظور از مکر خدا چیه ؟ ?؟
خیر الماکرین یعنی چه؟?؟
سوره نور آیه 26:
(اَلْخَبِيثَتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَتِ وَالطَّيِّبَتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ
لِلطَّيِّبَتِ أُوْلَئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيم )
ترجمه آیه شریفه:
|
1-مفهوم این آیه چیست؟
2-یعنی همه آدم های خوب قسمت هم میشن ؟!
نکته ها:
اين آيه يك اصل كلّى را مطرح مىكند كه در انتخاب همسر بايد دقّت كرد و اصل را بر ايمان و پاكدامنى گذاشت، نه زيبايى و ثروت.
بنابراين معناى آيه اين نيست كه اگر مردى يا زنى خوب بود حتماً همسرش نيز خوب بوده و مشمول مغفرت و رزق كريم شود، زيرا قرآن، ملاك ورود در بهشت را ايمان و تقوا و عمل صالح مىداند و لذا با اينكه حضرت نوح و لوط، طيّب بودند، امّا همسرانشان از خبيثات و دوزخىاند.
كلمهى «طيّب» به معناى دلپسند و مطلوب است و در قرآن در توصيف مال، ذرّيه، فرزند، كلام، شهر، همسر، غذا و رزق، مسكن، درخت و تحيّت آمده است و در مقابل آن كلمهى «خَبيث» است كه آن هم براى مال، انسان، همسر، سخن، عمل و شجره به عنوان وصف مطرح شده است.
اين آيه را چند نوع مىتوان معنا كرد:
الف: با توجّه به آيات قبل كه دربارهى تهمت به زنان پاكدامن و ماجراى افك بود و با توجّه به جملهى: «مبرّئون ممّا يقولون»، معناى آيه اين باشد كه كلمات خبيث، مثل تهمت و افترا، شايسته افراد خبيث و سخنان پاك، شايستهى افراد پاك است و مردم پليد، سخن زشت مىگويند و مردم پاك، سخنان پاك مىگويند.
ب: ممكناست مراد آيه بيان يك حكم شرعىباشد كه ازدواج پاكان با ناپاكان ممنوع است.
نظير آيه اوّل همين سوره كه فرمود: «الزّانى لايَنكح الاّ زانية» مرد زناكار جز زن زناكار را به همسرى نگيرد، همان گونه كه روايتى از امام باقرعليه السلام اين معنا را تأييد مىكند.
ج: ممكن است مراد آيه همسويى فكرى، عقيدتى، اخلاقى وبه اصطلاح همشأن و همكفو بودن همسر باشد. يعنى هر كس بطور طبيعى به سراغ همفكر خود مىرود.
ناريان مر ناريان را جاذبند
نوريان مر نوريان را طالبند
در قرآن، براى رزق اوصافى ذكر شده است از جمله:
«رزقاً حسنا»(40)، روزيى نيكو و پاكيزه.
«رزقٌ كريم»(41)، روزيى بزرگوارانه و ارجمند.
«و كلوا ممّا رَزَقكم اللّه حلالاً طيّبا»(42)، از آنچه خدا روزيتان كرده، از حلال و پاكيزهاش بخوريد.
«يَرزُقه من حيث لايَحتسب»(43)، او را از راهى كه گمان نمىبرد، روزى مىدهد.
«يُرزَقون فيها بغير حساب»(44) در بهشت، بىحساب روزى داده شوند.
پیام ها :
1- طبع افراد پليد چنين است كه به سراغ پليدىها مىروند، برخلاف افراد پاك طينت كه به سراغ خوبىها مىروند. «الخبيثيات للخبيثين... الطيّبات للطيّبين»
۲- بهرهگيرى از نعمتها و طيّبات، حقّ اهل ايمان است.
«والطّيّبات للطّيبّين»
3- سالم ماندن نسلهاى پاك، از توصيههاى قرآن است.
«والطيّبات للطّيبّين»
4- حمايت از پاكدامنها لازم است.
