بعثت و مهدويت و ارتباط ميان آنها

آيه اظهار
هوالذي أرسل رسوله بالهدي ودين الحقّ ليظهره علي الدّين كلّه ولو كره المشركون؛
[۱] 
او كسي است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه آيينها چيره و غالب گرداند، هر چند مشركان كراهت داشته باشند. 
در آيه مذكور سه سؤال عمده است که بايد پاسخ داده شود. سؤال نخست: مرجع ضمير (هاء) در «ليظهره» به چه چيزي بر مي‌گردد؟ به پيامبر يا به دين حق؟[۲] سؤال دوم: چيرگي به چه معناست؟ آيا به معناي تسلط يافتن به وسيله حجت و برهان است يا به وسيله غلبه و پيروزي؟[۳] سؤال سوم: اين چيرگي به دست چه كسي و در چه زماني تحقق مي‌يابد؟ آيا توسط حضرت عيسي(ع) در آخرالزمان يا به وسيله امام مهدي(ع) در آخرالزمان؟[۴]
در پاسخ به سؤال نخست مي‌گوييم: احتمال دوم (برگشت ضمير به دين حق) به چندين وجه درست است.
وجه اول: ظهور و سياق آيه دلالت دارد كه ضمير (هاء) به «دين حق» باز مي‌گردد، زيرا در آيه قبل خداوند مي‌فرمايد: «مشركان مي‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند، ولي خداوند جز اين نمي‌خواهد كه نور خود را كامل كند، هر چند كافران ناخشنود باشند.»[۵] نوري كه كفار و مشركان مي‌خواهند آن را خاموش كنند، جز اسلام و دين حق چيزديگري نيست. خداوند به پيامبر و امت او مژده و بشارت مي‌دهد كه عاقبت، پيروزي و غلبه با آنهاست. پس به قرينه سياق، اتمام نور يعني چيرگي اسلام و همين غلبه و چيرگي باعث مي‌شود كه مشركان خشمگين باشند.
وجه دوم: اكثر مفسران اهل‌سنت ضمير (هاء) را به دين حق و اسلام برگردانده‌اند[۶]
وجه سوم: وجود روايات و اقوال علماي اهل‌سنت[۷] درباره آيه در حق حضرت مهدي(ع) است. در نتيجه بايد ضمير (هاء) را به دين حق برگردانيم، چرا كه توسط آن حضرت بر ساير اديان غلبه مي‌يابد. بنابراين، اسلام است که بر ساير اديان مستولي مي‌شود.
درپاسخ به سؤال دوم مي‌گوييم: به نظر مي‌رسد اين چيرگي به وسيله غلبه و پيروزي باشد. فخر رازي اين مطلب را مطرح کرده و مي‌گويد: 
بدان كه چيرگي بر ديگري، يا با حجت و برهان يا با فراواني و زيادي و يا با غلبه و پيروزي است، و چون بشارت الهي مربوط به آينده است نه حال، و از طرف ديگر، آشكار شدن اين دين با حجت و برهان در تمام زمانها معلوم است، بنابراين بايد چيرگي به معناي برتري اسلام با غلبه باشد.[۸]
در تفسير ابن‌جزي چنين آمده است: «و چيرگي آن يعني آن را بالاترين و نيرومندترين دينها قرار داد تا مشرق و مغرب را فراگيرد.»[۹] اين همان روايتي است كه گروهي از مفسران از ابوهريره نقل كرده‌اند[۱۰] (و در نظر اهل‌سنت معتبر است). در كتاب درالمنثور چنين آمده است: سعيدبن منصور و ابن‌المنذر و بيهقي در كتاب سنن خود از جابر، درباره «ليظهره علي الدين كله» روايت كرده‌اند كه گفت: اين واقع نخواهد شد مگر اينكه فقط اسلام پيرواني داشته باشد نه يهودي و نه مسيحي.[۱۱] 
در پاسخ به سؤال سوم مي‌گوييم: با توجه به اقوال تابعين، احتمال دوم (چيرگي و غلبه به وسيله امام مهدي در آخرالزمان) درست به نظر مي‌رسد. قرطبي مي‌گويد: سدي گفته است: اين اظهار دين، به هنگام خروج مهدي است كه كسي نمي‌ماند جز اينكه پيرو اسلام شود.[۱۲] سعيدبن جبير درباره آيه «ليظهره علي الدين كله ولوكره المشركون» مي‌گويد: ايشان مهدي از اولاد فاطمه است.[۱۳] 
روايات بسياري در كتب حديثي اهل‌سنت وجود دارد مبني بر اينكه حضرت مهدي(ع) از فرزندان پيامبر(ص) است و در آخرالزمان زمين را پر از عدل و داد مي‌كند، کما اينكه قبل از او پر از ظلم و جور شده است.[۱۴] علاوه بر اينها مي‌گوييم: امكان ندارد اين غلبه و پيروزي توسط حضرت عيسي(ع) باشد ـ‌چنان‌كه برخي معتقدند‌ـ زيرا ما اعتقاد داريم كه پيامبر اكرم(ص) آخرين نبي و افضل آنها و نيز مهيمن بر ساير انبياست. آيا معقول است كه حضرت عيسي(ع) بيايد و دين اسلام را کامل كند و به اتمام برساند و آن را بر ساير اديان غلبه بدهد، در حالي كه پيامبر اسلام آخرين نبي و افضل آنها باشد! ما مي‌گوييم و ادله هم آن را ثابت كرده‌اند كه اسلام توسط يكي از جانشينان پيامبر و از فرزندان ايشان ـ حضرت مهدي(ع)ـ بر ساير اديان غلبه مي‌يابد و هيچ محذوري هم پيش نمي‌آيد، زيرا جانشينان حافظ و كامل كننده اسلام‌اند؛ همان اسلامي كه پيامبر اكرم براي آن مبعوث شدند.

