بر سر خوان حضرت جود
تولّد و شهادت
مورّخان در تاريخ تولّد امام جواد عليهالسلام ، اختلاف دارند؛ عدهاى ميلاد آن حضرت را دهم رجب، برخى ۱۵ ماه رمضان و بعضى نيز ۱۹ ماه رمضان سال ۱۹۵ ه . در شهر مدينه مىدانند.
پدر بزرگوار جواد الائمّه عليهالسلام ، امام رضا عليهالسلام مىباشد؛ شخصيت ارجمندى كه ميزان فضايل و حيطه حيات علمى، عبادى و دينىاش، بركسى پوشيده نيست.
مادر امام جواد عليهالسلام ، بانوى گرامى و پاكدامنى بود به نام «سبيكه» (سكينه) و به روايت ديگر «خيزران». آن بانوى مؤمنه به خاندان شايسته امّالمؤمنين «ماريّه قبطيّه»تعلّق داشت. بعضىها نام وى را «ريحانه» و «درّه» نيز گفتهاند.
امام جواد عليهالسلام بعد از ۲۵ سال زندگى افتخارآميز، سرانجام در آخر ذيقعده سال ۲۲۰ ه . با تحريك معتصم عباسى و به وسيله همسرش امّالفضل مسموم و به شهادت رسيد. بدن مطهّرش در گورستان قريش در بغداد، كنار قبر جدّ بزرگوارش امام كاظم عليهالسلام ـ كاظمين ـ به خاك سپرده شد.
سخنان آغازين
امام جواد عليهالسلام در روز سوم ميلادش؛ لب به سخن گشود و بعد از حمد و ستايش خداوند متعال، به پيامبراكرم و خاندان عترت عليهمالسلام درود فرستاد.
از حكيمه دختر موسى بن جعفر عليهالسلام ، آن بانوى متديّن و شايسته، كه سرپرستى امور تولّد امام جواد عليهالسلام را به عهده داشت، نقل شده است كه گفت:
... امام جواد عليهالسلام بعد از تولّد، فرمود: «اشهد ان لا اله الاّ اللّه و انّ محمّداً رسول اللّه.»
و در روز سوم بعد از ميلادش فرمود: «الحمد للّه و صلّى اللّه على محمّد و على الائمّة الرّاشدين.»
و نيز افزود: در روز سوم تولّدش، چشمانش را گشود و به سوى آسمان چشم دوخت و سپس به سمت راست و چپ نگاه كرد. آنگاه فرمود: «أشهد ان لا اله الاّ اللّه، و أشهد انّ محمّداً رسول اللّه»؛ از ديدن حالتهاى وى تعجب كردم و هنوز در عالم شگفتى فرو رفته بودم كه پدرش امام رضا عليهالسلام آمد. به آن حضرت گفتم: از چيزهايى كه از اين كودك شنيدم، به شگفت آمدهام! پرسيد: چه چيز شنيدهاى؟ آنچه ديده و شنيده بودم، برايش تعريف كردم. حضرت فرمود:
«يا حكيمة! ماترون من عجائبه اكثر؛ اى حكيمه! شگفتىهايى كه بعد از اين، از او خواهيد ديد؛ بيشتر از آنچه تاكنون ديدهايد، خواهد بود.»
القاب، كنيه
براى پيشواى نهم، القاب متعدّدى ذكر كردهاند؛ مهمترين آنها عبارتند از:
جواد؛ تقى؛ مرتضى؛ قانع؛ رضى؛ مختار؛ باب المراد؛ زكى؛ متوكّل؛ منتجب
كنيه آن حضرت «ابوجعفر» مىباشد كه معمولاً در روايات تاريخى به «ابوجعفرثانى» معروف است تا با «ابوجعفر اوّل»، يعنى امام باقر عليهالسلام اشتباه نشود.
در طاعت كردگار
امام جواد عليهالسلام عابدترين فرد زمانش بود. محبّت و علاقهاش نسبت به باريتعالى وصف نشدنى و خوف، خشوع و اخلاصش در طاعت و عبادت خداوند ستودنى است. براى ترسيم جلوههاى عبادى آن حضرت، به چند نمونه بسنده مىكنيم:
الف) نماز
امام جواد عليهالسلام علاوه بر عبادات و نوافل معمول، نافله مخصوصى داشت. نافله آن حضرت دو ركعت بود؛ در هر ركعت، سوره فاتحه را قرائت مىنمود و آنگاه هفتاد مرتبه سوره اخلاص را تكرار مىكرد.
هرگاه وارد ماه جديد مىشد، در روز اوّل ماه، دو ركعت نماز به جاى مىآورد؛ در ركعت اوّل، بعد از سوره حمد، به تعداد روزهاى ماه (۳۰مرتبه) سوره توحيد را مىخواند. در ركعت دوم بعد از حمد، سوره انّاانزلناه را مثل ركعت اوّل تلاوت مىكرد.
