چقدر تلخ است وقتی بدانی که هیچ نیستی و هیچ نمی ارزی.چقدر دردناک است وقتی به پشت سر خود نگاه کنی و ببینی از چه گردنه هایی عبورت داده اند و ندانسته ای.چقدر حسرت آور است وقتی بدانی چه قدر دوری...

عرفه است و بوی حسین(ع) می آید.بوی خون و کربلا.بوی عشق و محرم.دعای عرفه و دلی که می لرزد.دلی می لرزد که نکند به هیچ نیرزد و دستش به دامانی نرسد.

کاروانی در راه است.کاروانی به عظمت تمام بشریت و مسیری که هماره راهی می طلبد.حسین(ع) به کربلا میرود تا بمیرد و می میرد تا بماند. به کربلا می رود تا کعبه ای دیگر بنا کند و همه دیدند سعی و صفایش را و حج خونینش را!

******************************

قربان هرساله پس از عرفه می آید.به راستی کدام یک از پس دیگری است؟کدام یکشان را باید در دیگری جست؟

ابراهیم(ع) را باید در حسین(ع) جست یا حسین (ع) را در ابراهیم(ع)؟

حسین(ع) مناجات می کند و ابراهیم(ع)قربانی....

و حسین(ع) قربانی می شود و ابراهیم(ع) مناجی...

از قربانی مناجی سرور برمی خیزد و از مناجات قربانی اندوه.

عشق بلاد غریبی است.آن گاه که عطش٬قربانیان را به تقلا می آورد٬یکی در تشنگی جسم٬که به زمزم سیراب می شود و یکی در تشنگی جان که هر چه زردی کویر به سرخی خون رنگین شود نیز٬این درد قرار نمی گیرد.سلوک ابراهیم(ع) در آن است که خون و قربانی ختم به زمزم و میقات و کعبه شود و سلوک حسین(ع) آن است که هزار زمزم و میقات و رکن و مقام٬جمله قربانی خونین گردند.

و گویی پسند پروردگار نیست که ابراهیم را آگاهی از خواست احد رحمان باشد٬و خلیل می بایست (به ندانستن به آنچه خواست پروردگار است)وصال را لبیک گوید اما به دیگر روی خواست پروردگار چنان است که حسین به علم پروردگار آگاه باشد و به اختیار سر تا پای لبیک شود.

یر فراز جبل الرحمه ابراهیم از خنجر شکوه می کند که چرا نمی بری؟و چرا نمی بری ای خنجر؟

حال آنکه در قربانگاه حسین٬این خنجر است که به ناله می آید که چرا ببرم؟و چرا ای حسین؟

و در هر دو پاسخ از جانب عرش می آید که قربانی آنست که خداوند عزیز انتخاب کرده.

قربان هرساله پس از عرفه می آید و دلها را شادمان می گرداند.حال آنکه این قربان خود عرفه ای است بر قربانی که هرسال پس از آن می آید و خلق را به عزا می نشاند.گویی که ابراهیم(ع) راهی است که به حسین(ع) ختم می شود و حسین(ع) صراطی است که ابراهیم (ع)را در آغوش کشیده است٬و این قربانی موجب اندوه فراق عرفه است و آن عرفه علت وصال قربان.

برداشت از وبلاگ شاید بخوانی ام