روی قبرم بنویسید که خواهر بودم

سالها منتظر روی برادر بودم

بنویسید گرفتار نباشم چه کنم؟

من اگر منتظر روی برادر نباشم چه کنم؟

روی قبرم بنویسید جدایی سخت است

اینهمه راه بیایم ،تو نیایی سخت است

یوسفم رفته و از آمدنش بی خبرم

سالها میشود و از پیرهنش بی خبرم

روی قبرم بنویسید ندیده رفتم

با تن خسته و با قد خمیده رفتم

چقدر مردم این شهر ولایی خوبند

که سرم را نشکستند خدایی خوبند

بنویسید در این شهر سرم سنگ نخورد

به خداوند قسم بال و پرم سنگ نخورد

چادرم دور و برم بود و به پایی نگرفت

معجرم روی سرم بود و به جایی نگرفت

من کجا شام کجا زینب بی یار کجا؟...

من کجا بام کجا کوچه و بازار کجا؟

فرارسیدن سالروز وفات کریمه اهل بیت،حضرت معصومه(س) بر همگان تسلیت باد.

می گویند قریب یك سال پس از هجرت امام رضا(ع)، از مدینه به خراسان، به قصد دیدار برادر؛ بار سفر پیچید و به علت غلبه بیماری بر آن وجود شریف، به خصوص در این دیار رحل اقامت افكند و جان به جان آفرین تقدیم نمود.دیدار برادر، آن هم برادری شفیق و یگانه، بسیار شوق انگیز است، ولی یقیناً هدف باید بسیار بالاتر از این بوده باشد كه كسی چنان غریبانه، آثاری چنین عظیم در درازای زمان با خود همراه آورده است.

در این میان، تاریخ اگر چه همه واقعیتها و حكایتهای خود را برای آیندگان حفظ نكرده و جزییات سفر آن بزرگوار را بیان ننموده است، اما چه باك كه با انتساب و اتصال این مقام عالی قدر به خاندان ولایت و امامت(علیه السلام)، طریق شناخت و معرفت آن وجود گرامی، چندان مشكل نخواهد بود.

ضمن آنكه با مشاهده این خبر و اخبار دیگری در این ردیف كه بیان می كند «هارون الرشید»، خلیفه منحوس عباسی، سالیان دراز امام موسی بن جعفر(ع) را به زندان افكند و یا دیگر ملعون پس از وی، ولایت عهدی را بر امام علی بن موسی الرضا(ع) تحمیل نمود و یا... گهگاه گمان می رود كه موضع معصومین بزرگوار در برابر خلفای جور زمان خود غیرفعال بوده است، اما با نگرشی عمیق تر، در صبر طولانی آنان، چیزی جز كثرت اشتیاق تاریخی اقامه كلمه حق و كثرت محبت بر هدایت تاریخی نسل بشر نمی بینیم.

معصوم(ع) در رسالت تكوینی و تاریخی خود، جریان بغض و عداوت را به خوبی می شناسد، لذا هر زمان در برابر دشمنی قرار دارد كه هم با گذشته اش آشناست، كه ریشه در تاریخ دارد! و هم بر آینده اش آگاه است، كه امتداد عداوت او را می بیند! بر این اساس دشمن امام موسی كاظم و امام رضا(ع)، محدود به هارون و مأمون و یا هرگونه دشمن مقطعی دیگر نیست، بلكه موضوع فعل معصوم در گام اول، رویارویی با ابلیس تاریخ در هر لباس و حجابی است و حال آنكه این دو فقط جزیی از تجسد عینی ابلیس تاریخند كه با خاصه كظم غیض رضوی و رضای رضوی و... تا آخر تاریخ، منكوب و در لهیب فرعونیت خویش مقهور ماندند.

معصوم از آن جهت كه ولی رشد و هدایت تاریخ است؛ به حقیقت می داند كه چه تصمیمی بگیرد و چگونه ضربه ای بر دشمن وارد آورد كه به خشكاندن ریشه كفر و نفاق در تاریخ و گشودن باب هدایت بر خلق بشر منجر گردد. زیرا ظرفیت معصوم، ظرفیت مشرف و ناظر بر همه ابعاد تاریخ و هرگونه فعل معصوم، فعل تاریخی و حیات ساز است.

گریه معصوم(علیه السلام)، عاطفه تاریخ را به لرزه می آورد.

قیام معصوم(علیه السلام)، مردم عالم را به اعتراض علیه كفر و بیداد وامی دارد.

غیبت معصوم(علیه السلام)، خلق تشنه را در قحط زلال صداقت می گذارد و...

هجرت معصوم(ع)، برای جریان هدایت در عصر ظهور، مأوا می سازد و از این جهت است كه هجرت دختری از خاندان امامت و ولایت، به یك هجرت تأثیرگذار تاریخ تبدیل می گردد. زیرا ایشان اگر چه غیر از چهارده معصوم(ع)، ولی در افق بسیار بالایی متولی به ولی زمان خود بودند. تحت توجهات و عنایات خاص ولی زمان پرورش یافته و رنگ خلق و خوی و ملكات الهی را به خود پذیرفته اند، همانند امام، فكری جز استعلای اسلام ناب محمدی(ص) نداشتند و در این راه به تبعیت از مولای خویش در برابر شداید و مصایب دوران سیاه عباسی چنان استقامت ورزیدند كه در نهایت مأمون، خلیفه وقت به پندار حفظ حكومت غاصبانه خود، چاره ای جز حمله به كاروان مهاجرتی آل رسول(ص) نیافت و كوچك و بزرگ و زن و مرد آنان را در هر كجا یافت، به شهادت رساند.

اما زهی خیال باطل كه با این كار، شیعه از ناشناخته ماندن در عصرهای تاریخ نجات یافت، زیرا نقش این هجرت نه فقط جایگاه جغرافیای معنوی و اهرم جذب قلوب، بلكه موطن جغرافیایی طبیعی شیعه را نیز تغییر داد.