پیراهن خاکی 7(شهید محمودی)
تولد ودوران کودکی:
بیستم دیماه ه ش 1344 در روستای بلقان شیروان به دنیا آمد . پدر و مادرش پس از پنج سال انتظار و با نذر و نیاز صاحب فرزندی شدند که نامش را حسین گذاشتند .
چند روز پس از تولدش به همراه خانواده به روستای محروم قوچ قلعه پایین کوچ گردند . این روستا دبستان نداشت ، از این رو حسین هفت ساله مجبور بود برای درس خواندن فاصله ی 4 کیلو متری بین روستایش تا روستای قلعه بالا را هر روز پیاده می رفت و می آمد .
تا چهارم ابتدایی را در آنجا خواند و دوباره با خانواده به سشیروان بر گشت و کلاس پنجم را در دبستان حسن رفیق گذراند .
در دوره ی راهنمایی به مدرسه 22 بهمن فعلی رفت و با نمرات متوسطی موفق به اخذ مدرک سیکل شد . حسین برای ادامه ی تحصیل ، دبیرستان شریعتی را انتخاب کرد و در رشته ی تجربی مشغول به خواندن شد ولی به دلیل مشکلات مالی خانواده مجبور به ترک تحصیل شد .
بعد از آن مشغول کارگری در کارخانه قند ، تهیه و توزیع نفت بین مردم محروم و کمک به پدرش در مغازه شد . یک بار با پدرش در حال توزیع نفت بین مردم بودند که پدرش دستگیر و زندانی شد . وی با هدایت معلمان خود با دوستانش در تظاهرات و شعار نویسی بر روی دیوار کوچه ها حضوری فعال داشت . با پیروزی انقلاب , حسین به بسیج پیوست و در قسمت بسیج دانش آموزش فعالیت چشم گیری را به نمایش گذاشت .
فعالیت انقلابی:
در سال 1360 به عضویت سپاه در آمد اولین بار در سن هفده سالگی روانه ی جبهه های غرب شد .
مبارزه ای سختی را با حزب ضد مردم وضد انقلابی دمکرات شروع کرد . در آنجا بود که با شخصیت شهید کاوه آشنا شد و از روحیات عالی او بهره مند گشت .
جسارت و شجاعت حسین منجر گردید تا کاوه را به عنوان فرمانده ی گردان ضد زره ذالفقار و فرمانده ی توپخانه تیپ ویژه شهدا انتخاب کند . در این مدت کوتاه چند بار مجروح شد . در هنگام باز گشت ، هدایای او ترکش هایی بود که در بدنش خود نمایی می کردند .
در سال 1363 با دختر خاله ی خود به نام ملیحه سنگ شکن پیمان مقدس ازدواج بست که ثمره ی این ازدولاج پسری به نام احمد است . بعد از مدت کوتاهی با خانواده به کردستان مهاجرت کرد. همسرش می گوید : هر چه بیشتر در منطقه می ماند و در عملیات های مختلف ، در کنار کاوه شرکت می کرد ، علاقه اش نسبت به دنیا کمترو روز به روز اخلاقش فاضل تر می شد .
خصوصیات اخلاصی و اعتقادی:
.
از کمک به مردم مستمند لذت می برد . درسخت ترین کارها همکاری و مشارکت می کرد .
شجاعت و استقامتش زبانزد همه بود .
مطالعات حسین بیشتر شامل کتب مذهبی مثل ، مفاتیح الجنان ، حلیه المتقین و ماناجات نامه بود .
علاقه ی زیادی به ورزش داشت و در رشته های ورزشی ، کوهنوردی و هند بال تبحر بالایی داشت .
از اعتقادات مذهبی قوی بر خوردار بود. نسبت به انجام فرایض دینی بسیار دقیق و حساس بود و اگر کسی در این مورد سهل انگاری می کرد ناراحت و محزون می شد .
مادرش می گوید : حسین خیلی به حرام و حلال اهمیت می داد ، به طوری که اگر جلوی او عقیق می انداختی توجهی به آن نمی کرد .