«اولئك مبرؤن ممّايقولون»
۵- معنويّات بر ماديّات مقدّم است. (در قرآن هر جا عبارت «رزق كريم» آمده، قبلش عبارت «لهم مغفرة» آمده )
(اَلْخَبِيثَتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَتِ وَالطَّيِّبَتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ
لِلطَّيِّبَتِ أُوْلَئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيم )
ترجمه آیه شریفه:
|
1-مفهوم این آیه چیست؟
2-یعنی همه آدم های خوب قسمت هم میشن ؟!؟
آیات۴،۳،۲ سوره مبارکه ی صف:
*یا ایّها الذّین امنوا لم تقولون ما لا تفعلون(۲)کبر مقتا عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون (۳)انّ الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانّهم،بنیان مرصوص(۴)*
ای کسانی که ایمان آورده اید،چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟(۲)نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نمی کنید(۳).خداوند کسانی را دوست می دارد که در راه او پیکار می کنند،همچون بنایی آهن(۴)
?سوال...........پیام آیات...........بدون شرح؟
پاسخ:
پاسخ:عمل نکردن به گفتار،گاهی به خاطر ناتوانی است و گاهی از روی بی اعتنایی که در این مورد توبیخ است.عالم بی عمل ، به درخت بی ثمر ،ابر بی باران ،نهر بی آب،زنبور بدون عسل،سوزن بدون نخ و الاغی که کتاب را حمل می کند ،تشبیه شده است.در احادیث می خوانیم :علم بلا عمل حجةالله علی العبد(غررالحکم) علم بدون عمل،حجتی بر علیه انسان است.
العلم الذی لا یعمل به کالکنز الذی لا ینفع منه(امالی صدوق.ص۳۴۳).علمی که به آن عمل نشود ،مانند گنجی است که از آن انفاق نشود.
کسی که از عدالت سخن بگوید ولی عادل نباشد،سخت ترین حسرت را در قیامت خواهد داشت.
امام صادق(علیه السلام) فرمود:کسی که کارهایش تاکید کننده ی گفتارش نباشد،عالم نیست.
به امید روزی که گفتارمان صحیح و اعمالمان مطابق با سخنانمان باشد.
*****
؟?اگر ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم راه و ملازم
پر شدن زمین ازبیداد و ستمگری است،آیا کوشش در راه نشر احسان و نیکی و
تقوا فایده دارد یا خیر؟?
پاسخ:
اولا ،تنها ظرف حتمی و غیر قابل تغییر ظهور ، پر شدن جهان از ستم نیست.بلکه ظهور ،ظرف دیگری هم دارد که صلاح گروهی از مردم و و آمادگی بشر برای پذیرش حکومت عدل و جهانی امام(ع) است.
ثانیا،دو واقعیت ستم و پرشدن ،از امور نسبی اند.
ثالثا ، سخن عقل و فطرت و نیز ندای تربیتی تمامی انبیا و اولیا این است:حتی اگر تمام اقطار جهان را فساد و ستم فرا گرفت ،هرگز نباید از تلاش در راه اصلاح فرد و جامعه دریغ کرد.تجربه نیز نشانگر ثمرات تلاش های آن بزرگواران در همین موقعیتها ی حساس است.چه بسیار انسانهای پاک و والا را که علی رغم اکثریت فاسد و جریان فراگیر فساد اجتماعی در همین موقعیت ها تربیت کرده و به جامعه تحویل داده اند!
رابعا مصلحان و مربیان بشریت چنین توصیه کرده اند :
۱.انسانها ی متقی در راه اثرگذاری در محیط و جامعه باشند.
۲.امر به معروف و نهی از منکر را در اولویت قرار داده هیچ گاه آنها را ترک نکنند.
۳. هرگز از روح و تائیدات خداوندی نا امید نگردند که این یاس خود از گناهان کبیره محسوب می شود.
4. در بیان وظایف چشم به راهان در ضمن احادیث چنین آمده است.:
امام باقر (ع) درباره ی این ایه که می فرماید*ای مومنان !صبر پیشه کنید و یکدیگر را به آن توصیه کنید و ارتباط یابید* فرمودند :منظور این است که بر انجام واجبات شکیبا باشید،بر دشمنان خود صبر پیشه کنید و با امام چشم به راه خود مرتبط باشید.*
"نیز امام صادق (علیه السلام) فرمود:آن کس که دوست دارد از یاران قائم ما باشد باید که چشم به راه باشد،به پارسایی و حسن خلق رفتار کند و..."
نتیجه این ظهور و حکومت حضرت مهدی(عج) دو ظرف دارد ،ظرف انتخابی ما _ که صلاح و تقوی است_ و ظرف قهری ستم که نتیجه ی عدم کوشش و تلاش مردم و روند عادی روزگاران است.به حکم عقل و دستورات شرع ،انسان های دوران غیبت مامورند که ظرف اول را در باره ی خود و سپس دیگران ایجاد و آماده سازند.
