پیراهن خاکی 41 (ستاره های آسمانی ....)
" تولدی " دوباره است ، در جایی فراتر از آنکه " عقل زمینی " به ساحت مقدس آن راه یابد ...
انگار برای " من " همین قدر کفایت میکند که درباره ی ستاره های دهه شصت ، خاطراتی بشنوم ، وصیت نامه ای بخوانم ، عکس های یادگاری چند نفره شان را نگاه کنم ،و گاه گاهی جایی را برای یاد آوری "بودنشان " خط خطی کنم ...
این روزها فکر میکنم این کارها را که همه در مورد ستاره هایشان خوب بلدند ....
می شود پوستری در اتاق چسباند ، دنبال آخرین تبلیغات کنسرت ستاره ها بود ،آلبوم امضای ستاره هارا تکمیل کرد ، مدل مو و لباس را عوض کرد ...
فقط " ستاره هایمان " کمی با هم فرق میکند ، همین ...!
پس من هم در "عمل " کاری نکرده ام ....!
پایبند بودن به آن آرمان ها کاری سختی است انگار در دهه نود !!!
اما " تـُــــــــو " اگر می توانی پایبند باش و پاسداری کن ....
" لُــــــطفا " به این سـُـــــوال ها پاسخ دهید ؟
آیا جَـــــــنگ تمام شده یا در حال حاضر در حال جـــــنگیم ؟
اگر در حال جنگیم ، خَــــــط مُــــــقدم جبــــهه این جنگ کجاست ؟
در پاسداری از خط مقدم این جبهه ، " مَــــــن " چه ها می توانم بکنم ؟
.
.
" هــــــــــفته دِفــــــاع مُـــقــــــدس گــــــرامی بــــاد "