در جمع معصیت و گناه شرکت نمی کرد . از سخن چینی و تهمت و بد حجابی متنفر بود بود.
پشتیبان ولایت فقیه بود و به امام خمینی و مقام معظم رهبری ارادت خاصی داشت
شیوه های مدیریتی و عملکردبر جسته:
از سال 1360 به بعد ، در جبهه مسئولیت های متعددی را به عهده داشت . از بدو خدمتش در سپاه شیروان به عنوان مسئول تسلیحات شروع به کار نمود .
پس از عزیمت به کردستان و آذر بایجان غربی در ابتدا به عنووان مسئول ادوات گردان ذوالفقار و بعد به عنوان فرمانده توپخانه لشکر ویژه شهدا به فعالیت پرداخت .
به کار زیر دستان خود خود دقیقا نظارت می کرد و مطیع امر مافوق بود .
این امر باعث شده بود که فرماندهانی مانند سردار کاوه و جانشین وی سردار منصوری ارادت خاصی به حسین داشته باشند و این ارادت از اطاعت پذیری ایشان نشات می گرفت .
به عنوان یک مربی و کارشناس نظامی آموزش دیده در بسیاری از مسائل توپخانه صاحب نظر بود و آشنایی با فنون نظامی مختلف و شجاعت وی باعث شده بود که عملکردهای بر جسته ای را از خود نشان دهد . در این راستا چندین مرتبه موفق شد ، نیروهای تحت امرش را از خطر های سخت تجات دهد و آنان را از کمین دشمن برهاند .
شوق وصال...
از بین اسارت , جانبازی و شهادت . فقط به شهادت فکر می کرد . حسین معتقد بود که انسان باید محترمانه با این دنیای خاکی وداع کند ، لذا از نظر او شهادت با شکوه ترین و زیبا ترین وداع به حساب می آمد .
شهادت:
و سر انجام حسین محمودی بعد از سالها مجاهدت در تاریخ 23/ 10/ 1365 در عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه ,کنار نهردو عیجی بر اثر اصابت تیر مستقیم دشمن به ملکوت اعلا پیوست . پیکر پاک آن سردار شجاع توسط مردم خوب و مهربان شهرستان شیروان به بهشت حمزه انتقال یافت و به خاک سپرده است .
فرازهایی از وصیت نامه:
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام الله پاسدارخون شهیدان
با سلام بر بقیه الله الاعظم (عج) امید نهایی محرومان و مستضفعان تاریخ . سلام بر امام امت و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران ، رهبر بیدار انقلاب ، قلب تپنده ی امت اسلامی امام همینی و سلان بر امت حزب الله .
پروردگارا ! عشق به تو و عشق به لقای تو را از تمامی بدنم ، از یکایک اعضا و جوارح و از اعماق فلبم سر چشمه می گیرد .
عشقی سوزان که به راستی مرا سوزانده و بی تاب کرده و عروجی شگرف و ملائکه وار در من بوجود آورده است .
خدایا ! دوست دارم اسلام تو را و انقلاب اسلامی را که نشات گرفته از همان اسلام راستین توست ، آبیاری کنم .
خدایا ! مرا به صراط مستقیم و به کوی عاشقان راهنمایی کن که بسیار دلتنگم .
ای امت پر خروش ! راه خودتان را همچنان تا نیل به پیروزی نهایی ثابت و استوار سازید زیرا شما اجر عظیمی در پیشگاه خدای متعال دارید . .
ارزش این نعمت خدا دادی که به مات عطا فرموده (رهبری امام خمینی) را بدانید و شکر گذار خداوند متعال باشید از رهنمودهای ایشان استفاده نمایید و به آن عمل کنید .
انقلاب را یاری کنید چه با قلم چه با مال و چه با جان ، تا نام شما در دفتر الهی به نیکی نوشته شود .
خدایا خدا یا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
خدا حافظ - حسین محمودی
تاریخ 24/ 7/ 1362
روحش شاد ویادش گرامی