دلايل صلح از منظر جبهه امام

جريان‌شناسي دقيق دو طيف متعارض (صالحان و ناصالحان) نشان مي‌دهد، «دنيازدگي و عدم دينداري»، مردم در نهايت موجب پذيرش صلح از سوي امام حسن شد؛ لذا آن حضرت اين دو را به عنوان عامل صلح معرفي و با تعبير «عبيد الدنيا» از آنان ياد مي‌کند. (بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۱.)

نقاط اوج اين رويکرد را مي‌توان در استقبال نکردن مردم از حضور در اردوگاه جنگ امام حسن يافت، به گونه‌اي که امام حسن فرمود:شگفتا از مردمي که پي در پي نه حيا دارند، نه دين... اف بر شما اي بردگان دنيا...»
همين طور در سردادن شعار زندگي، وقتي که امام فرمود: معاويه ما را به چيزي فراخوانده است که عزت و عدالت در آن نيست. اگر زندگي دنيا را مي‌خواهيد، مي‌پذيريم و اين خار در چشم را تحمل مي‌کنيم و اگر مرگ را بخواهيد آن را در راه خدا ارزاني مي‌داريم.» و همه فرياد زدند: «بل البقية و الحياة.»  ما زندگی می خواهیم، ما می خواهیم زنده بمانیم (بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۱.)

 

حال اندکی از مباحث مترتب بر دنياگرايي مردم را مرور مي‌کنيم

اين آثار در قالبهاي مختلف خود را نشان داد که به واقع برخي محققان اين آثار و معلولها را به جاي علت صلح مطرح مي‌کنند. برخي از اين آثار عبارتند از:

پيمان‌شکني:

وقتي سپاه قيس بن سعد قبيله به قبيله به معاويه پيوستند، امام فرمود: پس از شهادت پدرم با من به اختيار بيعت کرديد و من هم پذيرفتم و در اين راه بيرون آمدم و خدا مي‌داند که چه تصميمي داشتم، ولي از شما سرزد آنچه سر زد.» (الفتوح، ج ۴، ص ۲۹۰.)

خيانت به امام

رويکرد دنياگرايي مردم ـ به ويژه خواص ـ را در قيام و صلح حسني در آيينه خيانتهايشان بايد ديد، چنان که معاويه در آغازين لحظات اکثر آنان را جذب کرد از جمله فرماندهي از قبيله کنده را با پانصد هزار درهم خريد و او با دويست نفر به معاويه پيوست و امام فرمود: من بارها به شما گفته‌ام که شما وفا نداريد و بنده دنياييد.» (بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۰.)

مصمم نبودن به مبارزه

 

براي نمونه وقتي جارية بن قدامه نزد حضرت آمد و تقاضاي حرکت به سمت دشمن کرد. امام فرمود: اگر همه اين مردم مثل تو بودند، رهسپارشان مي‌کردم؛ ولي نصف يا يک دهم مردم اين عقيده را ندارند.» (همان، ج ۳۴، ص ۱۸ و ر.ک. به: سيره پيشوايان، ص ۱۱۰؛ حقايق پنهان، ص ۲۱۶ و ۲۱۳.)

تنها ماندن امام حسن(عليه‌السلام)

حضرت بارها با اين حقيقت تلخ روبه‌رو شد از جمله در آغاز جنگ، وقتي به پل منيع رسيد، حجر بن عدي از سوي حضرت، مردم را در مسجد جمع کرد و کوشيد آنان را به جنگ تهييج کند. اما همه سکوت کردند؛ به گونه‌اي که عدي بن حاتم برخاست و گفت: سبحان الله! چقدر سکوت شما زشت است. آيا به امام و فرزند پيامبر خود پاسخ نمي‌دهيد. (مقاتل الطالبيين، ص ۵۹؛ امالي طوسي، ص ۵۵۹.)

امام در برابر اعتراضها به صلح هم مي‌فرمود: «سوگند به خدا! حکومت را به معاويه نسپردم؛ مگر اينکه ياراني نيافتم.» (احتجاج، طبرسي، ج ۲، ص ۷۱، بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۴۷، بحارالانوار، ج ۸۵، ص ۲۱۲). حتي در دعاهاي امام نيز اين مطلب هست.

نااميدي از وصول به هدف با اقدام نظامي

هدف اصلي نظام امامت جامعه‌سازي و صيانت از جامعة النبي است. جنگ و صلح اموري فرعي‌اند که در مسير جامعه‌سازي، به دليل تعارض بناي جامعه جديد با منافع گروه‌هايي که از وضع سابق بهره مي‌برند، پيش مي‌آيد وگرنه ائمه فارغ از اين امور مشغول جامعه‌سازي اسلامي و تحقق مدينة النبي مي‌شدند.

امام حسن(عليه السلام)هم در اين مسير ناچار به جنگ شد و پس از تنهايي، نااميدي از ادامه وصول به هدف با اقدام نظامي پيش آمد. امام هنگام امضاي صلح نامه فرمود: «اينک پيش آمد من، به نااميدي از حقي که زنده دارم و باطلي که بميرانم، رسيد.» (علل الشرايع، شيخ صدوق، مکتبة الداوري، قم، ص ۲۲۱. و ر.ک.به: تاريخ طبري، ج ۳، ص ۱۶۵؛ الفتوح، ج ۳ و ۴، ص ۲۹۲ ـ ۲۹۴؛ اعلام الوري؛ ج ۱، ص ۴۰۳.)

پذيرش گزينه صلح

اين بخش از تصميم امام پيامد طبيعي حوادث قبلي و نااميدي از وصول به هدف با جنگ بود. رواياتي که امام حسن در آنها مي‌گويد «اگر ياراني داشتم، صلح نمي‌کردم...» گوياي اين است که امام صلح را به عنوان استراتژي اتخاذ نکرد؛ بلکه طبق وضعيت موجود ناچار به استفاده از آن شد. (نمونه‌اي در پاسخ امام به زيد بن وهب جهني: ر.ک.به: احتجاج، ج ۲، ص ۶۹.)

 

این تنها مقدمه ایی بود درباره ی یکی از علل صلح امام(ع)

برای مطالعه بیشتر  در مورد ابعاد مختلف صلح امام(ع) به سراغ این کتابها بروید

Books

۱. حقايق پنهان، پژوهشي از زندگي سياسي امام حسن مجتبي، احمد زماني.
۲. صلح امام حسن پر شکوه‌ترين نرمش قهرمانانه تاريخ، شيخ راضي آل‌ياسين، ترجمه سيد علي خامنه‌اي.
۳. فصلنامه فرهنگ کوثر، ش ۵۵ (ويژه نامه امام حسن(عليه السلام)، ش ۵۶.
۴. سيري در سيره ائمه اطهار، شهيد مرتضي مطهري

در ضمن اگر دوستانی هستند که اطلاعات کامل تر و یا کتب بییشتری سراغ دارند در قسمت نظرات متنظریم