بانوی برتر...
سكينه قلب من تويى يا حضرت معصومه (س)...
سكينه قلب من تويى يا حضرت معصومه (س) آنگاه كه تشنه عشقم و بى تابانه سرچشمه وصالى را جستجو مى كنم، اين حرم امن توست كه آرامش وصف ناپذير را برايم به ارمغان مى آورد. آنگاه كه زمانه به رويم چهره درهم مى كشد و دنيا روى نامردى به سويم مى گشايد اين آغوش مهربان توست كه مادرانه به سوى خود فرا مى خواند. يا مولاتى، يا حضرت معصومه(س)، حضور كبريايى توست كه از قم مدينه اى ديگر ساخته است اما قمى مانند مدينه ملاقات مخفى نگهداشتن مدفن تو را نداشته و گوهر وجودى تو را در صدف خويش مايه فخرش قرار داده است .
گوهرى كه از درخشش خود قم را مركز جهان قرار داده است و آنراتبديل به درى از درهاى بهشت كرده است. اى سكينه قلب من! حرم تو قبله قلب من است كه من خاكى را به سوى افلاك كشانده و زنجير تعلق را از پاى عقل من مى گشايد، حرم تو محل عروج من است زيراكه دركنار تو ودر جوار توست كه از همه چيز مى گذرم و عاشق خدا مى شود و تو تنها منبع بى شائبه تسكين دردها و آلام منى، درد هايى كه آنها با مهربانى درمان مى كنى و مشكلاتى كه صبورانه گره از آنها مى گشايى.
مقام علمي حضرت معصومه (س)
حضرت معصومه (س) از جمله بانوان گرانقدر و والا مقام جهان تشيع است و مقام علمي بلندي دارد. نقل شده که روزي جمعي از شيعيان، به قصد ديدار حضرت موسي بن جعفر (ع) و پرسيدن پرسش هايي از ايشان، به مدينه منوره مشرف شدند. چون امام کاظم (ع) در مسافرت بود، پرسش هاي خود را به حضرت معصومه (س)که در آن هنگام کودکي خردسال بيش نبود، تحويل دادند. فرداي آن روز براي بار ديگر به منزل امام رفتند، ولي هنوز ايشان از سفر برنگشته بود. پس به ناچار، پرسش هاي خود را باز خواستند تا در مسافرت بعدي به خدمت امام برسند، غافل از اين که حضرت معصومه (س)جواب پرسش ها را نگاشته است. وقتي پاسخ ها را ملاحظه کردند، بسيار خوشحال شدند و پس از سپاسگزاري فراوان، شهر مدينه را ترک گفتند. از قضاي روزگار در بين راه با امام موسي بن جعفر (ع) مواجه شده، ماجراي خويش را باز گفتند. وقتي امام پاسخ پرسش ها را مطالعه کردند، سه بار فرمود: پدرش فدايش .
به جـــان پاک تو ای دختر امام، ســلام |
به هر زمان و مـکان و به هر مقام، سـلام
|
|
|
تویـی که شــاه خراسان بوَد بــرادر تــو |
بـــر آن مقام رفیــع و بـر این مقام، ســلام |
|
|
به هر عدد که تکلم شـود به لیل و نهار |
هــــزار بـار فـــزونتـر ز هـر کـلام، ســلام |
|
|
صبح تا شب و از شام، تا طلیعه صبــح |
بر آستـانه قــدسـت علی الـدوام، ســلام |
|
|
در آســـمان ولایــت، مــه تمــامی تـــو |
زپای تا به ســرت ای مـــه تـمـام، ســلام |
|
|
به پیشگــاه تو، ای خواهـــر شه کـَـونین |
ز فـرد فـرد خلق، به صبح و شام ســلام |
|
|
منم که هر سر مویم به هر زمان گویـد |
به جـان پــاک تـو ای دخــتـر امـام، ســلام |
|
|
احترام به دختر
در اسلام و قرآن احترام به دختر به عنوان یك ویژگی انسانی مورد توجه و تأكید قرارگرفته است. احترام به دختر می بایست به گونه ای باشد كه در عمل خود را نشان دهد. از این روست كه در آموزه های قرآنی این احترام به شكل عملی نشان داده می شود و تنها در حرف و شعار بسنده نمی شود. احترام به شخص به معنای احترام به عقل و هوش اوست و این كه از پیشنهادها و آرا و نظریات وی استفاده شود. در داستانی كه قرآن درباره دختران شعیب گزارش می كند، شیوه درست برخورد با دختران به روشنی تبیین می گردد و احترام واقعی و عملی نشان داده می شود
اهمیت پیامبر(ص) به دختر
