نفس زکیه کیست؟              

    آیا جزء نشانه های حتمی ظهور است یا غیر حتمی ؟

مقصود از نفس زکیه جیست؟

پاسخ:

پنجمین و آخرین نشانه از نشانه‏هاى حتمى، قتل نفس‏زكیه است. نفس‏زكیه به معناى ‏انسان بى‏گناه است. در احادیث و آیات، از چهار نفر به عنوان نفس‏زكیه یاد شده است.‏‎ ‎

·         نفس ‏زكیه معاصر حضرت خضر علیه السلام،  او نوجوانى بود كه با همسالان خود ‏مشغول بازى بود، حضرت خضر علیه السلام او را كشت. حضرت موسى به او گفت: ‏‏«اَقَتَلْتَ نَفْساً زَكِیَّةً بِغَیرِ نَفْسٍ»؛ آیا شخص بى‏گناهى را كشتى كه كسى را نكشته ‏بود.(۱)

نفس‏ زكیه معاصر امام صادق‏ علیه السلام كه در مقابل منصور دوانیقى قیام كرد و با همه ‏طرفدارانش كشته شد.‏

نفس‏زكیه از كودكى زبانش مى‏گرفت(۲)

و لذا حدیثى جعل كرده به ابوهریره نسبت ‏دادند كه: مهدى نامش محمدبن عبداللَّه است و در زبانش عیبى هست!!(۳)

 نفس‏زكیه دیگرى در احادیث آمده كه در آستانه ظهور در نجف اشرف به شهادت مى‏رسد. ‏امیرمؤمنان ‏علیه السلام در خطبه‏اى كه به خطبه المخزون معروف شده، در میان ‏نشانه‏هاى ظهور مى‏فرماید: وَ قَتْلُ النَّفْسِ ‏الزَّكِیَّة بِظَهْرِ الكوفَة فی سَبعین؛ و كشته شدن ‏نفس‏زكیه (انسان بى‏گناهى) در پشت كوفه (نجف) با 70 تن.(۴)

شیخ مفید نیز به ‏هنگام شمارش نشانه‏هاى ظهور، از كشته شدن نفس‏زكیه با 70 تن از صالحان در پشت ‏كوفه سخن گفته است.(۵)‏‎ ‎

 

اما هیچكدام از این موارد ذکرشده ربطى به نفس‏زكیه موعود ندارد.‏‎

 

·         نفس ‏زكیه از نشانه‏هاى حتمى:

آخرین نشانه از نشانه‏هاى حتمى در آستانه قیام ‏جهانى حضرت بقیةاللَّه - ارواحنافداه - قتل نفس‏زكیه است كه در مسجد الحرام، در میان ‏ركن و مقام به هنگام قرائت پیام امام به شهادت مى‏رسد.

 ‏نفس‏زكیه موعود، دقیقاً سه ماه و دو روز بعد از ظهور و 15 روز پیش از قیام جهانى، روز ‏‏25 ذیحجة الحرام در میان ركن و مقام به شهادت مى‏رسد.

لذا امیر مؤمنان‏ علیه السلام در ‏خطبه المخزون هر دو را در كنار یكدیگر بیان مى‏كند: وَ قَتلُ النَّفس الزَّكیَّة بِظَهْرِ الكُوفَة فی ‏سَبعین، وَ الْمَذْبوحُ بَینَ الرُّكن وَالمَقام؛

از نشانه‏هاى ظهور كشته شدن نفس ‏زكیه‏اى ‏‏است در پشت كوفه با 70 تن، و آنكه كشته مى‏شود در میان ركن و مقام.(۶)‏‎ ‎

قتل نفس‏زكیه و خسف بیدا، از علامات ظهور به معناى اخص كلمه نمى‏باشند، ‏بلكه علامت خروج و قیام جهانى آن حضرت مى‏باشند

شیخ مفید نیز به پیروى از كلام امیر مؤمنان‏ علیه السلام این دو نشانه را كنار هم یاد كرده ‏است.(۷)‏‎ ‎

كشته شدن نفس ‏زكیه در میان ركن و مقام از نشانه‏هاى حتمى است.

 شیخ مفید از طریق فضل‏بن شاذان از امام باقر علیه السلام روایت كرده ‏كه فرمود: وَ قَتلُ النَّفس الزَّكیة مِنَ المحْتوم؛

 قتل نفس ‏زكیه از نشانه‏هاى حتمى ‏است.(۸)

این حدیث به همین تعبیر از امام صادق‏ علیه السلام نیز روایت شده ‏است.(۹)‏‎ ‎

نفس‏زكیه نامش محمد است.