در این زمینه ،نگاه کنید به:
- منتخب الاثر - ترجمه ی مکیال المکارم(ج2)
- معرفت امام عصر (عج) - مهر محبوب
آیات۴،۳،۲ سوره مبارکه ی صف:
*یا ایّها الذّین امنوا لم تقولون ما لا تفعلون(۲)کبر مقتا عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون (۳)انّ الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانّهم،بنیان مرصوص(۴)*
ای کسانی که ایمان آورده اید،چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟(۲)نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نمی کنید(۳).خداوند کسانی را دوست می دارد که در راه او پیکار می کنند،همچون بنایی آهن(۴)
?سوال...........پیام آیات...........بدون شرح؟
"ارایت من اتّخذ الهه هویه افانت تکون علیه وکیلا"
"آیا دیدی کسی را که هوای نفس خویش را معبود خود برگزیده است؟آیا تو می توانی او را هدایت کنی؟یا به دفاع از او برخیزی؟"
* منشا تمام شرکها چیست؟
*این آیه به وجود کدام ویژگی در همه ی انسانها اشاره دارد؟
*به نظر شما چرا هوی را هوی نامیده اند ?؟
پاسخ: اگر مشرکان در برابر دعوت تو دست به استهزا و انکار می زنند بخاطر ضعف منطق و تردید آنها در آیین تو نیست بلکه بخاطر اینست که آنها اصلا پیرو عقل و منطق نیستند و معبودشان،هوای نفسشان است آیا با اینحال انتظار داری چنین افرادی تو را بپذیرند و بتوانی در آنها نفوذ کنی؟تو نمی توانی افرادی را که خدا برای همیشه گمراهشان کرده،براه هدایت بیاوری چون وکیل آنها نیستی تا بتوانی چنین کاری بکنی.از نظر قرآن،اطاعت هر چیزی به معنای عبادت آن است و اطاعت از هوای نفس به معنی معبود گرفتن هوای نفس است.معلوم می شود منشا شرک چیزی جز هواپرستی و اطاعت از خواهشهای نفسانی نیست. (۱)
به هر معبودی غیر از حق،هوا گفته می شود.(۲)
*هواپرستی ،سرچشمه غفلت است.هواپرستی،سرچشمه ی کفر است(طه۱۶).هواپرستی بدترین انحراف است.(قصص ۵۰)
پیامبر (صلّی الله علیه و آله)فرمود:هوی را بدان سبب هوی نامیده اند که صاحب خود را فرو می افکند.(۳)
*ویژگی مشترکی که بین همه ی انسانها به چشم می خورد اینست که،همگی فطرتا خداجو هستند ولی در مصداق و یافتن حق گرفتار اشتباه می شوند.
۱.خلاصه تفاسیر المیزان و نمونه
۲.تفسیر قرطبی
۳.مجموعه احادیث از میزان الحکمه.
"ارایت من اتّخذ الهه هویه افانت تکون علیه وکیلا"
"آیا دیدی کسی را که هوای نفس خویش را معبود خود برگزیده است؟آیا تو می توانی او را هدایت کنی؟یا به دفاع از او برخیزی؟"
* منشا تمام شرکها چیست؟
*این آیه به وجود کدام ویژگی در همه ی انسانها اشاره دارد؟
*به نظر شما چرا هوی را هوی نامیده اند ?؟
"فامّا الانسان اذا ما ابتلیه ربّه فاکرمه و نعمه فیقول ربّی اکرمن*و امّا اذا ما ابتلیه فقدر علیه رزقه فیقول ربّی اهانن*"
"امّا انسان (کم ظرفیت و بی صبر و ناتوان )چون خدا او را به رنج و غمی مبتلا سازد،سپس به کرم خود او را نعمتی برای آزمایش و امتحان بخشد (در آن حال مغرور ناز و نعمت شود)گوید خدا مرا عزیز و گرامی داشت*و چون او را باز برای آزمودن،تنگ روزی و فقیر کرد (دلتنگ و غمگین شود و )گوید:خدا مرا خوار گردانید*"
پیام آیات چیست؟
ـ برای دریافت بهتر پیام می توانید به ادامه ی سوره مراجعه فرمایید.
پاسخ:در آیه ی قبل گفته شده است که خدا در کمین انسانهاست تا ببیند بصلاح می گرایند یا به فساد تا بنحو مناسب آنها را جواب دهداما خدا هیچگاه بدون اینکه انسان را در بوته ی آزمایش بگذارد(البته آزمایش مردم نه برای شناختن بلکه برای ظهور خصلت ها و بروز تلاش ها تا براساس ان اجر پاداش دهد) ثواب و عقاب نمی دهد،لذا یا با دادن نعمت و یا با محروم کردنش از آن او را می آزماید اما انسان این واقعیت را آنطور که باید در نظر نمی گیرد لذا وقتی به او نعمت داده می شود خیال می کند نزد خدا احترام و کرامتی داشته که این نعمت را به او داده و چون این نعمت را تضمین شده می داند پس هر کاری که بخواهد انجام داده و به فساد می گراید.اقوام گذشته اگر دچار تازیانه یعذاب شدند برای این بود که نعمتها را دلیل شرافت ذاتی خود می دانستند و فقر را دلیل بر اهانت.
