تصنیف‌های عاشقانه‌ای از سمت مدینه می‌وزد.گلدان‌هایی از شعر، چیده می‌شود پیش چشمان لحظات

نام «ششمین قرائت زیبایی» بر سر زبان‌های دانش افتاده است.نام او چون نسیمی معطر، از کنار پل‌های عرفان می‌گذرد. با آمدنش، جان قلم تازه می‌شود؛ قلم‌هایی که به احادیث پرنورش دخیل می‌بندند. باید اما پا به پای معرفت رفت تا او را دریافت!

باید همراه شد با زلال اندیشه. دانشگاه او، از جنس دلاویزترین گل‌های بهاری است؛والاترین رنگ پارسایی، از ساعات درس او بیرون می‌آید و صدای مکتب بیداری، گوشه‌ای از بیانات اوست. امروز، حالت شعف به اندام آفرینش وارد شده که: شاهْ بیت غزل دانایی می‌آید. «مفضل» خوب می‌داند که با آمدنش، توحید نهفته در اشیا، همهْ فهم می‌شود. آری! او که بیاید، همه واژه‌های قدسی جاری می‌شوند در صفحات ایمان.نفس‌های سبز دانش و ژرف کاوی، در فقه منتشر می‌شود.او که بیاید، دل، به روایات جاویدش پیوند می‌خورد

نگاه کن! جعفر بن محمد صلی الله علیه و آله می‌آید

کاظم بدرالدین.

پنجاه ایستگاه بازرسی

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: هرگاه یكی از شما حاجتی از خدا خواست كه حتما برآورده گردد، باید دل به خدا ببندد و از مردم ناامید شود، و امید جز خدا نداشته باشد، وقتی كه خداوند قلب مؤمن را چنین دید، قطعا حاجت او را - اگر از خدا طلبید - بر می آورد، قبل از آنكه به حساب و باز خواست خداوند در قیامت كشیده شوید خود را به حساب بكشید چرا كه در روز قیامت پنجاه ایستگاه (بازرسی) است كه توقف در هر ایستگاه ، مدت هزار سال است ، سپس آیه 5 سوره سجده را خواند : ثم یعرج الیه من یوم كان مقداره خمسین الف سنه مما تعدون :جبرئیل و فرشتگان به سوی خدا عروج می كنند، در روز(قیامت) كه اندازه آن ، پنجاه هزار سال از آنچه می شمارید (از سالهای دنیا باشد).

امام عابدان

به همراه امام صادق (عليه السلام) به قصد مكه و براى انجام مناسك حج از مدينه خارج شديم. به مسجد شجره كه ميقات مردم مدينه است، رسيديم . لباس احرام پوشيديم، در هنگام پوشيدن لباس احرام تلبيه گويى يعنى گفتن: ( لبيك اللهم لبيك ) لازم است. ديگران طبق معمول اين ذكر را بر زبان جارى مى كردند.مالك مى گويد: من متوجه امام صادق(عليه السلام) شدم ، ديدم حال حضرت منقلب است.هيجانى به امام دست مى دهد وصدا در گلويش مى شكند، وچنان كنترل اعصاب خويش را از دست مى دهد كه مى خواهد بى اختيار از مركب به زمين بيفتد.

مالك مى گويد: من جلو آمدم وگفتم: اى فرزند پيامبر! چاره اى نيست اين ذكر را بايد گفت. هر طورى كه شده بايد اين ذكر را بر زبان جارى ساخت. حضرت فرمودند:

اى پسر ابى عامر! چگونه جسارت بورزم وبه خود جرإت واجازه بدهم كه لبيك بگويم؟ (لبيك) گفتن به معناى اين است كه خداوندا، تو مرا به آن چه مى خوانى با سرعت تمام اجابت مى كنم وهمواره آماده ى انجام آن هستم.با چه اطمينانى با خداى خود اين طور گستاخى كنم و خود را بنده آماده به خدمت معرفى كنم؟! اگر در جوابم گفته شود: (لالبيك و لاسعديك) آن وقت چه كنم؟

منش حضرت

غذای داغی را به حضور امام صادق (علیه السلام) آوردند، چندین بار فرمودند: نستجیر بالله من النار: پناه می بریم به خدا از آتش ‍ جهنم ، ما قدرت خوردن غذای داغ را نداریم ، پس چگونه قدرت تحمل آتش دوزخ را داشته باشیم . این گفتار را فرمود تا غذا خنك شد و از آن خورد.

روزی بنده كفشش پاره شد، و كفش از پایش در آمد، با پای برهنه راه رفت ، در حالی كه دستهایش ‍ را به سوی آسمان بلند كرده و به خدا عرض می كرد: رب لاتكلنی الی نفسی طرفه عین ابدا لا اقل من ذلك لااكثر: پروردگارا مرا به اندازه یك چشم بهم زدن و نه كمتر و نه زیادتر به خودم وامگذار(در حالی كه) قطرات اشك آنچنان از دیدگانش می ریخت كه از اطراف محاسنش سرازیر می شد.

سرمایه ولایت

مردی به محضر امام صادق علیه السلام رسید و از فقر و تنگدستی شكایت كرد. امام علیه السلام به او فرمودند: این طور نیست كه تو می گویی و من تو را فقیر نمی دانم . عرض كرد: سرور من به خدا سوگند شما از وضع من خبر نداری و نمونه هایی از فقر خود را ذكر كرد و امام علیه السلام سخن او را نمی پذیرفت تا اینكه از او سوال كرد اگر صد دینار به تو بدهند حاضری از ولاین ما دست برداری و از ما برائت جویی ؟ جواب داد: نه ، امام پیوسته رقم دینار را بالا برد و به هزارها دینار رسانید و آن مرد قسم می خورد كه حاضر نیست با این مبالغ از ولایت ائمه علیهم السلام دست كشد. آنگاه امام علیه السلام به او فرمودند: آیا كسی كه چیزی دارد كه به هزارها دینار نمی فروشد فقیر است .

معیارعمل

مفضل بن عمر گوید: خدمت امام صادق علیه السلام بودم كه موضوع اعمال مطرح شد، من گفتم : عمل من به چه اندازه كم و ضعیف است ! حضرت فرمودند: عمل كم باتقوا از عمل زیاد بی تقوا بهتر است . عرض كردم : چگونه عمل زیاد بی تقوا می باشد؟ فرمودند: مانند مردی كه از غذای خود به مردم می خوراند وبا همسایگانش مهربانی می كند در خانه او به روی مردم باز است اما وقتی دری از حرام بر روی او گشوده گردد وارد آن می شود، این عمل بدون تقوا است . اما كس دیگری هست كه این كارهای خیر را ندارد اما در حرامی بر اوگشوده شود وارد آن نمی شود

منابع

داستانهای شنیدنی از چهارده معصوم(علیهم السلام)/آیت الله محمد محمدی اشتهاردی

چهل داستان و چهل حدیث از امام جعفر صادق(علیه السلام)/عبدالله صالحی