امام صادق‏علیه السلام در ضمن یك حدیث طولانى ‏مى‏فرماید: وَ قَتْلُ غُلامٍ مِن آلِ‏ مُحمَّد صلى الله علیه و آله و سلم بَینَ الرُّكنِ وَ المَقام، ‏اِسْمُهُ مُحمدبن مُحمد، وَ لَقَبُهُ النَّفسُ ‏الزَّكیَّة؛

 قتل جوانى از آل ‏محمد صلى الله علیه و آله ‏و سلم در میان ركن و مقام كه نامش محمد فرزند محمد، و لقبش: نفس‏زكیه ‏مى‏باشد.(۱۰)‏‎ ‎

این حدیث را فضل‏بن شاذان فقط با دو واسطه نقل كرده كه هر دو در حد اعلاى وثاقت ‏مى‏باشند.(۱۱)

در این حدیث كه از نظر سندى در اوج صحت است، نام پدرش محمد ‏آمده، ولى در حدیث دیگرى از امام باقر علیه السلام حسن آمده است.(۱۲)‏‎ ‎

نفس‏زكیه از تبار امام حسین‏علیه السلام است.

 امام باقرعلیه السلام در ضمن یك ‏حدیث طولانى مى‏فرماید: اگر هر چیزى بر شما مشتبه شود؛ هرگز پیمان پیامبر، پرچم ‏پیامبر، سلاح پیامبر، و نفس‏زكیه‏اى كه از نسل امام حسین‏علیه السلام است، بر شما ‏مشتبه نمى‏شود.(۱۳)‏‎ ‎

پس آنچه ابو الفرج نقل كرده كه نفس‏زكیه از اولاد امام حسن مجتبى‏علیه السلام است، ‏از سوى پیروان نفس‏زكیه (محمدبن‏عبداللَّه‏بن‏حسن) جعل شده است.‏‎ ‎

حضرت مهدى دقیقاً 15 روز بعد از قتل نفس‏زكیه قیام جهانى خود را آغاز مى‏كند.

امام ‏باقرعلیه السلام در این رابطه مى‏فرماید: لَیْسَ بَینَ قِیامِ القائِم وَ قَتلِ النَّفسِ ‏الزَّكیةِ أَكثَر ‏مِن خَمسةَ عَشْرَ لَیلَة؛

در بین قتل نفس‏زكیه و قیام قائم(۱۴) جز 15 شب فاصله‏اى ‏نخواهد بود.(۱۵)‏‎ ‎

نفس‏ زكیه بى‌گناه است.

 امیرمؤمنان‏علیه السلام در این رابطه مى‏فرماید: ریختن خون ‏حرام، در روز حرام، در شهر حرام، از تیره‏اى از قریش. سوگند به خدایى كه دانه را ‏شكافت و انسان را آفرید، پس از آن بیش از 15 شب حكومت نخواهد داشت.(۱۶)

 ‏منظور از خون حرام؛ انسان بى گناه، منظور از روز حرام؛ ماه ذیحجة الحرام و منظور از ‏شهر حرام؛ مكه معظمه مى‏باشد.‏‎ ‎

نفس زكیه انسانی بی‌گناه و پاك به نام محمد از تبار امام حسین علیه السلام است

قتل نفس‏زكیه خیلى ناجوانمردانه است. امیرمؤمنان‏علیه السلام در این رابطه مى‏فرماید: ‏به خدا سوگند گویى به نوجوانى از قریش مى‏نگرم كه در خون خود دست و پا مى‏زند. ‏پس از این جنایت كسى در روى زمین عذر آنها را نپذیرد و دیگر براى آنها سیطره‏اى ‏نمى‏ماند.‏‎ ‎

نفس‏زكیه را به هنگام قرائت پیام حضرت مى‏كشند.