ب) روزه
روزههاى مستحبّى آن حضرت نيز زياد بود. پانزدهم و بيست و هفتم ماه رجب روزه مىگرفت. اهل خانه و غلامانش نيز او را در روزه گرفتن همراهى مىكردند.
علاوه بر اين، گاهى ميزان عبوديت و بندگى خويش را نسبت به مقام لايزال الهى با اذكار و ادعيه ابراز مىنمود. برخى از مناجات و ادعيه آن حضرت عبارت است از:
الف) در حال قنوت
«اللّهمّ أنت الاوّل بلا اوّليّة معدودة، و الآخر بلا آخريّة محدودة، أنشأتنا لا لعلّة اقتساراً، واخترعتنا لا لحاجة اقتداراً، و ابتدعتنا بحكمتك اختياراً، و بلوتنا بأمرك و نهيك اختباراً، و ايّدتنا بالآلات، و منحتنا بالأدوات، و كلّفتنا الطّاقة، و جشمتنا الطّاعة، فأمرت تخييراً و نهيت تحذيراً، و خوّلت كثيراً، و سألت يسيراً، فعصى أمرك فحلمت، و جهل قدرك فتكرّمت...»
ب) بعد از نماز
«رضيت بااللّه ربّاً، و بالاسلام ديناً، و بالقرآن كتاباً، و بمحمّد نبيّاً، و بعلىٍّ وليّاً، والحسن، والحسين، و علىّ بن الحسين، و محمّد بن علىّ، و جعفر بن محمّد، و موسى بن جعفر، و علىّ بن موسى، و محمّد بن علىّ، و علىّ بن محمّد، والحسن بن علىّ، و الحجّةبن الحسن بن علىّ، أئمّةً.
اللّهمّ وليّك الحجّة فاحفظه من بين يديه و من خلفه و عن يمينه و عن شماله و من فوقه و من تحته، وامدد له فى عمره، و اجعله القائم بأمرك، المنتصرلدينك و أره ما يحبّ و تقرّبه عينه فى نفسه و فى ذرّيته و أهله و ماله و فى شيعته و في عدوّه، و أرهم منه ما يحبّ و تقرّبه عينه، واشف به صدورنا و صدور قوم مؤمنين.»
ج)براى برآورده شدن حاجت
راوى مىگويد: نامهاى خدمت امام جواد عليهالسلام فرستادم. در آن نامه، از حضرت تقاضا كرده بودم كه دعايى برايم ياد بدهد. آن حضرت اين گونه برايم نوشت:
تقول اذا اصبحت و أمسيت: «اللّه اللّه اللّه، ربّى الرّحمن الرّحيم، لا اشرك به شيئاً» و ان زدت على ذلك فهو خير، ثمّ تدعو بما بدأ لك فى حاجتك، فهو لكل شىء باذن اللّه تعالى، يفعل اللّه ما يشاء.
انوار هدايت
در منابع تشيّع و تسنّن، از امام جواد عليهالسلام حدود ۲۵۰ گوهر ماندگار در زمينههاى مختلف فقهى، اخلاقى و اجتماعى به ما رسيده است. شايسته است كه به ذكر چند نمونه كه بيشتر در منابع اهل سنّت است، اشاره كنيم؛ اميد است كه اين جملات نورانى مشعلهاى فروزانى باشند در دهكده ظلمانى جهان امروز و چراغهايى در كوره راههاى دشوار زندگى.
۱. مَنِ اسْتَغْنى بِاللّهِ افْتَقَرَ النّاسُ اِلَيْهِ، وَ مَنِ اتَّقىَ اللّهَ اَحَبَّهُ النّاسُ؛ كسى كه با اتكاء به خدا، روى نياز از مردم بگرداند، مردم به او نيازمند مىشوند. و كسى كه پرهيزكارى پيشه سازد، محبوب مردمان مىگردد.
۲. حَسْبُ الْمَرْءِ مِنْ كَمالِ الْمُرُوَّةِ اَنْ لا يَلْقى اَحَداً بِما يَكْرَهُ؛ كمال مروّت آن است كه انسان با هيچ كس چنان رفتار نكند كه برخودش نمىپسندد.
۳. مَنِ اسْتَحْسَنَ قَبيحاً كانَ شَريكاً فيهِ؛ آنكه كار زشتى را نيكو شمارد، در آن كار شريك است.
۴. مَنْ وَعَظَ اَخاهُ سِرّاً فَقَدْ زانَهُ وَ مَنْ وَعَظَهُ عَلانِيَةً فَقَدْ شانَهُ؛ كسى كه برادر مؤمن خود را پنهانى پند دهد، او را آراسته، و كسى كه آشكارا و در حضور ديگران نصيحت كند، چهره اجتماعى او را زشت ساخته است.