نتيجه‌گيري

1. سنت خداوند و هدف نهايي بعثت بر اين قرار گرفته است که دين اسلام بر ديگر اديان غالب و چيره شود. 
2. اين غلبه و چيرگي در زمان پيامبر(ص) و پس از آن تا به حال به طور کامل تحقق نيافته است.
3. اين چيرگي در آخرالزمان به دست امام عصر(عج) محقق خواهد شد.
  

 .

 .

 .

 .

دلم هوای مدینه دارد....

 

پي نوشت : 

۱ توبه: 33؛ صف: 9.
۲. زادالمسير في علم التفسير، الامام أبي‌الفرج جمال‌الدين محمدالجوزي، تحقيق: محمد‌بن عبدالرحمن عبد‌الله، دارالفكر للطباعة والنشر والتوزيع، ج3، ص290.
۳. تفسير كبير فخر رازي، ج16، ص40.
۴. زادالمسير، ابن‌جوزي، ج3، ص290.
۵. توبه: 32.
۶. الجامع لاحكام القرآن، لأبي عبد‌الله محمد‌بن أحمد الأنصاري القرطبي، دار احياء التراث العربي، بيروت، 1405ق، ج11, ص48؛ الكشاف, زمخشري, ج4, ص99؛ أحكام القرآن, جصاص، ج5 ص334؛ تفسير ابن‌جزي, ص252؛ الدرالمنثورفي التفسيربالمأثور، جلال‌الدين عبدالرحمن‌بن ‌ابي‌بکر السيوطي، دارالمعرفة للطباعة والنشر والتوزيع، بي‌تا, ج4، ص175 و ديگر مفسران... .
۷. تفسير قرطبي, ج8, ص121 و ج11 ص48؛ تفسير فخر رازي، ج16، ص40؛ نور الابصار في مناقب ال بيت النبي المختار، مؤمن‌بن حسن مؤمن شبلبنحي، دارالحيل بيروت، 1409ق، ص228؛ البيان في اخبار صاحب الزمان، الحافظ ابي‌عبد‌الله محمد‌بن يوسف الکنجي الشافعي، مؤسسة النشر‌الاسلامي، 1417ق, باب 25, ص156.
۸. تفسير كبير, فخر رازي, ج16, ص40.
۹. التسهيل لعلوم التنزيل، ابن‌جزي الغرناطي الكلبي، دارالکتاب العربي، 1403ق، ص252.
۱۰. تفسير طبري, ج، 14 ص215، شماره 16645؛ تفسير كبير فخر رازي، ج16, ص40؛ تفسير قرطبي ج8, ص121؛ در المنثور, ج4, ص176
۱۱. در المنثور, ج4 ص175
۱۲. تفسير طبري، ج14، ص215، شماره 166455؛ تفسير كبير، ج16، ص40؛ تفسير قرطبي، ج8، ص121؛ درالمنثور، ج4، ص176.
۱۳. البيان في اخبار صاحب الزمان, باب 25,156.
۱۴. فرائد فوائد الفكر في الامام المهدي المنتظر، مرعي‌بن يوسف المقدسي الحنبلي، تحقيق: شيخ سامي الغريري، موسسه معارف اسلامي، 1421ق, ص61 ‌ـ 64؛ عقد الدرر في اخبار صاحب المنتظر, 46ـ 41؛ الصواعق المحرقة, ج2, ص162؛ مسند احمد، احمد‌بن حنبل، دار صادر بيروت، بي‌تا, ج3, ص28.