در اندیشه و بینش قرآنی دختران آن چنان از جایگاه و مقام والایی برخوردار می باشند كه پیامبر(ص) در مهم ترین مسایل اجتماعی و سیاسی آنان را وارد می سازد و در مسئله مباهله دختر خویش را به همراه می برد. این در زمانی است كه اعراب دختران را زنده به گور می كردند و از شنیدن دختر ننگ و عار را در خانه تجسم می كردند. پیامبر با همراه بردن دختر خویش نشان داد كه دختران در پیشگاه خداوند از چنان مقام و منزلتی برخوردارند كه با دختران می توان به مباهله رفت و به نام ایشان از خداوند خواست تا دشمنان را نیست و نابود كنند. این رفتار بیانگر چند مطلب است: نخست این كه مقام دختر در نظر پیامبر(ص) همانند مقام پسران است؛ دوم این كه در مسائل مهم و اساسی می توان از مشاركت ایشان بهره برد هر چند كه این امور اساسی و مهم در مسایل سیاسی و اجتماعی باشد. سوم آن كه دختران در پیشگاه خداوند از مقام و منزلتی برخوردارند كه می توان به آن قسم یاد كرد و در اموری چون مباهله از این مقام و منزلت بهره برد. چنان كه شخص برای شفاعت می كوشد تا شخصی را كه دارای وجه وجیهی است با خود همراه ببرد. دختران در نزد خداوند از چنین مقامی برخوردارند. چهارم آن كه دختران می توانند به همراه بزرگ تر خویش در مسایل اجتماعی و سیاسی مشاركت فعال داشته باشند. (آل عمران آیه16)
ویژگی های دختران
دختر در تبیین و تحلیل آموزه های قرآنی موجوداتی هستند كه به طور ذاتی دارای حیا و عفت هستند و از این روست كه حیا و عفت در ایشان به عنوان یك ارزش اهمیت می یابد؛ زیرا بیانگر حفظ طبیعت و سلامت روح و روان ایشان است و كسانی كه بی عفتی و بی حیایی را در پیش می گیرند در حقیقت گرفتارشده و از فطرت سالم و طبیعت خدادادی خویش دور شده اند. (قصص آیه 52)
قرآن كار بیرونی زنان و دختران را نادرست بر نمی شمارد ولی شرط حیا و عفت را همواره مورد تاكید قرار می دهد. به این معنا كه اگر دختری برای كار در بیرون می رود می بایست حیا و عفت را رعایت كند. البته كار كردن می توانند مقطعی باشد و یا دایمی. یعنی می تواند به شكل اشتغال نیز باشد چنان كه دختران شعیب به شغل چوپانی و گله داری و آب دهی به گوسفندان مشغول بودند. اما در همان زمان اشتغال به گونه ای رفتار می كردند كه از اختلاط با مردان دور باشند. در حقیقت شرط اشتغال دختران و زنان برای تامین زندگی این است كه با مردان اختلاط نداشته باشند هر چند كه در محیطی آزاد و عمومی باشد. از این رو سخن از دور بودن ایشان از مردان به میان می آید. بنابراین اختلاط با مردان در مجامع عمومی و یا خلوت كردن با ایشان در مجامع خصوصی جواز مشروعیت كار و اشتغال را بر می دارد و جایز نیست كه دختران و زنان در این دو حالت به كاری اشتغال داشته باشند. (قصص آیه 32)
از دیگر شروط اشتغال و كاركردن دختران حیا و آزرم داشتن و گفت و گو با مردان است. به این معنا كه اگر نیازی به گفت و گو با مردان نامحرم پیش آمد می بایست دختران با رعایت حیا در رفتار و گفتار و حركات از هرگونه گمان و ظن سوئی جلوگیری كنند. (قصص آیه 52)
امروز که روز تولد کریمه ی اهل بیته،بیایید با هم یه عهدی ببندیم،که تو یه همچین روزی که بزرگ دختری پا به عرصه ی وجود گذاشته ما هم به تقلید ازشون،ارزش و کرامت دختر بودنمون رو حفظ کنیم و سعی کنیم پا جا ی پای دختر گل امام کاظم(ع) بذاریم،تا هرکی اسم دختر رو می آره حواسش به کرامت و کلاس دخترا باشه! حالا دخترای گل و بلبل سنایی روزتون مبارک خودمونیم آخه تو که میدونی این قسمت ماله تو نیست چرا تا آخرش میخونی؟!! نویسندگان:کارگروه اجرایی-کارگروه فرهنگی |