۵. عُنوانُ صَحيفَةِ الْمُسْلِمِ حُسْنُ خُلْقِهِ؛ سرآغاز نامه عمل مسلمان در قيامت، نيك خُلقى اوست.
۶. مَنْ وَثِقَ بِاللّهِ وَ تَوَكَّلَ عَلَى اللّهِ نَجاهُ اللّهُ مِنْ كُلِّ سُوءٍ وَ حَرَزَ مِنْ كُلِّ عَدُوٍّ؛ هركس به خدا اعتماد داشته باشد و بر او توكلّ كند، خدا او را از هر بدى نجات مىبخشد و از هر دشمنى حفظ مىكند.
۷. اَلْكَمالُ فِى الْعَقْلِ؛ كمال آدمى در خردمندى است.
۸. اَلْعامِلُ بِالظُّلْمِ وَالْمُعينُ عَلَيْهِ وَالرّاضى شُرَكاء؛ ستمكار و يارى كننده ستمكار و كسى كه به ستم او راضى است، همه در گناه آن شريكند.
۹. يَوْمُ الْعَدْلِ عَلَى الظّالِمِ اَشَدُّ مِنْ يَوْمِ الْجَوْرِ عَلَى الْمَظْلُومِ؛ روز دادخواهى و عدالت بر ستمگر سختتر از روز ستم بر ستمديده است.
۱۰. ثَلاثٌ يُبَلِّغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوانَ اللّهِ تعالى: كَثْرَةُ اْلاِسْتِغْفارِ وَ لينُ الْجانِبِ وَ كَثْرَةُ الصَّدَقَةِ وَ ثَلاثٌ مَنْ كُنَّ فيهِ لَمْ يَنْدَمْ: تَرْكُ الْعَجَلَةِ وَالْمَشْوَرَةُ وَالتَّوَكُّلُ عَلَى اللّهِ عِنْدَ الْعَزْمِ؛ سه چيز انسان را به خشنودى خدا مىرساند: بسيار آمرزش خواستن از خدا؛ نرم خويى با مردم؛ و بسيار صدقه دادن.
و سه خصلت است كه در هر كس باشد، پشيمان نمىشود: شتاب نكردن در كارها؛ مشورت در كارها؛ توكّل بر خدا هنگامى كه بر انجام كارى تصميم مىگيرد.
۱۱. اَلْعِفافُ زينَةُ الْفَقْرِ، وَالشُّكْرُ زينَةُ الْغِنى، وَالصَّبْرُ زينَةُ الْبَلاءِ، وَالتَّواضُعُ زينَةُ الْحَسَبِ، وَالفَصاحَةُ زينَةُ الْكَلامِ، وَالْحِفْظُ زينَةُ الرِّوايَةِ، وَخَفْضُ الْجَناحِ زينَةُ الْعِلْمِ، وَحُسْنُ الاَدَبِ زينَةُ الْعَقْلِ، وَبَسْطُ الْوَجْهِ زينَةُ الْكَرَمِ، وَ تَرْكُ المَنِّ زينَةُ الْمَعْرُوفِ، وَالْخُشُوعُ زينَةُالصَّلوةِ، وَ تَرْكُ مالا يَعْنى زينَةُ الْوَرَعِ؛ پارسايى زينت فقر، شكر زينت توانگرى، شكيبايى زينت بلا، فروتنى زينت شأن و بزرگى، گويايى زينت سخن، نگهدارى و ضبط دقيق زينت روايت، تواضع زينت دانش، ادب زينت خرد، گشادهرويى زينت كرم و بخشندگى، منّت ننهادن زينت احسان و نيكى، توجّه و حضور قلب زينت نماز، ترك كارهاى بيهوده زينت تقوا و پرهيزكارى است.
۱۲. كَيْفَ يَضيعُ مَنِ اللّهُ كافِلُهُ، وَ كَيْفَ يَنْجُو مَنِ اللّهُ طالِبُهُ؛ چگونه ممكن است كسى كه خدا سرپرست اوست، تباه شود؛ و چگونه ممكن است كسى كه خدا در تعقيب اوست، رهايى يابد؟
۱۳. عِزُّالْمُؤْمِنُ غِناهُ عَنِ النّاسِ؛ عزّت مؤمن در بىنيازى از مردم است.
۱۴. اَلْعُلَماءُ غُرَباءٌ لِكِثْرَةِ الْجُهّالِ بَيْنَهُمْ؛علما با زياد بودن جاهلان، غريبند.
حيات فكرى و سياسى امامان شيعه، رسول جعفريان
اصول كافى،الارشاد، التهذيب، مسار الشيعه، كشف الغمّه
اعلام الهداية، مجمع جهانى اهل بيت
نورالابصار، شبلنجى