و اما هنگامیکه برای امتحان ،روزی را بر او تنگ بگیرد،مایوس می شود و خیال می کند که خدا با او دشمن است لذا می گوید پروردگارم به من اهانت کرده در نتیجه به کفر می گرایدو به جزع و فزع می پردازد.خلاصه این که دادن و ندادن نعمت فی نفسه دلیل بر کرامت و اهانت نیست بلکه هم دادن نعمت و هم ندادن آن برای امتحان و پرورش انسانهاست.آیات بعد نشان می دهد که ملاک کرامت و اهانت ،اعمال انسان است.
چنانکه از آیات بعد در می یابیم که :
چنین نیست که شما خیال می کنید یعنی نعمت مایه ی عزت و ذلت شما نیست بلکه عزت و ذلت وابسته به عملتان است و چون شما یتیمان را گرامی نمی دارید و یکدیگر را به اطعام مستمندان تشویق نمی کنید پس شقاوتمند هستید.اکرام یتیم نشان از توجه اسلام به روان یتیم است که حفظ کرامت او را مهمتر از کمکهای مادی به یتیم می داند......
منبع:خلاصه ی تفاسیر المیزان و نمونه/تحقیق و تلخیص:عباس پور سیف
"فامّا الانسان اذا ما ابتلیه ربّه فاکرمه و نعمه فیقول ربّی اکرمن*و امّا اذا ما ابتلیه فقدر علیه رزقه فیقول ربّی اهانن*"
"امّا انسان (کم ظرفیت و بی صبر و ناتوان )چون خدا او را به رنج و غمی مبتلا سازد،سپس به کرم خود او را نعمتی برای آزمایش و امتحان بخشد (در آن حال مغرور ناز و نعمت شود)گوید خدا مرا عزیز و گرامی داشت*و چون او را باز برای آزمودن،تنگ روزی و فقیر کرد (دلتنگ و غمگین شود و )گوید:خدا مرا خوار گردانید*"
پیام آیات چیست؟
ـ برای دریافت بهتر پیام می توانید به ادامه ی سوره مراجعه فرمایید.
*****
دوستان عزیز به اطلاع میر سانم که به دلیل تعدد اجباری(فشردگی زمان) ویژه نامه ها در ماه محرم و با الطبع حجم بالای مطالب در مدت زمان کوتاه (در وبلاگ)،گذاشتن سوالات کمی با تاخیر زمانی صورت گرفت که در اینجا از همراهان خوب و پیگیر سوالات هر هفته عذر خواهی می کنیم.
یا مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
"الا انّ اولیاء النّاس لا خوف علیهم و لا هم یحزنون*الذین ءامنوا و کانوا یتّقون"
" آگاه باشید اولیا (و دوستان)خدا نه ترسی دارند و نه غمگین می شوند*همانها که ایمان آوردند و (از مخالفت خدا )پرهیز کردند."
راز نترس بودن و غمگین نشدن مومنان در چیست؟؟؟؟
پاسخ:اولیاء خدا افرادی هستند که بین آنان و خدا حجابی نیست و به این یقین رسیده اند که علم و قدرت و مال و هر کمالی از آن خداست لذا برای خود هیچ ملک و حقی را نمی پذیرند به همین علت هیچوقت از این نمی ترسند که در آینده آنچه را که دارند از دست بدهند یا غمگین باشند که چرا چیزی را در گذشته از دست داده اند.ترس و غم در صورتی است که انسان،اولاد و مال و مقام و... را از خود بداند.اولیاء خدا آنهایی هستند که ایمان آورده و بطور دایم تقوی را پیشه ی خود ساخته اند.آنچنان که در تمام اعمال و رفتارشان نمودار است.(۱)
در حقیقت این آیات ویژگی های اولیاء خدا را بازگو می کند.شعار آنان اینست!"انّا نخاف من ربّنا..."(انسان،۱۰)و نتیجه ی این خوف،تقواست و ثمره ی تقوا "لا یحزنهم الفزع الاکبر"(انبیاء،۱۰۳).این عدم خوف اولیاء خدا هم در دنیاست و هم در آخرت.پیامبر اکرو(صلّی الله علیه و آله)فرمود:اولیاء خدا سکوتشان ذکر است،نگاهشان عبرت،سخنشان حکمت و حرکتشان در جامعه،مایه ی برکت است.(۲)
امام علی (ع)فرمودند:خداوند ولی خود را میان مردم پنهان کرده است،پس هرگز مسلمانی را تحقیر نکنید،شاید او از اولیاء خدا باشد.(۳)
۱.خلاصه تفاسیر المیزان و نمونه
۲.تفسیر صافی
۳.تفسیر نورالثقلین
"الا انّ اولیاء النّاس لا خوف علیهم و لا هم یحزنون*الذین ءامنوا و کانوا یتّقون"
" آگاه باشید اولیا (و دوستان)خدا نه ترسی دارند و نه غمگین می شوند*همانها که ایمان آوردند و (از مخالفت خدا )پرهیز کردند."
