شهید محمد بخارایی

                                            تولد ودوران جوانی:    

شهيد محمد بخارائي فرزند علي اکبر در سال 1323ه.ش در جنوب شهر تهران به دنيا آمد او پس از پايان دورة مدرسه با شهيد رضا صفار هرندي دوست صميمي شد و در جلسات حجت الاسلام و المسلمين حاج شيخ علي اصغر هرندي با اسلام و افکار روشنفکرانه در نهضت امام آشنا گرديد.

 با آغاز نهضت امام خميني، شهيد بخارائي و شهيد هرندي با مؤتلفه اسلامي آشنا شدند و شهيد عراقي آن ها را براي جهاد مسلحانه شايسته يافت و آنان را با شهيد اماني مرتبط ساخت. شهيد اماني تحولي نو در روحيه آنها پديد آورد و شرکت در دوره هاي تمرين مسلحانه روابط آنها را مستحکم کرد.

                             کشته شدن حسنعلی منصور..

 او در عمليات بدر براي اجراي در کلمه الهي در به هلاکت رساندن حسنعلي منصور نقش ويژه اي داشت و پس از شليک دو گلوله به طرف منصور، از صحنه بيرون آمد ولي با لغزيدن پاي او روي يخ خيابان در جلوي مسجد سپهسالار سابق (مدرسه شهيد مطهري فعلي) به زمين افتاد و دستگير شد ولي در کلانتري بهارستان به نصيري معدوم با شجاعت و صراحت پاسخ هايي داد که او برآشفت و با عصاي مارشالي به دهانش زد و آن را غرق خون کرد.
                        

                                       دادگاه شهید:

در دادگاه از او پرسيدند كه چه كسي تو را فريب داد تا در اين اقدام شركت كني؟ وي در جواب مي گويد؛ من از دوستانم معذرت مي خواهم كه اين جمله را مي گويم اگر من اين ها را فريب نداده باشم، آن ها مرا فريب نداده اند و ادامه داد كه من از زماني كه خود را شناختم دوست داشتم به درگاه خدا شهيد شوم و چه توفيقي بالاتر از اين است.

دفاعیه شهید بخارایی در حضور 25 دانش آموز و 6 آمریکایی

شهید بخارایی آمد پشت میکروفن دادگاه و گفت:

« بسم الله الرحمن الرحیم .ان الله لایحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص.

 ناله را خواهم که از دل بر کشم                      سینه می گوید که من تنگ آمدم.

ای ارتشی ها! ای روشنفکران! ای حقوقدانان! من از ورای این جهان با شما صحبت می کنم. من اولین تیر را شلیک کردم و باقی آن بر عهده شماست و شما هستید که باید استعمارگران و آمریکایی های غارتگر را از کشور بیرون کنید...» او خطاب به رئیس دادگاه گفت:« آقای رئیس دادگاه بدان که جنایتکار اصلی آن کسی است که عکسش بالای سر توست ( عکس شاه خائن) .»که رئیس دادگاه عصبانی شده ودادگاه را تعطیل می کند.جالب آنکه در همان زمان که شهید بخارائی صحبت می کرد ، آن دانش آموزانی که در دادگاه بودند، همه گریه می کردند..

                                            شهادت:

 شهيد بخارائي با اينکه نوجواني 20 ساله بود ولي در باز جوئي ها و بيدادگاه همگان را از بلاغت و فصاحت و شجاعت خود به تحسين واداشت. شهيد بخارائي در سحرگاه 26 خرداد 1344 همراه سه شهيد ديگر با نشاطي کامل و با فرياد الله اکبر شهادت را پذيرا شد.

                                روحش شاد ویادش گرامی