به نام خدایی که اول و آخر خود اوست...
راستش می خواستم نهایت اختصار را رعایت کنم و به نوشتن یک آیه و یک بیت بسنده کنم اما بعد دیدم شاید بد نباشد یک نیمچه خاطره از روز هایی که گذشت بنویسم.
آن روز ها که سنا تازه می خواست در دانشگاه فعالیتش را گسترش دهد تصمیم گرفته شد اذان انتظار را به جای اذان های دانشگاه پخش کنیم کلی گذشت تا ماذنه ! دانشگاه را پیدا کردیم عجیب تر این بود که باید رئیس دانشگاه که نزدیک یکسال بود این مسئولیت را تحویل گرفته بود دستور می داد؛ بالاخره نوشت که 3 روز در هفته این اذان پخش شود-بگذریم که الان دیگر چون ما خودمان این یادآوری را نکردیم دیگر اذان انتظار پخش نمی شود که امیدواریم بشود- .
اما خاطره این جاست: بار اول که این اذان پخش شد حالت عجیبی داشتم نمی دانم چرا دارم این ها را می نویسم چون نمی توانم با کلمه بگویم شما هم اگر متوجه منظورم نشدید ایرادی ندارد ایراد از من است.... از آن به بعد بود وقتی سر کلاس و این ور و آن ور بودیم ناگهان این صدا پخش می شد همان حالت تکرار می شد
بگذریم ...
اما آن آیه این بود: 68 سوره مبارکه مائده : "قل یا اهل الکتاب لستم علی شی حتی تقیموا التورات والانجیل و ما انزل الیکم ..."
بگو ای اهل کتاب شما ارزشی ندارید تا آنکه به دستور تورات و انجیل و قرآنی که به شما از جانب خدا فرستاده شد قیام کنید...
خودتان بهتر می دانید شما ارزشی ندارید تعارف ندارد یعنی واقعا ارزشی ندارید اگر به قرآنتان عمل نکنید.
نه! نه تنها عمل باید کنید بلکه باید برای عمل به آن قیام کنید ، برخیزید ، تلاش کنید ، فدا کنید و فدا شوید.
و آن بیت هم اینکه در انجام کارها می دانید بسیاری از اوقات کارها به راحتی می شود و بعضی اوقات هر چه می کنیم نمی شود همه این ها یعنی کس دیگری حرف آخر را می زند پس نه به کارهایی که کردید غره شوید و نه از آنچه نشد مایوس.
گاهی تمام عیش خودش جور می شود
گاهی به صد مجادله ناجور می شود