راز نترس بودن و غمگین نشدن مومنان در چیست؟؟؟؟
"و یل للمطففین(۱)الذین اذا اکتالو علی الناس یستوفون (۲)واذا کالوهم او زنوهم یخسرون(۳)"
وای بر کم فروشان.آنها که وقتی برای خود کیل می کنند حق خود را به طور کامل می گیرند.اما هنگامی که می خواهند برای دیگران کیل یا وزن کنند کم می گذارند "
ـ پیام کاربردی این آیات چیست؟
ـ مطففین به چه کسانی گفته می شود؟
پاسخ:ویل به معنای هلاک و عذاب است و براساس روایات نام دره ای در دوزخ یا دری از درهای آن می باشد.
طفیف و قلیل به یک معناست و تطفیف به معنای کاستن و کم گذاشتن است و ریشه ی آن از طفّ به معنای کنار است.به فروشنده ای که از کنار اجناس می زند ،مطفف می گویند.ابن مسعود نقل می کند که هر کس از نمازش بکاهد مشمول این آیه است.(تفسیر نمونه)
کم فروشی هر صنفی متناسب با خودش می باشد!معلم،کارگر،نویسنده،فروشنده،مهندس،دکتر و دیگر مشاغل،هر کدام در انجام وظیفه خود کوتاهی کنند،کم فروشند.کم فروش خود را زرنگ می داند مردم را دوست ندارد،خدا را رازق نمی داند و ظلم اقتصادی به جامعه می کند.
"و یل للمطففین(۱)الذین اذا اکتالو علی الناس یستوفون (۲)واذا کالوهم او زنوهم یخسرون(۳)"
وای بر کم فروشان.آنها که وقتی برای خود کیل می کنند حق خود را به طور کامل می گیرند.اما هنگامی که می خواهند برای دیگران کیل یا وزن کنند کم می گذارند "
ـ پیام کاربردی این آیات چیست؟
ـ مطففین به چه کسانی گفته می شود؟
آیه ۱۲ سوره حجرات:
*یا ایّها الّذین ءامنوا اجتنبوا کثیرا من الظّن انّ بعض الظن اثم ولا تجسّسوا و لا یغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا فکرهتموه واتّقوا اللّه ان ّ اللّه تواب رحیم*
"ای اهل ایمان از بسیاری پندارها (و ظن بد)در حق یکدیگر بپرهیزید که برخی ظن و پندارها معصیت است ونیز هرگز از حال درونی همدیگر تجسس مکنید و غیبت یکدیگر را روا مدارید .آیا شما دوست می دارید که گوشت برادر خود را بخورید؟البته کراهت و نفرت از آن دارید و از خدا بترسید (و توبه کنید که) خدا بسیار توبه پذیر و مهربان است."
آیه ی خیلی محکمیه نه؟!
ظن... غیبت... چرا این دو اینقدر اهمیت دارن که چنین آیه محکمی در موردشون اومده؟
پاسخ:اگر فرمود "بسیاری از گمانها "به خاطر اینست که قسمت اعظم گمانهای رایج بین مردم ،گمان بد و سوء ظن است و قسمت کمی از آن حسن ظن می باشد.پس مراد ایه اینست که به سوءظن ها ترتیب اثر ندهید چون در بعضی موارد گناه هستند و منظورش این نیست که از ظن و گمان اجتناب کنید چون آمدن ظن اختیاری نیست مگر در پاره ای موارد که مقدمات آن اختیاری است.سپس می فرماید :...
