یا باب الحوائج ادرکنا
پای درس اعتقادات امام هفتم
ثبات قدم در اعتقاد صحیح
«یا هشام لو كان فی یدك جوزة و قال الناس فی یدك لۆلۆة ما كان ینفعك و أنت تعلم انها جوزة و لو كان فی یدك لۆلۆة و قال الناس انها جوزة ما ضرك و أنت تعلم انها لۆلۆة».[1]
امام کاظم به صحابی خود هشام بن حکم چنین پند می دهد: «اى هشام! اگر گردویى در دست داشته باشى و مردم گویند درّ است، تو را كه مىدانى گردو است سود نمىدهد و اگر درّى در دست داشته باشى و همه گویند كه آن گردو است و تو خود مىدانى درّ است سخن ایشان هیچ زیانى براى تو ندارد.» [2]
درس توحید
الفضل بن شاذان عن محمد بن أبی عمیر قال: دخلت على سیدی موسى بن جعفر علیه السّلام فقلت له: یا ابن رسول اللّه علمنی التوحید، فقال: یا أبا أحمد لا تجاوز فی التوحید ما ذكره اللّه تعالى ذكره فی كتابه فتهلك (الحدیث) [3].
ابن ابی عمیر از اصحاب خاص امام علیه السلام می گوید: بر آقای خودم موسی بن جعفر وارد شدم . عرضه داشتم: ای پسر رسول خدا ! توحید را به من یاد بدهید. جضرت فرمود: ای ابا احمد! در توحید از آنچه خداوند در کتابش ذکر کرده تجاوز نکن که هلاک می شوی.
درس نبوت
یَا هِشَامُ مَا بَعَثَ اللَّهُ أَنْبِیَاءَهُ وَ رُسُلَهُ إِلَى عِبَادِهِ إِلَّا لِیَعْقِلُوا عَنِ اللَّهِ فَأَحْسَنُهُمُ اسْتِجَابَةً أَحْسَنُهُمْ مَعْرِفَةً وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ اللَّهِ أَحْسَنُهُمْ عَقْلًا وَ أَكْمَلُهُمْ عَقْلًا أَرْفَعُهُمْ دَرَجَةً فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ .[4]
امام كاظم علیه السلام فرمود: اى هشام! خداوند پیامبران و فرستادگان خود را از آن جهت به نزد بندگان فرستاد تا حقایق را از طریق خدا بیاموزند (و شناختى الهى پیدا كنند). این است كه هر كس، از پیامبران پذیرشى نیكوتر داشته باشد، به معرفت و شناختى بهتر دست یافته است. و هر كس از كار خدا آگاهتر گردد از خردى نیكوتر برخوردار است. و آنان را كه عقلى تمامتر باشد، در دنیا و آخرت درجهاى بالاتر باشد.[5]
در توضیح مختصر این روایت و ترجمه آن شاید بتوان گفت: پیامبران آمدند تا انسانها را به این مطلب رهنمون کنند که تنها راه مطمئن کسب معارف، آن است که از منابع اصیل دینی باشد. بنابراین اگر کسی با رجوع به این منابع به حقیقت دین رسید و آن را با جان و دل پذیرفت و بدان عمل کرد معلوم می شود که در اعتقادش به خطا نرفته است.در ادامه حضرت به این شاگرد کلامی خویش فرمود: یَا هِشَامُ إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَیْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ ع وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول.
«اى هشام- خدا بر مردم دو حجت دارد: حجت آشكار و حجت پنهان، حجت آشكار رسولان و پیغمبران و امامانند و حجت پنهان عقل مردم است.» [6]
درس امامت
عن صفوان بن یحیى عن أبی الحسن الأول یعنی موسى بن جعفر علیه السّلام قال: ما ترك اللّه الأرض بغیر إمام قط منذ یوم قبض آدم یهتدى به إلى اللّه عز و جل و هو الحجة على العباد، من تركه هلك و من لزمه نجا حقا على اللّه عز و جل. [7]
صفوان از امام کاظم علیه السلام روایت نقل می کند که فرمودند: خداوند از زمان وفات آدم هیچگاه زمین را بدون امام وانگذارد؛ امام کسی است که بوسیله وی انسانها بسوی خدا هدایت می شوند؛ و اوست حجت خدا بر بندگانش؛ هر کس امام را رها کند نابود می شود و هر کس همراهی امام کند نجات می یابد.
پی نوشت:
1. أعیان الشیعة، محسن الأمین، ج2،ص 10.
2. سیره معصومان، ج6، ص 131.
3. إثبات الهداة، الحر العاملی ، ج1، ص 82.
4.الكافى، الكلینی ،ج1 ، ص 16.
5. الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج1، 194.
6. اصول كافى، ترجمه مصطفوى ، ج1، ص 19.
7. إثبات الهداة، الحر العاملی ، ج1،ص 134.