 امام باقرعلیه السلام مى‏فرماید: ‏قائم(۱۷) به یكى از یارانش مى‏فرماید برو به سوى اهل مكه و بگو من فرستاده فلانى ‏هستم. او به شما مى‏گوید »ما اهل‏بیت رحمت و معدن رسالت و خلافتیم، ما ذریه پیامبر ‏و از تبار پیامبرانیم، ما مورد ستم واقع شدیم، ما پایمال و منكوب شدیم، از روزى كه پیامبر ‏ما رحلت كرده تا به امروز حق ما گرفته شده، ما از شما یارى مى‏طلبیم. ما را یارى ‏كنید.« هنگامى كه آن جوان این پیام را ابلاغ مى‏كند؛ به سویش تهاجم مى‏كنند و او را در ‏میان ركن و مقام سر مى‏برند. او نفس‏زكیه است.(۱۸)‏‎ ‎

نفس‏زكیه دقیقاً روز 25 ذیحجه كشته مى‏شود و 15 روز بعد، روز دهم محرم (عاشورا) ‏قیام جهانى آغاز مى‏شود.‏‎ ‎

آخرین نشانه، قتل نفس‏زكیه است و بعد از آن، حضرت مهدى

(۱۹) صاحب سیره ‏شایسته، قیام مى‏كند.‏‎ ‎

حضرت مهدى(۲۰) خروج نكند جز هنگامى كه نفس‏زكیه كشته شود. چون او كشته ‏شود، ساكنان زمین و آسمان بر آنها خشمگین شوند.(۲۱)‏‎ ‎


۱.      ابو الفرج اصفهانى، مقاتل الطالبین، ص 203.‏‎ ‎

‏‏۲.      همان، ص 205.‏‎ ‎

۳.      سیوطى، تاریخ الخلفاء، ص 272.‏‎ ‎

‏۴.   شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 368؛ ابن فتال، روضة الواعظین، ج 2، ص 15؛ ‏اربلى، كشف الغمة، ج 3، ص 247؛ علامه مجلسى، بحارالأنوار، ج 52، ص 220.‏‎ ‎

۵.      حلى، مختصر بصائر الدرجات، ص 443.‏‎ ‎

۶.      شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 368.‏‎ ‎

۷- همان، ص 371؛ طبرسى، اعلام الورى، ج 2، ص 279؛ نعمانى الغیبة، ص 435؛ ‏شیخ حر، اثبات الهداة، ج 3، ص 722

۸. شیخ صدوق، كمال‏الدین، ج 2، ص 652؛ شیخ طوسى، الغیبة، ص 435؛ شیخ ‏حر، همان.‏‎ ‎

۹.   فضل‏بن شاذان، اثبات‏الرجعة - محظوط -؛ مختصر اثبات‏الرجعة، تراثنا، ش 15، ص ‏‏217، ح 18؛ میرلوحى، كفایة المهتدى، ص 280؛ خاتون آبادى، كشف الحق، ص ‏‏182، ح 30.‏‎ ‎

۱۰.      این دو واسطه عبارتند از:‏‎ ‎

صفوان بن یحیى، براى وثاقتش ر.ك: نجاشى، الرجال، ص 197، رقم 524؛ شیخ ‏طوسى، الرجال، ص 352؛ همو، اختیار معرفة الرجال، ص 502، رقم 963.‏‎ ‎

محمد بن حمران، براى وثاقتش ر.ك: نجاشى، الرجال، ص 359، رقم 965.‏‎ ‎

‏۱۱.      شیخ صدوق، كمال‏الدین، ج 1، ص 331؛ طبرسى، اعلام الورى، ج 2، ص 292؛ ‏اربلى، كشف الغمة، ج 3، ص 324

۱۲.      عیاشى، التفسیر، ج 1، ص 164، ح 222؛ بحرانى، البرهان، ج 2، ص 26، ح ‏‏694؛ علامه مجلسى، بحارالأنوار، ج 52، ص 223.‏‎ ‎

۱۳.      ابو الفرج اصفهانى، مقاتل الطالبین، ص 209.‏‎ ‎

۱۴.   شیخ صدوق، كمال‏الدین، ج 2، ص 649؛ شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 374؛ شیخ ‏طوسى، الغیبة، ص 445؛ طبرسى، اعلام الورى، ج 2، ص 281.‏‎ ‎

‏۱۵.      نعمانى، الغیبة، ص 258؛ علامه مجلسى، بحارالأنوار، ج 52، ص 234.‏‎ ‎

۱۶.      ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 19، ص 131.‏‎ ‎

۱۷.      علامه مجلسى، بحارالأنوار، ج 52، ص 307.‏‎ ‎

‏۱۸.      حائرى یزدى، الزام الناصب، ج 2، ص 177.‏‎ ‎

‏۱۹.      مقدسى، عقد الدرر، ص 116.‏‎ ‎

۲۰.      ابن ابى شیبه، المصنف، ج 8، ص 679، ح 199؛ متقى هندى، البرهان، ص 112.‏‎ ‎

‏۲۱.      مقدسى، عقد الدرر، ص 119