"مثل الذین حمّلو التوراة ثم لم یحملوها کمثل الحمار یحمل اسفارا بئس مثل القوم الّذین کذّبوا بایات الله والله لا یهدی القوم الظالمین"
"کسانی که مکلف به تورات شدند ولی حق آنرا ادا ننمودند مانند درازگوشی هستند که کتابهایی را حمل می کند،قومی که آیات الهی را تکذیب کردند مثال بدی دارند،و خداوند جمعیت ظالمان را هدایت نمی کند."
???کاربرد و پیام این آیه در دوران کنونی ما چیست؟?؟?
???مطابق با این آیه علت محرومیت ها چیست؟?؟?
اسفار :در لغت به معنای کتابی است که از حقایق پرده برداری می کند.
پاسخ:توضیح اینکه رسول یهود با شنیدن آیات نخستین این سوره که از نعمت نبوت پیامبر(ص) سخن می گویند،گفتند ما هم مفتخر به بعثت موسی (ع)هستیم.قرآن علاوه بر پاسخ به این مدعا،به مسلمین نیز هشدار میدهد که دینداری مانند آنچه که یهود کردند نیست چون موسی (ع)به یهود معارف تورات را تعلیم داد اما آنها به دستوراتش عمل نکردند و مانند حماری که فقط سنگینی آنرا احساس می کند و از محتوای آن بار بی خبر است ،یهود نیز مانند فقط با الفاظ تورات سر و کار داشتندبدون آنکه از محتوا و برنامه ی عملی آن باخبر باشند.قرآن ضمن آنکه این افتخار را از یهود صدر اسلام نفی می کند به مسلمین نیز هشدار می دهد به امر دین اهتمام بورزند و در تمام حرکات خود مراقب خدا باشند و تعالیم قرآن را سبک نشمرده از خدا بترسند همانطور که این خشم دامن یهود را گرفته و آنرا به حمارانی تشبیه کرد.در انتها می فرماید که چون روح حق طلبی در ظالمین مرده پس خدا ایشان را هدایت نمی کند.
نکته:گرچه در این آیه،از یهودیان انتقاد میکند،اما در واقع کنایه ای است به مسلمانان که مبادا شما نیز قرآن را بشنوید ولی به آن عمل نکنید!
"مثل الذین حمّلو التوراة ثم لم یحملوها کمثل الحمار یحمل اسفارا بئس مثل القوم الّذین کذّبوا بایات الله والله لا یهدی القوم الظالمین"
"کسانی که مکلف به تورات شدند ولی حق آنرا ادا ننمودند مانند درازگوشی هستند که کتابهایی را حمل می کند،قومی که آیات الهی را تکذیب کردند مثال بدی دارند،و خداوند جمعیت ظالمان را هدایت نمی کند."
???کاربرد و پیام این آیه در دوران کنونی ما چیست؟?؟?
???مطابق با این آیه علت محرومیت ها چیست؟?؟?
"فلولا اذ جاء هم باسنا تضرّعوا ولکن قست قلوبهم وزیّن لهم الشیطن ما کانوا یعلمون"
"چرا وقتیکه بلای ما به آنها می رسید تضرع و زاری نکردند بدین سبب که دلهایشان را قساوت فرا گرفت و شیطان کردار زشت آنها را در نظرشان زیبا نمود"
به نظر شما چه نکته ای دراین آیه بسیار مهم،حیاتی و قابل تامل است؟؟؟
"والّذین جهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا و انّا اللّه لمع المحسنین"
"آنها که در راه ما جهاد می کنند قطعا هدایتشان خواهیم کرد و خدا با نیکوکاران است"
?????جهاد در راه خدا چه چیزهایی رو شامل میشه؟؟؟؟؟
پاسخ:آنها که در راه ما جهاد می کنند قطعا یاریشان خواهیم کرد و خداوند با نیکوکاران است.یعنی راه خدا اگرچه از نظر دشمنان جن وانس،مشکلات فراوان دارد اما یک قاعده وجود دارد و آن اینست که هر کس هرگونه تلاش و جهادی را فقط برای خدا انجام دهد،مشمول هدایت و حمایت الهی خواهد شد و از عنایت ویژه ی پروردگار بهره خواهد برد.این جهاد هم مبارزه با نفس و موانع درونی است و هم مبارزه با دشمنان و موانع بیرونی را در بر می گیرد.پس شرط رسیدن به هدف دو چیز است:یکی جهاد و دیگری اخلاص چون تنها در اینصورت است که خداوند هدایت و حمایتش می کند تا به مقصودش برسد.
