خورشید هدایت...
گفتاری از حجتالاسلاموالمسلمین فاطمینیا، استاد اخلاق :(۳)
معرفت مراتب دارد. در بین اصحاب خود امیرالمؤمنین هم، ابن عباس یك شاگرد بود، كمیل یك شاگرد بود، عمّار یاسر یك شاگرد بود و میثم تمّار هم یك شاگرد. یا رسول خدا در بین اصحابشان آیا با همه یكسان برخورد میكردند؟ همهشان را میشناختند و به اندازهی ظرفیتشان با آنها حرف میزدند. شتربانی به امام صادق سلاماللهعلیه میگوید كه یك نصیحتی بكنید. حضرت میفرماید: «عَلَیْكَ بِالصِّدْقِ الْحَدیثِ»؛ وقتی حرف میزنی راست بگو. خوب این حرف بزرگی است، ولی ساده است. اما وقتی یك عالم بزرگی میرود پیش امام صادق علیهالسلام. دیگر حضرت آن نصیحت را نمیگوید و لحنش عوض میشود.
خلاصه شناخت مراتب دارد. «اللّهم عرّفنی حجّتك» یعنی ما اجمالاً بدانیم حضرت هادی علیهالسلام امام است و معصوم است و متصل به غیب. این معرفت اجمالی است اما دربارهی معرفت ابعاد شخصیتی ایشان، من بارها به دوستان گفتهام كه ما حتی شاگردان اینها را نمیتوانیم بشناسیم.

حضرت امام صادق علیهالسلام میفرمایند: «لا یُقْبَلُ اللهُ عَمَلاً الاّ بِالمَعرِفَة»؛ خدا عملی را نمیپذیرد مگر با معرفت. بعد میفرمایند: «و لا معرفةٌ الاّ بِالعَمَلِ»؛ معرفتی حاصل نمیشود مگر با عمل. اگر سطحی نگاه كنیم، دور لازم است: من چهكار كنم كه بامعرفت شوم؟ عمل كنم. حال چهكار كنم كه عملم مؤثر شود؟ معرفت داشته باشم. باز چهكار كنم كه معرفت داشته باشم؟ عمل كنم.
اما این دور چگونه شكسته میشود؟ اینطور شكسته میشود كه مقصود از معرفت، یك معرفت اجمالی است و نه معرفت تفصیلی. اینجا حضرت مقصودش معرفت اجمالی است. خدا این سرمایهی اولیه را به ما داده است. خدا به ما عقل و هوش داده و انبیاء و ائمه را فرستاده است. در نماز چه میگوییم؟ «إیّاك نَعبُدُ». این یك دریا حرف است كه تو پیامبر فرستادی و گفتی نماز بخوانیم، اما بلافاصله پشت سرش میگوید: «إیّاك نَستَعینُ». یك بهانه دست خدا بدهید، بقیهاش را مرحمت میكند.
بنابراین فقط با عمل و با تطهیر باطن و تطهیر نفس است و غیر از این هم راهی نیست. هرچه هم عمل به وظیفه كنیم، این معرفت بیشتر میشود. این را عرفای اهل دانش مثال زدهاند كه اگر یك فانوس دستمان بگیریم، این فانوس بیست متر جلوی ما را روشن میكند. وقتی این بیست متر را میرویم، بیست متر دیگر روشن میشود. یعنی عمل است و نور و نور است و عمل.
(۱) :اين روايت به تعبيرهاي مختلفي در كتابهاي شيعه و سني آمده است. رجوع شود به مسند طيالسي ص1259 و تاريخ بخاري ج6، ص445 و مسند احمد ج3، ص466 و كافي ج،1 ص376 و... .
(۲) :نویسنده متن: محمد جواد مروجي طبسي
(۳) پایگاه تخصصی امام هادی(ع)