طریق یا حسین(ع)


کودکی بیش نبود حتی هنوز شاید حرف زدن را کامل نیاموخته بود...دستمال کاغذی پخش میکرد و از دوربین روی برمیگرداند...

خودش مگر چند سالش بود ؟حداکثر4سال...کالسکه ی خواهر کوچکش را هل میداد پدر هم با انها بود...مسیر حسین خانواده پروری میکند....
میخواستیم برای گروهمان اسم انتخاب کنیم...
موکبها پر شده بودند...رفتیم تا جایی بیابیم...
چادر استذاحت خودش و خانواده اش را خالی کرد جایمان داد...
بزرگمان گفت اسم گروه را رقیه نگذارید که بلاها ...
همه پذیرفتند نام خانم را که هرچه پیش آید خوش آید...
"رقیه "خاتون...روزیمان شد...
طولانی ترین شب سال بود
شب یلدا،میله605 بودیم...
یکی از دخترها ظاهرا گم شده بود..
دست توسل به دامان حضرت مادر و حضرت سقا...دختر پیدا شد...
از کانادا آمده بود...میگفت نماز اول وقت....
عده ای مسیحی از ایتالیا و آلمان و... آمده بودندَمیگفتند آمدیم ببینیم این حسین کیست که شیعیان این همه راه را پیاده به دیدارش میروند!...
در راه کربلا باید سبکبار بود...
کفش چه بکار آید ...آخر پرواز که کفش نمیخواهد...
ورودی شهر کربلا پیش رویمان بود
انبوه جمعیت دو جاده را پر کرده بود
در این راه میشود خوب فهمید:در طریق یا حسین(ع) پا اگر داری با پا بیا ,اگر نداری با دست بیا و...
خلاصه این راه محدودیت ورود ندارداین همان کهف حصین حسین(ع) است که تا عالم برپاست جا برای ورود دارد,کافیست کسی بخواهد...
که چه زیبا قرائت فرمود راس مبارک حضرت حسین(علیه السلام):ام حسبت ان اصحاب الکهف والرقیم کانوا من آیاتنا عجبا...
محدوده ی سن ,جسم از راه برداشته شد...
صدای طارق پاهای زایران صراط مستقیم را روشن کرده...
طریق روشن,مراد روشن...