"والّذین جهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا و انّا اللّه لمع المحسنین"
"آنها که در راه ما جهاد می کنند قطعا هدایتشان خواهیم کرد و خدا با نیکوکاران است"
?????جهاد در راه خدا چه چیزهایی رو شامل میشه؟؟؟؟؟
آیه ۱۲ سوره حجرات:
*یا ایّها الّذین ءامنوا اجتنبوا کثیرا من الظّن انّ بعض الظن اثم ولا تجسّسوا و لا یغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا فکرهتموه واتّقوا اللّه ان ّ اللّه تواب رحیم*
"ای اهل ایمان از بسیاری پندارها (و ظن بد)در حق یکدیگر بپرهیزید که برخی ظن و پندارها معصیت است ونیز هرگز از حال درونی همدیگر تجسس مکنید و غیبت یکدیگر را روا مدارید .آیا شما دوست می دارید که گوشت برادر خود را بخورید؟البته کراهت و نفرت از آن دارید و از خدا بترسید (و توبه کنید که) خدا بسیار توبه پذیر و مهربان است."
آیه ی خیلی محکمیه نه؟!
ظن... غیبت... چرا این دو اینقدر اهمیت دارن که چنین آیه محکمی در موردشون اومده؟
"و لا تقف ما لیس لک به علم انّ السّمع و البصر والفواد کلّ اولئک کان عنه مسئولا"
و هرگز آنچه را علم و اطمینان نداری دنبال مکن که در پیشگاه خدا چشم و گوش و دل مسولند.
با توجه به این آیه تاثیرپذیری چه محدوده ای دارد؟
آیا پیروی از ظنّ و گمان مجاز است؟
دلیل اشاره به چشم و گوش و دل در این آیه چیست؟
پاسخ:از آنچه نمی دانی و به آن علم نداری پیروی نکن یعنی به آن معتقد نشو و آنرا بازگو نکن و انجام نده چون یک انسان فطری و سالم هیچوقت دنبال ظن و گمان و شک و وهم نمی رود بلکه همواره از علم پیروی می کند منتهی یا از علم وتخصص خود پیروی می کند یا از علم فردی پیروی می کند که براساس دلیل علمی،به عالم بودن او اطمینان حاصل کند مانند معصومین،طبیبان و ...که در این حالت نیز باز از علم پیروی کرده چون مبتنی بر دلیل و حجت علمی است.آیه سپس دلیل می آورد که چرا نباید از غیر علم پیروی کرد؟چون خدا به زودی از گوش و چشم دلها که وسایل تحصیل علم هستند،بازخواست می کند که آِیا آنچه بدست آوردید علم بود یا خیر؟اگر علم بود آنرا بکار بستید یا نه؟ای گوش،آیا آنچه شنیدی از علم و یقینی ها بود یا هر چه گفتند ،شنیدی؟ای چشم،آیا آنچه دیدی علم و حق بود یا خیر؟و ای قلب،آنچه اندیشه کردی و به آن حکم نمودی آیا علم و یقینی بود یا نه؟بدیهی است آنکه از غیر علم پیروی می کند یا به واسطه آنست که می گوید اینطور شنیده ام یا اینطور دیده ام یا در تفکر خود خطا کردم و اینچنین قضاوت نمودم.اگر انسان به درستی از نعمت های گوش و چشم و قلب استفاده کند و از آنها برای تشخیص حق و باطل بهره ببردبه علم دست می یابد که با پیروی از آن،جامعه ای سعادتمند و پیشرو به وجود می آید و الا پیروی از گمان و و ظن،به داغ شدن بازار شایعات،از بین رفتن روحیه ی تحقیق و کنجکاوی،نابودی استقلال فکری،به خطر افتادن آبروی دیگران،پامال شدن حقوق دیگران،از بین رفتن روابط دوستانه،ایجاد جو بی اعتمادی و... منتهی می شود و در نهایت جامعه را به ذلت و نابودی می کشاند.
"و لا تقف ما لیس لک به علم انّ السّمع و البصر والفواد کلّ اولئک کان عنه مسئولا"
و هرگز آنچه را علم و اطمینان نداری دنبال مکن که در پیشگاه خدا چشم و گوش و دل مسولند.
با توجه به این آیه تاثیرپذیری چه محدوده ای دارد؟
آیا پیروی از ظنّ و گمان مجاز است؟
دلیل اشاره به چشم و گوش و دل در این آیه چیست؟
آیه ی ۶۴ سوره ی اسراء:"واستفزز من استطعت منهم بصوتک و اجلب علیهم بخیلک و رجلک و شارکهم فی الاموال والاولد وعدهم و ما یعدهم الشیطن الّا غرورا"
خداوند به شیطان می فرماید:" لغزش ده کسی را که توانی از ایشان به آوازت و فریاد زدن بر ایشان با سوارانت و پیادگانت و انباز شو ایشانرا در مالها و اولاد و وعده ده ایشانرا و وعده نمی دهد ایشانرا شیطان مگر فریب"
پیام آیه:
هرچه از دستت ساخته است بکن و به طرق مختلف با بنی آدم مقابله کن.در اینجا خدا برای هشیار ساختن انسانها،چهار بخش اساسی از روش های نفوذ شیطان را بیان می دارد:۱.هر کدام از آنها را که می توانی با صدا و وسوسه ی خود تحریک کن و به گناه وادار نما."صدای خود"شاید کنایه از سوءاستفاده از وسایل صوتی و سمعی مانند موسیقی و خوانندگی باشد.۲.لشگر سواره و پیاده ات را برای گمراه سازی بسوی آنها گسیل دارم.معلوم می گردد از لشکریان ابلیس بعضی کندتر عمل می کنند و اغوا می سازند.برای افراد ضعیف النفس از پیاده ها بهره می گیرد چون نیروی مقاومت کمتری دارند.۳.در ثروت و اولاد آنها شرکت جوی و آنها را وادار کن تا از راه حرام بچه دار شوند و اگر از راه حلال است،نتوانند بنحو شایسته تربیتش کنند.۴.شیطان هر چه وعده می دهد،وعده ی گول زنک است بطوریکه باطل و خطا را حق ، و حق را در نظر انسان باطل جلوه می دهد.تمام این روش ها،همواره توسط انسانهای شیطان صفت به کار گرفته شده و در آینده نیز چنین است.
منبع:خلاصه ی تفاسیر المیزان ونمونه
آیه ی ۶۴ سوره ی اسراء:"واستفزز من استطعت منهم بصوتک و اجلب علیهم بخیلک و رجلک و شارکهم فی الاموال والاولد وعدهم و ما یعدهم الشیطن الّا غرورا"
خداوند به شیطان می فرماید:" لغزش ده کسی را که توانی از ایشان به آوازت و فریاد زدن بر ایشان با سوارانت و پیادگانت و انباز شو ایشانرا در مالها و اولاد و وعده ده ایشانرا و وعده نمی دهد ایشانرا شیطان مگر فریب"
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پیام این آیه چیست؟
آیا جای تأمل ندارد؟!
بسم اللّه الرّحمن الرحیم
ن والقلم و ما یسطرون (سوره ی قلم آیه اول)
نون،سوگند به قلم و آنچه را که با قلم می نویسند.
چرا خداوند در این سوره به قلم و نوشته قسم یاد می کنه؟
مگه اهمیت قلم ونوشته چه قدره که تو سوره ای که خدا از پیامبرش می خواد در مقابل کسانی که به او تهمت جنون می زنن دفاع کنه و تهمت زننده ها رو به عذاب تهدید کنه،به اونا قسم یاد می کنه؟
پاسخ:خدا به قلم و آنچه با قلم می نویسند سوگند یاد می کند از این جهت که قلم و نوشته از عظیم ترین نعمت های الهی است که خدا بشر را با آن هدایت کرده تا بوسیله ی آن حوادثی را که از دیده ها پنهان و یا آنچه در دلها است ضبط کند و در موقع لزوم آنرا حاضر سازد.عظمت این نعمت به حدی است که خدا بر انسان منّت نهاده که وی را بسوی قلم هدایت کرده و از عظمت آن همین بس که علمای علم الاجتماع نیز تاریخ بشر را از زمانی می دانند که خط اختراع شد.
منبع:خلاصه تفاسیر قرآن مجید(المیزان و نمونه)
در ضمن از یار سنایی که جواب های خوب و علمی به سوال ها می ده ممنونم و همه دوستان رو به خوندن پاسخ های این دوست خوب دعوت می کنم.
بسم اللّه الرّحمن الرحیم
ن والقلم و ما یسطرون (سوره ی قلم آیه اول)
نون،سوگند به قلم و آنچه را که با قلم می نویسند.
چرا خداوند در این سوره به قلم و نوشته قسم یاد می کنه؟
مگه اهمیت قلم ونوشته چه قدره که تو سوره ای که خدا از پیامبرش می خواد در مقابل کسانی که به او تهمت جنون می زنن دفاع کنه و تهمت زننده ها رو به عذاب تهدید کنه،به اونا قسم یاد می کنه؟
نظر شما چیه؟